نرخ ارز و میزان شعور
جون 22, 2011 8 دیدگاه
روزنامۀ دنیای اقتصاد چهارشنبه 18 خرداد مصاحبه ای داشت با خاموشی رئیس قبلی اتاق بازرگانی ایران که به مدت 27 سال این اتاق را در اختیار داشت. این مصاحبه را برای اینکه لینکش حفظ شود در اینجا می گذارم. اگر می خواهید تصویری از چرایی اتخاذ سیاستهای مخرب اقتصادی در یک کشور در حال توسعه بدست بیاورید این مصاحبه را حتماً بخوانید و نظرات ایشان را بگذارید در کنار میزان قدرت و نفوذ ایشان.
یک پاراگراف را در اینجا نقل می کنم که لبّ کلام را در بر دارد. ایشان به شعور طرفداران افزایش نرخ ارزاشاره کرده اند. لزومی ندارد من چیزی بگویم. خودتان بخوانید و قضاوت کنید در مورد شعور و مهمتر از آن در مورد سواد اقتصادی.
«حرف ما این است که اگر کشوری قصد تشویق صادرات را دارد باید با مشوقهای صادرات اقدام کند. این موضوعات بحثهای دیروز و امروز نیست منتها به فهم و شعور افراد بستگی دارد که کسانی نمیخواهند آن را قبول کنند. به فرض مصرف جنسی را در کل کشور تعیین میکنند، میزان مصرف در سال، آیا این جنس در کشور تولید میشود یا نه؟ اگر تولید نمیشود دولت و مجلس برای واردات این جنس تصمیم میگیرند. باز میتوانند تعیین کنند که از کدام کشور وارد شود، واردات این جنس چقدر باید به بودجه دولت کمک کند (حقوق ورودی) و در مرحلهای هم سود بازرگانی برای آن کالا میگذارند. موقعی که این جنس در داخل هم تولید میشود 2 حالت دارد یا تولید داخل به اندازهای است که جواب مصرف داخلی را میدهد؛ بنابراین ورود این جنس را باید قدغن کنند یا ورودش را آزاد کنند و آنقدر نرخ تعرفه را بالا ببرند که وارداتش صرفهای نداشته باشد که البته به عقیده من نباید آنقدر تولید داخلی را حمایت کنند که کالا کیفیت خود را از دست بدهد، اگر تولید داخلی به اندازه بازار مصرف نیست باید قسمتی هم وارد شود. در این مرحله تعرفه را طوری تعیین میکنند که تولید داخلی صدمه نخورد. این به نرخ ارز هیچ کاری ندارد. این روش است و این روش را کنار گذاشتند.»
ارزان فروشی دلار و ریختن آن به بازار
یکی از روشهای هپلی هپو کردن درآمدهای بادآورده نفتی است
که این آقا از آن حمایت میکند وباعث ورود سیل آسای
همه نوع واردات کشور شده است و به قیمت نابودی صنایع
نیمه جان داخلی تمام می شود.
بازتاب: گزارهها » لینکهای هفته (۴3)
من خواننده هر روزه وبلاگ شما و وبلاگ های اقتصادی هستم.از اقتصاد هم سه چهار درس در دانشگاه بیشتر نخوانده ام. اما راستش همیشه برایم سوال بود که چرا شما و دوستانتان لااقل در وبلاگ که (گمانم) فضای آزادتری است پاسخ چنین یاوه سرایی هایی را نمی دهید که فقط محدود به رییس اتاق بازرگانی نمی شود بلکه رییس بانک مرکزی و … هم بصورت یومیه چنین اظهارنظرهای مشعشعی می کنند در حالی که کسی که صفحه اول کتاب اقتصاد کلان را خوانده باشد هم می داند این حرفها چرند است. البته شاید بی تقصیر باشید؛ این طرف چنان مزخرفاتی سرهم کرد که واقعاً مصداق توهین به شعور مخاطب است. ببینید چه می گوید: « …ارزان کردن ریال؛ یعنی قدرت خرید مردم را از بین بردن. شما الان هزار تومان دارید میگیرید، امسال با این هزار تومان 10 تا نان میخری و سال دیگر با همین هزار تومان 5تا نان میخری.» فکر کرده ریال نان لواش است که می خواهند آن را ارزان کنند! یعنی آدم به رعشه می افتد از خواندن چنین خزعبلاتی.خاک بر سر من که فکر می کردم اقتصاددان یعنی دکتر غنی نژاد. ببینید چه جمله درخشانی می گوید:«هر چه نرخ ارز افزایش یابد استهلاک ماشینآلات بیشتر میشود». یعنی خاک بر سر این بنیاد نوبل. آخر نوبل حق مسلم کاشف این قانون طلائی است.
ابراهیم
بنای من در نوشتن مطالب جواب دادن به اظهارات مشعشع فضلا نیست. دوستانی هستند که خاکریزها را حفظ کنند و به مراتب بهتر از من از پس فضلا بر می آیند. بنای من این است که اگر نکته ای تحلیلی در مورد سیاستها (و نه افراد) بتوان گفت می نویسم. مثلاً همین نوشته به این دلیل نوشته شد که به روشنی بیانگر نوع نگرش خطا به مدیریت اقتصاد است. این نگرش هم محدود به خاموشی نیست و در ایران و بسیاری از کشورهای در حال توسعه رواج دارد.
اما قضیۀ دکتر غنی نژاد متفاوت است. شما درست فکر می کردید که اقتصاد دان یعنی دکتر غنی نژاد. من شخصاً دکتر غنی نژاد را می شناسم. دانشجویش بوده ام و در نوشتن کتابی همکارش. اقتصاد دانی متفکر است. ذهنی بسیار روشن و سازگار دارد و تعهدی عمیق به نگرشی از اقتصاد که من هم به آن باور دارم یعنی مبنا بودن بازارهای رقابتی در اقتصاد. او متعهد بوده است به معرفی ریشه های اصلی این نگرش در ایران و باید گفت خوشبختانه موفق هم بوده است.
البته من با گفته ای که از او نقل کرده ای مخالفم. اگر منبعش را بگویی می شود رفت و دید چه بوده است.
آن جمله «هر چه نرخ ارز افزایش یابد استهلاک ماشینآلات بیشتر میشود» مال خاموشی بود در همان مصاحبه! اقتصاددان نبودن دکتر غنی نژاد هم استفهام انکاری بود و گرنه من هم می دانم که اگر با وجود چنان فضلایی دانش اقتصاد دراین مملکت به سختی و به شماره نفس می کشد آن هم نتیجه مراقبت و پایمردی امثال دکتر غنی نژاد است.
استفهام انکاری را باید یادم باشد که از این گاف ها نزنم! ممنون ابراهیم.
کاشکی این آدمی که خود را اینقدر باشعور میداند یک نگاهی به دور ور خود می انداخت و میدید که مثلا در صنعت خودرو که 20 سال است حمایت تعرفه ای دارد به کجا رسیده ایم. به جایی که 500 هزار خودرو قراضه پراید و 300 هزار انواع پژو قدیمی تولید میکنیم. صنعت خودرویی داریم که از رقابت می ترسد و حتی موافق نیست تعرفه 20 درصد پایین بیاید. خودرو 12 هزار دلاری تویوتا نیز در بازار با قیمت 35 میلیون فروش میرود. احتمالا خود ایشان مورد خاصی از محصولات یا کارخانه خاصی را دارند که حتی در بازار داخل نیز مزیت قیمتی ندارد.
کاملاً درست است. ولی این آدم می داند چه خبر است. بهتر از من و تو هم می داند. ولی او وارد کننده است. اگر این سیاستها عوض شوند دنیایش کن فیکون می شود.