کنفرانس اقتصاد ایران

هفتۀ گذشته سومین کنفرانس اقتصاد ایران در بوستون برگزار شد. برنامۀ کنفرانس را در اینجا ببینید. مقالات را هم می توانید دانلود کنید.

ماجرای محاسبۀ رشد اقتصادی

بعد از اینکه مؤسسه (همان آی- آر- پی- دی) با همت دکتر نیلی برآوردی از رشد اقتصاد ایران منتشر کرد، بسیاری از اقتصادیون اعتراض کردند. حرف معترضان این بود که چرا مؤسسه آماری را منتشر می‌کند که باید بانک مرکزی یا مرکز آمار منتشر کند. برخی هم سعی کردند اشکالات محتوایی بگیرند.

این برای من یک شوک بود. مگر کار اقتصاددانان بجز این چیزها است؟ افرادی که اقتصاد ایران را دنبال می کنند باید بتوانند به شیوه‌ای روشمند نشان بدهند در اقتصاد ایران چه می‌گذرد و چرا. جای تعجب است که چرا مراکز آموزش و پژوهش اقتصادی در ایران قبلاً از این کارها نکرده بودند. بخصوص وقتی که در دولت قبلی آمارها دیر به دیر منتشر می‌شد یا اصلاً منتشر نمی‌شد، جای آن داشت که جایی مثل دانشگاه تهران یا اصلاً افرادی که توانایی علمی‌اش را داشتند، تخمینی از رشد اقتصادی می دادند. در ایران اقتصاددانان زیادی هستند که توانایی این کار را دارند. و صد البته، میزان دسترسی‌شان به آمار و نیز میزان وقت و پولی که می توانستند صرفش کنند، دقت تخمینشان را تعیین می‌کند.

اینکه این تخمین تا چه حد به واقعیت نزدیک است را می‌توان به بحث گذاشت. اگر گزارش‌ها نحوۀ محاسبه را نشان دهد، می توان در مورد درستی و نادرستی ارقام قضاوت کرد.

آنقدر از این کارها نشده است که وقتی یکی همت می‌کند و کاری می‌کند، بقیه سرش آوار می شوند که چرا این کار را کردی. آنوقت دکتر نیلی مجبور می شود هی مصاحبه کند و توضیح دهد که بابا جان آدم که نکشتیم، رشد اقتصادی تخمین زده ایم. می توان یتو هم برو تخمین بزن.

بامزه تر این که دعوای رشد و رکود حتی بعد از اعلام آمار توسط بانک مرکزی هم فروکش نکرد. حالا دعوا این است که آیا این چهار و شش دهم درصد رونق محسوب می شود یا نه؟ به نظر می رسد «چشیدن طعم رشد توسط خرده فروشان سبزه میدان و خیابان مولوی» برای بعضی‌ها جای عدد و رقم را گرفته است.

به قول آقا موسی مطلب را قاطی می‌کنند. (ما خیلی مخلصیم آقا موسی!).

رشد اقتصادی یعنی افزایش تولید. همین. اینکه کافی است یا نه، مطلب دیگری است. اینکه ادامه‌دار است یا نه، مطلب دیگری است. اینکه وضعیت خرده‌فروشان کویت شده، هم مطلب دیگری است (یادش بخیر اون قدیما کویت برای خودش اعتباری داشت بین مردم!).

نکتۀ آخر هم اینکه بعد از چند سال رکورد (=کاهش تولید)، افزایش چهار درصدی برای اقتصاد خیلی عجیب نیست و البته ما را به جای اولمان هم بر نمی‌گرداند.خیلی طول می کشد تا حس خرده فروشان و خرده خران بهتر شود.

به عنوان نمونه، فرض کنید اقتصاد دارد صد واحد تولید می کند. دچار رکود بیست درصدی می شود و تولیدش می شود هشتاد. بعد بیست درصد دیگر افت می کند و تولیدش می شود شصت و چهار. حالا اگر بیست درصد رشد کند، تازه تولیدش می شود حدود هفتاد و هفت. این یعنی خیلی جا دارد تا برگردیم سر جای اولمان.

پس نوشت: اقتصاد ایران در شرایط غیر جنگی باید چیزی حدود دو سه درصد رشد کند. این طبیعی است. مردم کارشان را می کنند. دولت هم کمکی که نمی‌کند بلکه سیخشان می‌زند. برایند این می شود همان دو سه درصد. اگر دولت سیخ نزند، رشدمان می‌شود پنج شش درصد. اگر کمکی هم بکند، می شود هشت نه درصد. ببین دولت قبلی چه توانایی شگرفی داشته که توانسته رشد اقتصاد ایران را منفی کند برای چند سال متوالی!