تسهیل توسعه با روغن خوراکی!

می دانستید نسترن آزاد سرخ کردنی 16 کیلویی حلب مخصوص زولبیا شده 70800 تومان؟؟؟ البته که نمی دانستید!

سایت تسنیم گزارشی از گران شدن روغن خوراکی منتشر کرده است. گروهی از کارمندان دولت به نام کارگروه تنظیم بازار نشسته اند و قیمت جدید 170 (یکصد و هفتاد) قلم روغن خوراکی را تعیین کرده اند. لیست زیر این قیمت های جدید را نشان می دهد.

این لیست احتمالاً به درد کسی نمی خورد بجز افرادی که اقتصاد توسعه درس می دهند تا به دانشجویان بگویند چرا دولت ها معمولاً در ایجاد توسعه شکست می خورند. فکرش را بکنید چند تا از این نوع کالاها در بازار هست که دولت بخواهد قیمت تعیین کند و چقدر منابع صرف این نوع مقررات می شود که شانس بزرگی آورده ایم اگر اجرا نشوند.

اگر هم نخواستید قیمت های جدید را حفظ کنید، زیر نویسش را حتماً بایستی بخوانید و با همگان شیر(!) کنید: «نکتۀ حائز اهمیت: قیمت فوق الذکر حداکثر قیمت بوده و کاهش قیمت و انفاع مستقیم مصرف کنندگان امری شایسته و مورد تاکید و تقدیر بوده و برگشت به قیمت مصوب مصداق گرانفروشی نخواهد بود».

تازه می پرسند چرا هنوز در رکود هستیم!

368-1-cooking oil 368-2-cooking oil 368-3-cooking oil 368-4-cooking oil 368-5-cooking oil 368-6-cooking oil 368-7-cooking oil 368-8-cooking oil

یافته های اخیر تجربی دربارهٔ حاملگی در ماه مبارک رمضان (نویسنده: محمد کریمی)

مقدمه: نوشتۀ زیر متن کامل مطلبی است که از محمد کریمی در روزنامۀ دنیای اقتصاد منتشر شد. محمد خبر داد که متن نوشته شده توسط او را در روزنامه بدون اجازۀ او تغییر داده اند. در دورانی که من با روزنامه همکاری داشتم، بیشتر با میثم هاشم خانی، چنین اتفاقی کمتر می افتاد و این شده بود یکی از بزرگترین مزیتهای دنیای اقتصاد. در مورد نوشته های من، میثم شخصاً مراقب بود که کم و زیاد شدنش بدون آگاهی من نباشد. دقت میثم و رعایتی که نسبت به حساسیتهای من، و به احتمال قوی به نوشته های سایر دوستان خارج از روزنامه، داشت، سبب شده بود که من بسیاری از تغییرات غیر محتوایی را به او واگذار کنم. با وجود این برای هر تغییر به من خبر می داد. به نظر من این اولین اصل روزنامه نگاری است. تجربۀ من در کار با نشریات دیگر چندان نشان از رعایت این اصل ندارد. روزنامۀ دنیای اقتصاد و نشریاتی که با آن در ارتباطند، مثل تجارت فردا، تا کنون در این زمینه خوب عمل کرده اند. اگر دنیای اقتصاد بخواهد از این اصل تخطی کند، می پیوندد به مجموعۀ بزرگ نشریات بی محتوی و بی فایدۀ دیگر. امیدوارم چنین نباشد.

متن محمد:

(این مطلب در روز ۱۴ تیر ۱۳۹۵ در روزنامهٔ دنیای اقتصاد با تغییر عنوان و دست بردن در متن آن منتشر شد. آقای حسین عباسی لطف کردند و اجازه دادند که نسخهٔ کامل آن در وبساتش منتشر شود.)

هر سال در حدود ۳۰ میلیون نوزاد مسلمان به دنیا می آیند. بخشی از دوران جنینی بیش از ۲۰ میلیون نفر از این نوزادان با ماه مبارک رمضان مصادف بوده است. قوانین اسلامی زنان حامله را از روزه داری معاف نموده است. با وجود این، نظرسنجی ها نشان می دهند که اغلب زنان حاملهٔ مسلمان، دست کم مدتی، روزه می گیرند تا با مشارکت اجتماعی در این سنت اسلامی، این تکلیف الهی را به تنهایی و در زمانی دیگر بجا نیاورند. آنان که روزه نمی گیرند نیز ممکن است محدودیت هایی بر وعده های غذایی خود و نوع خوراکی که مصرف می کنند اعمال کنند. پرسشی که از دیرباز مطرح بوده این است که تصمیم مادران مسلمان حامله درباره تغذیه شان در دوران ماه مبارک چه آثاری بر سلامتی فرزندشان دارد.

در دههٔ اخیر، جمع آوری آمار و اطلاعات بهداشت مادر و نوزاد در کشورهای در حال توسعه مورد توجه ویژه نهادهای بین المللی، از جمله سازمان بهداشت جهانی، بوده است. وجود آمار و اطلاعات در کنار پیشرفت روش های علمی سنجش تاثیر سیاستگزاری ها و تغییرات محیطی، این امکان را برای محققان فراهم کرده است که به پرسش هایی از این دست پاسخ دهند.

مطالعهٔ جامعی که در سال ۲۰۱۱ بوسیله دیوید اَلمون٘د و باش٘کار مَزوم٘دار انجام شد نشان داد که همزمان شدن ماه رمضان با دوران جنینی موجب کاهش وزنِ هنگامِ تولد نوزادان مسلمان می گردد. مطالعات دیگر، از جمله مطالعهٔ محمد مجید (۲۰۱۴) و محمد کریمی (۲۰۱۵)، این نتیجه را تایید می کنند. وزنِ هنگامِ تولد به این دلیل مورد توجه ویژهٔ محققان است که مطالعات آماری بیانگر رابطه ای قوی بین آن و ریسک ابتلا به بیماری هایی چون دیابت و انواع بیماری های قلبی در دوران میانسالی و پیری وجود دارد.

رابطهٔ بین وزنِ هنگامِ تولد و ریسک ابتلا بیماری قلبی در بزرگسالی بطور تصادفی بوسیلهٔ دیوید بارکِر، پزشک و محقق برجستهٔ دانشگاه ساثهمتون، در ابتدای دههٔ ۱۹۹۰ کشف شد. در توضیح این رابطه، بارکر و همکارانش «نظریهٔ منشاهای جنینی» را مطرح نمودند. بر اساس این نظریه، یک جنین رشد و تکامل خود را بر اساس پیام هایی که از طریق مادر دریافت می کند، طوری تنظیم می کند که احتمال بقای خود در دوران جنینی و پس از آن را حداکثر کند. پیام ها عموما از طریق تغذیهٔ مادر به جنین منتقل می شوند و واکنش تکاملیِ جنین به اختلال در جریان تغذیه معمولا در جهت حفاظت از مغز است که ممکن است به زیان رشد کافی اعضای دیگر همچون قلب تمام شود. برآیند این نوع واکنش های تکاملی اثر خود را بر روی وزنِ هنگامِ تولد نشان می دهند.

مطالعه های محمد کریمی (۲۰۱۵ ٫ ۲۰۱۶) نشان می دهند که حتی اگر اثر همزمانی دوران جنینی و ماه رمضان به صورت کاهش وزنِ هنگامِ تولد خود را نشان ندهد، به صورت کاهش قدِ هنگامِ خردسالی ظاهر می گردد. بر اساس این مطالعات، کودکان مسلمانی که دوران جنینی شان با ماه رمضان مصادف شده است، به طور معنی داری از همقطاران خود کوتاه ترند. این در حالی است که رابطه ای بسیار قوی بین قد و خطر ابتلا به انواع بیماری ها وجود دارد. مطالعات هانس والر (۱۹۸۴)، رابرت فوگِل (۱۹۹۴) و ده ها مطالعه دیگر  این رابطه را تایید می کنند. افزون بر این، نشان داده شده است که رابطه ای مستقیم بین قد و درآمد افراد وجود داد. به عنوان مثال آن کِی٘س و کریستینا پَک٘س٘تون (۲۰۰۸) نشان دادند که هر اینچ افزایش قد بطور متوسط با ۲.۵ درصد افزایش درآمد در ایالات متحده همراه است.

علاوه بر آنچه که درباره وزنِ هنگامِ تولد و قدِ هنگام خردسالی گفته شد، اَل٘مون٘د و مَزوم٘دار (۲۰۱۱)، الموند، مزومدار و وَن اِویجِک (۲۰۱۱)، وَن اِویجِک (۲۰۱۱)، مجید (۲۰۱۴) و کریمی و کاروسو (۲۰۱۴) نشان می دهند که مصادف شدن دوران جنینی با ماه رمضان موجب تضعیف عملکرد تحصیلی در مقطع ابتدایی، افزایش خطر ابتلا به بیماری قلبی، دیابت نوع دوم و دردهای مزمن در برزگسالی، کاهش سطح عمومی سلامت در پیری و کاهش درآمد در میانسالی می گردد.

تمامی مطالعاتی که در اینجا از آنها یاد شد، توجه اکید بر شناسایی اثر علّیِ همزمانی ماه رمضان و دوران جنینی بر متغیرهای موردنظر خود دارند. به این معنی که آثار اندازه گیری شده ممکن است نتیجهٔ همزمانی دوران جنینی با فصل زمستان (که در آن عمولا کیفیت تغذیه در جوامع روستایی کاهش می یابد) یا نتیجهٔ سطح درآمد یا سواد والدین باشند. اگر این گونه باشد، آنچه که اندازه گیری شده است لزوما تاثیر علّیِ همزمانی دوران جنینی با ماه رمضان نیست.

مکانیزم اصلی اثر ماه رمضان بر متغیرهای ذکر شده، کاهش میزان گلوکز یا قند خون است. بررسی های آزمایشگاهی نشان می دهند که سطح انواع گلوکز در خون افراد روزه دار کاهش می یابد. هرچند که پس از افطار سطح گلوکز به حالت عادی بر می گردد، اما مطالعات جدید، از جمله مطالعهٔ مهم مِت٘زِلِر و همکارانش در سال ۱۹۸۲، نشان می دهند که کاهش گلوکز خون حتی به صورت موقت و کوتاه مدت می تواند آثار زیانباری بر روی جنین داشته باشد.

آنچه که گفته شد بر نقش خطیر تصمیمات و تغذیه مادر در دوران حاملگی بر سلامتی فرزندانش، نه فقط در دوران جنینی و کودکی شان، بلکه در تمام طول عمرشان تاکید دارد. این مساله مهم، که از جملهٔ یافته های قابل استناد علمی است، نیاز به اشاعه و آگاهی رسانی دارد. ماه رمضان و شرایط خاص آن تنها یکی از موقعیت هایی است که لزوم اطلاع رسانی در این زمینه را یادآوری می کند. البته دین اسلام ساز و کار مناسب را برای مادران مسلمان پیش بینی کرده است که نیازمند توجه بیش از پیش آنان است. افزون بر این، زنان (به ویژه زنان شاغل) حامله باید از به تعویق انداختن وعده های غذایی خود بشدت بپرهیزند.

سیاستگزار نیاز می تواند سیاست هایی را برای بهبود فضای کار برای کارمندان حامله تدارک ببیند. به عنوان مثال، می توان کارفرماییان را تشویق کرد که در ماه رمضان اتاقی را به منظور تغذیه کارمندان حامله اختصاص دهند. سابقه و تجربه اجرای سیاست هایی مشابه این در جوامع دیگر وجود دارد. به عنوان نمونه، دانشگاه ها و سازمان های دولتی در ایالات متحده از چندین سال پیش شروع به اختصاص مکان هایی برای شیردادن مادران کرده اند که بسیار مورد توجه خانواده ها قرار گرفته است.