یارانه های نقدی برابری را چگونه تغییر داده است؟

برنامۀ هدفمندی یارانه ها به دلیل وسعت و گستردگی تقریباً تمامی رفتارهای مصرفی و تولیدی را متاثر کرده است. در نوشتۀ قبلی سهم یارانه ها از درآمد را در نموداری آوردم. در این نوشته اثر برنامه بر ضریب نابرابری جینی را در دو نمودار می آورم.

ابتدا توضیحی در مورد مفهوم و نحوۀ محاسبۀ ضریب جینی.

ضریب جینی عددی است بین صفر و یک که می توان آن را برای درآمد یا هزینه یا هر متغیر مشابه دیگر حساب کرد.

برای محاسبۀ ضریب جینی، مثلاً برای هزینه ها، خانواده ها را بر مبنای گروههای هزینه ای گروه بندی می کنیم. من صد گروه هزینه ای (صدک) برای شهرها و صد گروه هزینه ای برای روستاها تعریف کرده ام. بعد محاسبه می کنیم که هر یک از این صد گروه چه سهمی از کل هزینه های جامعه را داشته است. مثلاً در مناطق شهری کم هزینه ترین صدک کمتر از 0.1 درصد کل هزینه ها را داشته درحالیکه پرهزینه ترین صدک حدود 7.5 درصد هزینه های جامعه را داشته است. در سال 1390 صدک شصت و ششم صدک متعادل بوده است به این معنا که این یک درصد از خانواده ها یک صدم هزینه ها را صرف کرده اند. خانواده های صدکهای پایینتر کمتر از یک درصد و خانواده های صدکهای بالاتر بیش از یک درصد هزینه ها داشته اند.

در مرحلۀ بعدی این درصدها را برای هر صدک با درصد مربوط به تمامی صدکهای پایین جمع می کنیم تا درصدهای تجمعی را بدست بیاوریم. در جامعه ای کاملاً برابر که همۀ صدکها هزینۀ مساوی دارند (یعنی هر صدک دقیقاً یک صدم که هزینه ها را مصرف می کند) این درصد تجمعی اعداد یک و دو و سه و … تا صد را می دهد. در نتیجه اگر این درصدها را رسم کنیم خطی چهل و پنج درجه بدست می آوریم. در جوامع عادی که هزینه ها برابر نیست این درصدها یک منحنی را تشکیل می دهند، (به نام منحنی لورنز) که در ابتدا با شیب کم بالا می رود و بعد شیب آن زیاد می شود. در نهایت خط جامعۀ برابر و منحنی جامعۀ عادی در صدک آخری به هم می رسند. تفاوت این دو نمودار شاخص نابرابری را نشان می دهد. ضریب جینی را از تقسیم مساحت بین خط و منحنی بر مثلث زیر خط بدست می آوریم.

نمودار زیر دو نمونه از این منحنی ها را نشان می دهد. نمودار سمت چپ خط و منحنی را برای هزینه های غذایی و نمودار سمت راست خط و منحنی را برای هزینه های کالاهای بادوام و سرمایه گذاری نشان می دهد. هزینه های غذایی در میان خانواده ها با هم فرق دارد ولی فرق آن به اندازۀ هزینه های کالاهای سرمایه ای نیست. مثلاً همانطور که شکل سمت راست نشان می دهد برای حدود بیست صدک پایین هزینۀ کالاهای سرمایه ای بسیار نزدیک به صفر بوده است در حالیکه حدود 19 درصد از هزینه های سرمایه ای جامعه توسط صدک آخر انجام شده است. این تفاوت در مورد هزینه های غذایی که در منحنی سمت چپ آورده شده به این شدت نیست. گروههای کم هزینه در هر حال باید هزینۀ غذایی داشته باشند و گروههای پر هزینه سهم خیلی بزرگی از هزینه های غذایی را صرف نمی کنند (صدک آخر 4.4 هزینه های غذایی جامعه را صرف می کند). برای همین است که فضای بین خط و منحنی در نمودار هزینه های سرمایه ای در سمت راست بیسار بیشتر از فضای مربوط به هزینه های غذایی در سمت چپ است. در نتیجه نابرابری هزینه های سرمایه ای بیشتر از نابرابری هزینه های غذایی است.

inequality coefficient

 با این توضیح به سادگی معلوم است که ضریب جینی صفر برابری مطلق را نشان می دهد که نشانگر تساوی همۀ صدکها است. ضریب جینی یک نابرابری مطلق را نشان می دهد به این معنا که صدک آخر همۀ هزینه ها را دارد. برای مقایسۀ ضریب جینی درآمدی بین کشورها و بدست آوردن تصویری از میزان تغییرات نابرابری در نتیجۀ برنامۀ یارانه ها جدول زیر را ببینید. کشورهای اسکاندیناوی برابری درآمد خوبی دارند ولی برخی کشورهای خیلی فقیر هم در این گروه قرار می گیرند. اکثر کشورهای ثروتمند ضریب 30 تا 40 دارند و ایران هم در این گروه قرار می گیرد. کشورهای آمریکای لاتین و آفریقایی عموماً دارای توزیع درآمد بد هستند.

ضریب جینی تعداد کشورها نمونه
24-29.9 15 دانمارک، اتیوپی
30-34.9 35 فرانسه، هند
35-39.9 35 ژاپن، ایران
40-44.6 25 آرژانتین، مراکش
45-49.9 17 آمریکا، نیجریه
50-54.9 16 هنگ کنگ، برزیل
55-59.9 7 هندوراس
60-66 5 نامیبیا

با این مقدمۀ طولانی می رسم به اصل مطلب که کوتاه است. نمودارهای زیر ضریب جینی را برای هزینه های غذایی، هزینه های کالاهای کم دوام غیر غذایی، هزینه های کالاهای بادوام و سرمایه گذاری و نیز کل هزینه ها برای سال 1390 و 1388 را برای مناطق شهری و روستایی نشان می دهد. انتخاب این دو سال به این دلیل بود که پرداخت یارانه در دی ماه 1389 آغاز شد. در نتیجه سال 1390 سالی است که در تمامی ماههای آن یارانه پرداخت شد و سال 1388 آخرین سال بدون یارانه بود.

Gini coefficient bef and aft subsidy

از دقت در نمودارها نکات زیر فهرست وار به نظرم می آید:

1.  برنامۀ هدفمندی یارانه ها وضع نابرابری را بهتر کرده است.

2. افزایش برابری برای مناطق شهری و روستایی کمابیش یکسان بوده است.

3. نابرابری در روستاها بیشتر از شهرها است، هم در کل و هم در گروههای هزینه ای.

4. پرداخت یارانۀ نقدی وضع نابرابری در روستاها را بیشتر از شهرها بهبود بخشیده است.

5. پرداخت یارانۀ نقدی وضع نابرابری در غذا و کالاهای معمولی غیر غذایی را بهتر کرده است.

6. پرداخت یارانۀ نقدی وضع نابرابری در کالاهای بادوام و سرمایه ای را بدتر کرده است.

توضیح اینکه این مشاهدات به چه معنی است نیازمند اطلاعات دیگر است. مثلاً اینکه وضع غذایی خانواده های کم درآمد بهتر شده یا نه، به دلیل شرایط تورمی نیازمند نگاه کردن به مقادیر مصرف است. این کار را می توان با محاسبۀ مقادیر واقعی (یعنی پس از کسر افزایش تورم) انجام داد ولی از آنجا که قیمتهای نسبی تغییرات زیادی داشته است، استفاده از شاخص عمومی قیمتها شاید چندان مفید نباشد. به همین دلیل ترجیح می دهم این مشاهدات را تفسیر نکنم. اگر کسی چیزی به نظرش می رسد در نظرات بنویسد. من هم در همانجا نظرم را می نویسم و به بحث می گذارم.

پس نوشت: کاستی بزرگ این نمودارها نشان ندادن نابرابری شهرها و روستاها با هم است. نمونه های گرفته شده از شهرها و روستاها در آمارگیری بودجۀ خانوار متناسب با جمعیت شهرها و روستاها نیست. برای رفع این مشکل باید همۀ محاسبات با اعمال وزن مناسب انجام شود. محاسبۀ این وزنها کمی وقت گیر است. درآینده این وزنها را حساب می کنم و نگاهی می کنم به نابرابری کل.

11 Responses to یارانه های نقدی برابری را چگونه تغییر داده است؟

  1. بازتاب: گزاره‌ها » لینک‌های هفته (۱۲7)

  2. بازتاب: لینک‌های هفته (۱۲۷) | نسخه آنلاین خبرخوان مدیریتی‌ها

  3. مهران says:

    سلام
    گفتگو با علينقي عاليخاني وزير اقتصاد شاه: شاه کاپيتاليست نبود عقايد سوسياليستي داشت

    يکي از مشابهات دوران انقلاب با الان ناراضي بودن بازاريان و قشر متوسط جامعه است در صورتيکه روستاييان دقيقا همانند زمان شاه راضي هستند با اين يارانه ها و ديگر امکاناتي که به آنها داده شده و وضع آنها را بهتر کرده اعتراضي ندارند و در زمان شاه هم وضع روستاييان با اعمال اصلاحات اراضي و ديگر سياست ها خيلي بهتر شد ولي خرج کردن فوري دلارهاي نفتي و تورم دهه 50 و رشد نقدينگي و ميل به واردات بيشتر و سپس جريمه و سرکوب بازار و صنعتگر به بهانه گرانفروشي بجاي برخورد اقتصادي با پديده گراني و بيشتر شدن آشوب هاي اجتماعي و …

    بهمني: پيش فروش سکه توان مهار سونامي نقدينگي را ندارد

    جناب دکتر عباسي آيا ميتوان ارتباطي بين دهه 50 با اين دوره برقرار کنيم؟

    • حسین says:

      سلام مهران
      اگر منظورت انقلاب است، تقریباً چیزی نمی شود گفت. انقلابها از غیر قابل پیش بینی ترین اتفاقات هستند. شواهد قوی زیادی لازم است که اثبات کند علت انقلاب تا حد زیادی گرانی بوده است.
      من به جای اینکه از شباهتای این دوره با دهۀ 50 حرف بزنم ترجیح می دهم شباهتهای سیاستگذاری در ایران را برجسته کنم. سیاستهای اقتصادی در قبال تورم تقریباً هیمشه یکسان بوده است: سعی در کنترل دستوری قیمت که همان جریمه و سرکوب بازار و صنعتگر به بهانۀ گرانفروشی است که تو گفتی. این سیاست در دهۀ 50 و 60 70 و 80 و الان اجرا شده و می شود. همیشه هم به ضرر تولید و در نهایت به ضرر مصرف کننده بوده است. استفاده کنندگان از این سیاست افرادی بوده اند که توانسته اند بازار را به زیر زمین ببرند واقتصاد پنهان و بازار سیاه را شکل دهند. این شرایط هم ممکن است به برخی اعتراضات یا شورشهای مقطعی منجر شود مانند آنچه در ابتدای دهۀ هفتاد دیدیم ولی به انقلاب فراگیر نمی انجامد.

  4. مهران says:

    البته منظورم شباهت بين دهه 50 با اين دوره است

  5. مهران says:

    شباهت ديگر:
    احمدي نژاد در اولين دوره رياست جمهوري خود که شروع کرد به تزريق نقدينگي به داخل جامعه بدون هيچ برنامه ريزي و اصول اقتصادي در قالب وامهاي خود اشتغالي خيلي از اقتصاددانان گقتند که اين کار را نکن اما به حرف آنها توجهي نکرد ،البته اين خصلت ايشان هم شباهت به شاه دارد و سرانجام ديکتاتوري سرنگوني است

    • حسین says:

      اینکه احمدی نژاد کمتر از سایر رئیس جمهورها به حرف اقتصاددانان گوش داده است البته درست است. ولی کسی در میان حاکمان از این ویژگی بی بهره نبوده است.

  6. مهران says:

    سلام

    نامه هشدار آميز 43 اقتصاددان به احمدي نژاد

    در اين نامه آمده است: به نظر ما اجراي مرحله دوم هدفمندي يارانه ها در شرايط بي ثباتي سياسي و اقتصادي نه تنها متضمن آثار مثبت متصور بر آن نيست بلکه مي تواند به جهت تأمين عدالت اجتماعي و تخصيص منابع ، نتايجي بر خلاف آن داشته باشد

    در اين نامه آمده است: دولت هاي نهم و دهم بدون توجه به تجربه رونق نفتي سال هاي 1352_1356 با اين تصور که تزريق هر چه سريعتر و بيشتر عايدات نفتي به کشور داروي معجزه آسائي است که مي تواند دردهاي بيکاري و فقر را شفا بخشد کمر به همت بر اين کار بستند

    جناب دکتر عباسي تحليل شما از آينده ايران چيست؟

    • حسین says:

      مهران عزیز، این سؤال آنقدر کلی است که باید با کلمات کلی پاسخ داده شود: آیندۀ سختی در پیش است!
      به نظرم سیاستهای اقتصادی در این سالهای اخیر آنقدر مشکل داشته است که سبب شده ما اقتصاددانان دعوای همیشگیمان را فراموش کنیم. به نظر می رسد که در حال حاضر همه بر مشکل بودن شرایط متفق القولند. اینکه چه سیاستی پیش بگیریم در حال حاضر در مرحلۀ دوم قرار گرفته است. در مرحلۀ اول این توصیه قرار می گیرد که سر جدتان قبل از اینکه میلیاردها دلار را خرج کنید لااقل پنج دقیقه فکر کنید و اگر با اقتصاددانان مشورت نمی کنید لااقل با خانم خانه که حساب خرج و برج را دارد یک صلاح و مشورتی بکنید!

  7. مهران says:

    به نظر شما اجراي فاز دوم هدفمندي در اين شرايط به نفع اقتصاد و مردم است؟

    • حسین says:

      بر می گردد به اینکه چطور بخواهند اجرایش کنند. اگر منظورشان فقط پول دادن به مردم از طریق چاپ پول باشد که بهتر است اجرا نشود. ولی اگر قیمتها (بیشتر بنزین و حاملهای انرژی) را به تدریج افزایش دهند و هر چه عایدشان می شود را بین چند دهک پایین تقسیم کنند البته قابل دفاع است.

بیان دیدگاه