اعداد و ارقام در اقتصاد ایران (4)- اشتغال و بیکاری

دقیقترین آمار مربوط به اشتغال و بیکاری در ایران بر مبنای سرشماریهای عمومی نفوس و مسکن (انجام شده در فاصله های زمانی ده ساله از 1355 تا 1385) به دست می آید. در این سرشماریها وضع فعالیت افراد در یکی از گروههای شش گانۀ شاغل (افرادی که کار ثابت دارند و یا در هفت روز قبل از سرشماری کار داشته اند)، بیکار (افرادی که کار ثابت ندارند و به طور فعال دنبال کار هستند)، محصل، دارای درآمد بدون کار (افرادی که دارای درآمد بازنشستگی، املاک و مستغلات، سود سهام، سپرده ها و .. هستند)، خانه دار، و سایر تقسیم بندی می شوند. کل افراد شاغل و بیکار را افراد فعال اقتصادی و نسبت این افراد در میان افراد 10 ساله و بیشتر (یا 15 ساله و بیشتر) را نرخ مشارکت اقتصادی می نامند. همچنین نسبت تعداد بیکاران به کل افراد فعال اقتصادی را نرخ بیکاری می نامند.

نرخ مشارکت در سال 1335 در حدود 47 درصد بود. این رشد با کاهش مداوم به حدود 35 درصد در سال 1375 رسید. از این سال به بعد، نرخ مشارکت افزایش یافت و در سال 1385 به بیش از 39 درصد رسید. مهمترین عواملی که در این تغییرات مؤثر بوده اند نرخ رشد جمعیت، پوشش تحصیلی، و میزان مشارکت زنان در بازار کار است. به طور مشخص در سالهای دهۀ 70 اکثر افراد 10 تا 20 ساله (به دنیا آمده در فاصلۀ سالهای 55 تا 65 که کشور بیشترین نرخ رشد را داشت) محصل بودند و این امر باعث پایین بودن نرخ مشارکت اقتصادی بود. افزایش پذیرش دانشگاهها از جمله گسترش دانشگاه آزاد که سبب افزایش مدت زمان تحصیل جوانان شد در این مسئله دخیل بود. در دهۀ 80 این افراد وارد بازار کار شده و باعث افزایش نرخ مشارکت شدند. افزایش ورود زنان به بازار کار هم از دیگر عوامل افزایش نرخ مشارکت در سالهای اخیر بوده است. این گروه به طور سنتی بعد از تحصیلات به گروه افراد خانه دار وارد می شدند.

نرخ بیکاری در دهه های اخیر افت و خیزهای زیادی داشته است. در دهۀ 60 نرخ بیکاری در حدود 14 درصد بود. این آمار مربوط به سال 1365 یعنی نزدیک به سالهای آخر جنگ است. وضع اقتصادی کشور در این سال بد بود و بسیاری از فعالیتهای اقتصادی با مشکل مواجه بود. با پایان جنگ و رونق فعالیتهای اقتصادی نرخ بیکاری کاهش یافت. در سال 1375 نرخ بیکاری در حد 9 درصد بود. بخشی از این نرخ پایین به رونق گرفتن فعالیتها و بخش دیگر به پایین بودن نرخ مشارکت برمی گشت. نرخ بیکاری با ورود افراد جوان به بازار کار در دهۀ 80 افزایش یافت و به 12.7 در سال 1385 رسید.

عوامل مؤثر بر نرخ مشارکت و نرخ بیکاری در دهۀ آینده مانند دهۀ اخیر عمل خواهند کرد و انتظار می رود که این دو نرخ در دهۀ آینده هم افزایش یابند.

نرخهای مشارکت و بیکاری در مورد زنان تغییرات بیشتری را شاهد بوده است. نرخ مشارکت زنان در فاصلۀ سالهای 1335 تا 1355 افزایش یافت و به حدود 13 درصد رسید. بعد از انقلاب زنان از بازار کار خارج شدند و نرخ مشارکت به حدود 8 درصد کاهش یافت. از این سال به بعد زنان به تدریج وارد بازار کار شدند. نرخ مشارکت درسال 1385 به بالاترین حد خود بعد از انقلاب، بیش از 12 درصد، رسید. نرخ بیکاری زنان همیشه بیش از نرخ بیکاری مردان بوده است. که بیانگر کمیابی نسبی کار برای زنان در مقایسه با مردان است. این نرخ در سال 1385 بیش از 23 درصد بود که بسیار بیش از نرخ بیکاری مردان است.

رابطۀ علّی دو نرخ بیکاری و مشارکت احتمالاً دو طرفه است. اگر در فاصلۀ زمانی کوتاهی تعداد زیادی افراد جدید وارد بازار کار شوند، نرخ مشارکت افزایش می یابد، ولی ممکن است بازار کار نتواند همۀ آنها را جذب کند و لذا نرخ بیکاری افزایش می یابد. این به این معنی نیست که هر جا نرخ مشارکت بالا باشد الزاماً نرخ بیکاری بالاست. نرخ مشارکت در بسیاری از اقتصادهای صنعتی بسیار بالاتر نرخ ایران است ولی نرخ بیکاری آنها معمولاً پایینتر است.

رابطۀ قویتر اثر بیکاری بر مشارکت است که در همه جا و در هر زمانی صادق است. اگر نرخ بیکاری در جایی بالا باشد افراد حتی الامکان از ورود به بازار کار خودداری می کنند. این اثر را اثر ناامید کنندگی می نامند. افرادی که وضع بازار را نامناسب می بینند ممکن است ورود خود به بازار کار را به تاخیر بیاندازند (مثلاً با ادامۀ تحصیل) و یا اگر ممکن باشد از ورود به آن منصرف شوند. به عنوان نمونه بسیاری از زنان جوان بعد از مدتی به دنبال کار گشتن و نیافتن کار مناسب از بازار کار خارج می شوند و به گروه زنان خانه دار می پیوندند. این زنان در صورت وجود بازار کار مناسبتر احتمالاً فعال اقتصادی خواهند بود.

اثبات آماری این رابطه کار تجربی گسترده می طلبد. ساده ترین راهی که توانستم برای آزمون آن پیدا کنم، رابطۀ نرخ مشارکت و نرخ بیکاری در استانها است. شکل زیر رابطه را برای سال 1385 در مناطق شهری استانها نشان می دهد. هر چند این شکل رابطۀ ضعیفی را نشان می دهد، ولی همین رابطه هم می تواند درجاتی از تایید را برای نظریۀ بالا فراهم کند. همچنین با توجه به اینکه مهاجرت از استانهای با نرخ بیکاری بالاتر به استانهای با نرخ بیکاری کمتر بخشی از رابطه منفی را خنثی می کند، رابطۀ واقعی احتمالاً قویتر است. (اگر کسی مطالعه ای دربارۀ رابطۀ این دو نرخ در اقتصاد ایران یا هر جای دیگر دیده است ممنون می شوم که خبرم کند.)

نرخ بیکاری و نرخ مشارکت

One Response to اعداد و ارقام در اقتصاد ایران (4)- اشتغال و بیکاری

  1. بازتاب: اشتغال و بیکاری در بهار 1389 « مجلۀ اقتصادی (IRPD ONLINE JOURNAL)

بیان دیدگاه