داستان بنزین در ایران
سپتامبر 11, 2024 بیان دیدگاه
متن زیر در کانال تلگرامی «با اساتید اقتصاد» از طرف آقای دکتر حسین عباسی نژاد منتشر شده است. دوستی به واسطۀ تشابه اسمی (اسم من «نژاد» را ندارد) برای من فرستاد. دکتر حسین عباسی نژاد از اساتید با سابقۀ دانشگاه هستند. ولی این نوشتۀ ایشان با اصول اقتصادی نمی خواند. متن ایشان:
«جناب دکتر پزشکیان می فرمایند هیچ منطقی وجود ندارد که بنزین را با دلار آزاد بخریم و با سوبسید به مردم بدهیم.
۱- قویترین منطق این است که درگذشته پالایشگاه نساختیم و حالا تولید نفت خام را به اجبار اگر بتوانیم به برخی از کشورها بدهیم و بنزین بگیریم.
۲- اعداد و ارقام دقیق میزان واردات بنزین و قیمت دلار تخصیصی را اعلان فرمایید، قطعاً بخش خصوصی بسیار ارزانتر وارد میکند چون دولت اصلاً تاجر خوبی نیست.
۳- جناب رییس جمهور تمامی نیروهای متخصص این کشور از جمله همکاران شما همگی دارند برای خدمتی که به دولت و ملت ارایه میشود سوبسید میدهند.
۴- به مردم رحم کنید؛ مردم دیگر تحمل افزایش قیمتها را به ویژه سوخت علیالخصوص بنزین را ندارند، طبق آمار منتشر شده شاخص قیمت حمل و نقل مرداد ۱۴۰۳ به نسبت مرداد ۱۴۰۲ ، ۵۳/۱ درصد افزایش داشته است.
۵- پول بازنشستهها را دولت هاپولی کرده و پول گندم کاران را چای دبش به باد داده.
۶- تا زمانیکه قدرت خرید مردم را برابر تورم رسمی بالا نبردهاید، این حرفهای برخی دوستان اقتصاددان ما را گوش نکنید، بگذارید حداقل چند ماه بگذرد. شعار شما عدالت است.»
چند نکته متناطر با جمله های بالا:
1. ساخت پالایشگاه هیچ ربطی به قیمت ارزان یا گران بنزین ندارد. بنزین کالایی قابل حمل و نقل و قابل فروش در بازارهای بین المللی است. حتی اگر بتوانیم ده برابر مقدار کنونی هم بنزین تولید کنیم، باید آن را به قیمت فوب صادر کنیم و در داخل هم با مالیات گیری قیمت آن را بالا ببریم تا اثرات منفی آلودگی حاصل از آن را کاهش دهیم.
2. موافقم. اعداد و ارقام را اعلام کنند. بیش از آن: کل واردات و صادرات و عرضه بنزین را به بخش خصوصی بسپارند و بنزین دولتی را هم به یک قیمت بفروشند هم به توزیع کنندۀ داخلی و هم به متقاضی خارجی.
3. این جمله هیچ معنای دقیقی ندارد.
4. مردم قطعاً افزایش قیمت را نمی خواهند. افزایش قیمت هیچ کالایی را نمی خواهند. وقتی قیمت بنزین را در شرایط تورمی ثابت نگاه می دارید، هزینه هایی در قالب کسری بودجه و تورم و آلودگی هوا به اقتصاد تحمیل می شود که اگر جمع آن از افزایش قیمت بنزین چندین برابر بیشتر نباشد، قطعاً کمتر از آن نیست.
5. این درست است. ولی منتفی حرف رئیس جمهور نیست. دولت هر قدر هم که «هاپولی» کرده باشد، ادامۀ فروش بنزین به قیمت نزدیک به صفر آن را جبران نمی کند.
6. درآمد ربطی به قیمت بنزین ندارد. این اشتباه را یک اقتصاددان نباید بکند. نمودار زیر قیمت بنزین را در مقایسه با درآمد سرانه نشان می دهد. آن نقطۀ قرمز با قیمت نزدیک به صفر ایران است.

اما داستان عدالت: این اشتباه نابخشودنی است که توزیع کنونی بنزین را عدالت بدانیم. کالایی که میلیاردها دلار یارانه وارد آن می شود و پردرآمدها دهها برابر کم درآمدها از آن یارانه بهره می گیرند. هر توجیهی را هم برای قیمت کنونی بنزین بپذیریم، توجیه بر مبنای عدالت غیر قابل قبول است.
عدالت آن است که دولت بنزین را به قیمت فوب بفروشد و هر چه بدست می آورد، بین فردفرد مردم کشور به تساوی تقسیم کند.
اما داستان بنزین را از دید اقتصادی می توان تعادل بد در مدلی مانند مدل بازی معمای زندانی دانست. مردم، بخصوص آنهایی که استفاده بیشتری می کنند و صدایشان هم به جایی می رسد، می گویند از افزایش قیمت بنزین چیزی نصیب من نمی شود و وضع من حداقل در کوتاه مدت بدتر از این می شود که هست. لذا با آن مخالفم. دولت هم می گوید منابع ندارم برای واردات بنزین. نتیجه این خواهد شد که مانند ونزوئلا (نقطۀ دیگر با قیمت نزدیک به صفر) قیمت رسمی بنزین نزدیک به صفر خواهد بود ولی بنزینی در کشور نخواهد یافت مگر در بازار سیاه و به قیمت چند ده برابر. این اتفاق در گاز و برق افتاده است و در بنزین هم خواهد افتاد.
نوشته ایشان از سر خشمی است که در همگان وجود دارد از رفتارهای دولتها در ایران. این چنین نوشته هایی دل ما را خنک می کنند ولی راه حل در بر ندارند.
