از اقتصاد و اخلاق بنویسید

این وبلاگ سه سال را پشت سر گذاشته و وارد چهارمین سال شده است. در این مدت به طور متوسط هر هفته نوشته ای منتشر شده است. استمرار نوشته ها را برای خودم موفقیت می دانم و امیدوارم بتوانم ادامه اش دهم. در مورد کیفیت نوشته ها من نمی توانم نظر بدهم.

سعی کرده ام حتی الامکان وارد موضوعات غیر اقتصادی نشوم. اگر هم موضوعی غیر اقتصادی مد نظر بوده، سعی کرده ام از دید اقتصادی به آن نگاه کنم. همین امر سبب شده است که خوانندگان تفننی و غیر جدی چندان سراغ این وبلاگ نیایند. گاهگاهی که عناوین نوشته ها از اتفاق «هیجانی» بوده است، تعداد بیننده ها ناگهان افزایش یافته است و لینک نوشته در «وبسایتهای عمومی» منتشر شده است. این را برای خودم هشداری قلمداد کرده ام، نه به دلیل اینکه از تعداد بیشتر بیننده بدم می آید بلکه به این دلیل که کیفیت خواننده ها را به کمیت آنها ترجیح می دهم. (درست بر خلاف اقتصاد بازار که تعداد بیشتر متقاضی بیانگر ارزشمند بودن کالای تولیدی است، در مورد نوشته هایم به گزیده خوانی معتقدم. شاید روزی دربارۀ این موضوع بخصوص ربط آن با اقتصاد ادبیات بیشتر بنویسم)

در این نوشته می خواهم از خوانندگان تقاضا کنم مطلب بنویسند، مطلبی در مورد «اقتصاد و اخلاق». روزنامۀ دنیای اقتصاد نوشته هایی از اساتیدی گرانقدر در این مورد چاپ می کند و بهانۀ شروع آن هم اقدام رفتگر بجنوردی بوده است در بازگرداندن کیف گمشدۀ فردی. نوشتۀ دکتر مشایخی، دکتر نجفی، دکتر غنی نژاد، و مهندس آخوندی، در دنیای اقتصاد را بخوانید. نوشته های بیشتر هم در راه است.

شخصاً نوشتن در مورد اخلاق و اقتصاد را بسیار مشکل می دانم. دانش، تجربه و بسیار بیش از آن لازم است تا بتوان چیزی گفت که به گفتنش بیارزد.

مشکل این است که اقتصاد در ایران بیش از حد با گزاره های اخلاقی، احساسی و غیر علمی مخلوط شده است و هر نکته ای که با محتوای اخلاقی گفته شود به سرعت از حوزۀ اقتصاد خارج می شود. مطالب اخیر در بارۀ افغانها در ایران هم نمونه اش. درست است که نتایج سیاستهای اقتصادی باعث بهبود یا پس رفت وضع زندگی افراد می شود ولی این امر مجوز نمی شود برای فرا رفتن از اصول اقتصادی و پیش کشیدن نکاتی که فقط برای مجادله و کوبیدن حریف کاربرد دارد.

با وجود همۀ این مسائل شخصاً از خواندن مطالبی که بتواند کمی مرز اقتصاد و اخلاق را روشن کند لذت می برم. اگر مایلید در این مورد مطلبی بنویسید، خوشحال می شوم بگذارمش اینجا. در بخش نظرات بنویسید یا برایم ایمیل کنید و من بعداً منتقلشان می کنم به بخش نوشته ها. شاید مجموعه ای گرد آید که آموزنده باشد برای من و خوانندگان.

 

پاسخ دکتر غنی نژاد به نظرات نوشتۀ افغانها در ایران

در تماسی که با دکتر موسی غنی نژاد داشتم از ایشان خواستم اگر مایلند پاسخی به نظرات نوشتۀ هفتۀ قبل در مورد حضور مهاجران افغان در ایران بنویسند. لطف کردند و مطلب کوتاه زیر را فرستاند.

سپاسگزار ایشان هستم.

«تاکید من در آن یادداشت این بود که حتی اگر اتهامات نابجایی که به افغانها در باره امنیت اجتماعی ومشکل اشتغال می زنند درست باشد بازهم نقض حقوق انسانی افغانها توجیه اخلاقی و حقوقی ندارد. نقض حقوق فردی با اتهام جمعی کردار به یادگار مانده از فرهنگ قبیله ای هزاران سال پیش است وبا اندیشه امروزی که مبتنی بر حقوق فردی است نا سازگار است. در دنیای امروزی هیچکس را به خاطر گناه دیگری ، هرچند برادر ، همکیش یا هموطن وی باشد مجازات نمی کنند آنهم مجازاتی بدون محاکمه. مشکل دیگری که برخی از دوستان دارند بی توجهی به منطق اقتصادی و نفی آن است بدون اینکه به خود زحمت بدهند که در آن قدری مداقه کنند. بعلاوه این دوستان که حساسیت زیادی نسبت به مسائل انسانی دارند باید توجه کنند که افغانها مانند ما ایرانیها انسان هستند و نباید از آنها به عنوان ابزار سخن گفت و اخراج آنها را وسیله افزایش اشتغال یا افزایش دستمزدها تلقی کرد کاری که مهاجر ستیزان و راستگرایان افراطی در کشورهای پیشرفته میکنند.»

اقتصاد درمان، رشته ای جذاب و رو به پیشرفت

امسال مدال جان بیتز کلارک به اِمی فینکلستاین، اقتصاددان ام-آی-تی رسید. این جایزه هر ساله توسط  انجمن اقتصاددانان آمریکا به بهترین اقتصاددان زیر چهل سال داده می شود. این جایزه بعد از نوبل اقتصاد شاید مهمترین جایزه باشد. بسیاری معتقدند تعداد قابل توجهی از همین افراد در آینده نوبل اقتصاد را دریافت خواهند کرد. (معرفی این اقتصاددان و کارش را در اینجا بخوانید. این مقاله اش هم خلاصۀ خوبی از مدل نظری و تجربی بازار بیمه دارد.)

زمینۀ کاری اِمی اقتصاد بهداشت است. اهمیت این رشته هر روز بیشتر می شود. طولانی شدن عمر افراد و نیاز آنها به خدمات درمانی و دخیل بودن دولتها و شرکتهای بزرگ در این زمینه سبب شده است که تحلیل بازار درمان اهمیت روزافزون پیدا کند. مشخصات این بازار هم پیچیدگیهای آن را بیشتر می کند. مهمترین این ویژگیها اطلاعات نامتقارن بین متقاضی درمان (بیمار)، عرضه کنندۀ درمان (پزشک) و، در صورت استفاده از بیمه، پرداخت کنندۀ هزینه (شرکت بیمه) است. این عدم تقارن اطلاعاتی سبب شکست بازار می شود، یعنی تعادلی که در بازار و بر اثر عرضه و تقاضا ایجاد می شود، بهینه نیست. در چنین شرایطی نحوۀ برخورد با این پدیده اهمیت می یابد.

نظریۀ بنیادی اطلاعات ناکامل دهۀ شصت و هفتاد میلادی توسط کنت ارو معرفی و توسط اکرلف، روثشیلد و استیگلیتز بررسی شد. ولی ترکیب نظریه با روشهای تجربی و به کارگیری آن در اقتصاد درمان در دهۀ گذشته صورت گرفته است و از این نظر شاخۀ جدید و رو به رشدی است.

دخالت دولتها در قالب عرضه کنندۀ خدمات بیمۀ درمانی برای بخش بزرگی از جوامع و در قالب عرضه کنندۀ خدمات درمانی و نیز تنظیمات گسترده ای که در بازار بهداشت و درمان اعمال می کنند ویژگی مهم دیگر این بازار است. در بسیاری از کشورهای در حال توسعه هزینه های دولت در بخش درمان رشدی سریعتر از سایر هزینه ها و نیز بیشتر از درآمدها دارد. در نتیجه دولتها به شدت علاقه مندند بدانند چگونه می شود این هزینه ها را تحت کنترل درآورد.

پیچیدگی ارائۀ خدمات درمانی مثل امکان انجام انواع آزمایشات و عمل جراحی که به عوامل متعدد مانند توصیۀ پزشک، قواعد بیمارستان و سیاست شرکتهای بیمه بستگی دارد و نیز ارتباط عمیق با بازار دارو و در نتیجه متاثر شدن از ساختار آن بازار هم بعد سومی است که بازار درمان را متاثر می کند.

هر کدام از این سه ویژگی کافی است که اقتصاد درمان را در صدر رشته های رو به رشد در اقتصاد بنشاند و توجه همگان را به آن جلب کند. این توجه را می توان در سمینارها بخصوص سمینار کاریابی برای اقتصاددانان و دانشجویان اقتصاد دید.

اقتصاد درمان می تواند برای دانشجویانی که در ایران هستند و قصد انتخاب تز دارند جالب باشد. هم دانشجویانی که علاقه به کار نظری دارند و هم آنها که عدد و رقم را دوست دارند (البته باید آمار لازم را بیایند چون آمار منتشره چندان به درد کار جدی نمی خورد) می توانند علائق خود را در اینجا پیدا کنند. مدل سازی اش حسابی کار می برد و کار با آمارش حتی بیشتر.

درمان در ایران علاوه بر داشتن ویژگیهای پیش گفته، ویژگیهای دیگری هم دارد. مثلاً بیمۀ درمانی در ایران نه به گستردگی کشورهای توسعه یافته است و نه مانند آن عمل می کند. مثالی بزنم. هر از چند گاهی خبری می رسد مبنی بر اینکه برخی بیمارستانها و دکترها برخی عملهای جراحی را با هدف کسب درآمد تجویز می کنند. چنین انگیزه ای در همه جا وجود دارد ولی از آنجا که هزینۀ عملها را عمدتاً شرکت بیمه پرداخت می کند، این شرکت انگیزه دارد که  نظارت قوی بر عملکرد دکتر داشته باشد. (نمایندۀ شرکت بیمه همیشه در بیمارستان حضور دارد و تمام مدارک را چک می کند تا پول اضافه پرداخت نشود). چنین چیزی در ایران کمتر دیده می شود.

دلیل دیگری که اقتصاد درمان در ایران را جذاب می کند همان دلیلی است که آن را در کشورهای صنعتی جذاب کرده است. در دهه های آینده جمعیت ایران به سمت میانسالی و پیری می رود و نیاز به خدمات درمانی افزایش می یابد. هزینه های درمانی افزایش می یابد و دولت نیاز به تنظیم بازار را احساس می کند. در صورت رشد شرکتهای بیمۀ درمانی خصوصی موضوع جالب تر هم می شود.

خلاصه اینکه آیندۀ اقتصاد درمان در ایران درخشان است. بجنبید تا دیر نشده!