اقتصاد آب شیرین و اقتصاد آب شور

این روزها اقتصاد بسیاری از کشورها با دو مشکل بزرگ و مرتبط روبرو است: رکود و کسری بودجه. اقتصاددانان بسته به اینکه کدامیک از این دو را مهمتر بدانند سیاست متفاوتی را پیشنهاد می کنند. بسته های سیاستی که تاکنون اجرا شده اند، بیشتر رکود را هدف قرار داده و سعی کرده اند با افزایش مخارج دولت تقاضا برای محصولات را افزایش داده و تولید را افزایش دهند. پول لازم برای اجرای این سیاستهای انبساطی توسط دولتها قرض شده است و کسری بودجه را افزایش داده است. کسری بودجۀ انباشت شده و انتظار افزایش آنها در آینده سبب شده است که حرف طرفداران انقباض اقتصادی طرفدار پیدا کند و برخی دولتها سعی در کاهش هزینه ها کنند. این امر باعث شده که طرفداران دو نوع سیاست وارد بحثی جدی شوند که گاهی دامنۀ آن از بحث اقتصادی فراتر می رود.

درگیری این دو گروه نشان از وجود دو جریان فکری در عرصۀ اقتصاد کلان دارد که به مناسبت بحران اقتصادی اخیر برجسته تر شده است. اختلافات این دو گروه به قدری عمیق است که به نظر می رسد هیچ راهی برای نوعی مصالحه وجود ندارد. ریشۀ این اختلافات هم در فروض اولیه ای است که دو گروه استفاده می کنند.

گروه اول اقتصاددانان همان گروه کلاسیکها هستند. خواستگاه جغرافیای این گروه دانشگاههایی است که در مناطق داخلی، بخصوص نزدیک به دریاچه های آب شیرین مانند دریاچۀ میشیگان است. مهمترین این دانشگاهها دانشگاه شیکاگو است که مکتب شیکاگو را معرفی کرده و نمایندگی می کند. در مقابل، گروه دوم اقتصاددانان کینزی هستند که بیشتر در دانشگاههای کنارۀ شرقی یا غربی آمریکا مانند هاروارد هستند، دانشگاههایی که به آبهای شور اقیانوسها نزدیکند. موقعیت جغرافیایی این دانشگاهها سبب شده که مکتب گروه اول را اقتصاد آب شیرین و مکتب  گروه دوم را اقتصاد آب شور بنامند.

اقتصاد آب شیرین چندان علاقه ای به دخالت دولت در اقتصاد ندارد، بخصوص هزینه های دولت در قالب طرحهای محرک اقتصادی –افزایش هزینه های دولت برای ایجاد تقاضا- را در بهترین حالت بی فایده می داند. در حالیکه اقتصاد آب شور معتقد است تنها راه برون رفت از بحران نقش آفرینی دولت، بویژه خرج کردن هر چه بیشتر است.

علاقه یا عدم علاقه به نقش آفرینی دولت فقط رویۀ مباحث است که از باورهای عمیقتر، و شاید غیر قابل رد و اثبات، سرچشمه می گیرد. ریشۀ اختلافات را باید در باور عمیق اقتصاد آب شیرین به توانایی انسانها در واکنش به اتفاقات در مقابل باور اقتصاددانان آب شور به نقص این تواناییها بخصوص در کوتاه مدت دانست. این اختلافات عمیق تر از آن است که بتوان حل و فصل آنها را انتظار داشت. (مثل همه چیز که قبلاً علمای ما کشفش کرده بوده اند، این اختلاف عمیق را هم مولوی هفتصد سال پیش در شعر «رگ رگ است این آب شیرین و آب شور … » پیش بینی کرده بود.)

اقتصاد آب شیرین معتقد است که انسانها قادر به تشخیص منافع خود و کسب اطلاعات لازم برای دفاع از آن هستند. در نتیجه معتقد است که مدلهایی که بر مبنای تعادل عمومی و اطلاعات متقارن و بازارهای کامل هستند تصویری به قدر کافی قابل قبول از واقعیت ارائه می دهند. بسیاری از این مدلها کارآمدی از نوع «پره تو» را مفروض می گیرند. بنابراین جایی برای دخالت دولت باقی نمی ماند.

اقتصاد آب شور درست نقطۀ مقابل است. بازارهای ناکامل، اطلاعات نامتقارن، و عدم تعادل آنقدر گسترده است که فرض کارآمدی «پره تو» نادرست است. در نتیجه هر دخالتی در بازار بالقوه می تواند وضع همه را بهتر کند.

دنبال کردن مباحث این دو گروه برای اقتصاد خوانده ها و بخصوص برای افرادی که مباحث اقتصاد کلان را دنبال می کنند، علاوه بر آموزنده بودن سرگرم کننده هم هست. مثلاً کروگمن، استاد پرینستون و مقاله نویس نیویورک تایمز، به عنوان پر سر و صدا ترین، و نه الزاماً داناترین، عضو گروه اقتصاد آب شور می نویسد: «دفعۀ دیگر می زنم توی دهن کسی من را کینزی خام بنامد» و کوکران، استاد دانشگاه شیکاگو، و یکی از نمایندگان اقتصاد آب شیرین می نویسد: «اگر تشخیص گروه مقابل از مشکل اقتصادی حاضر را به زبان ساده بیان کنید، می بینید که چقدر این تشخیص خنده دار است.» (دعوا یه چیزی تو مایه های «برو بینم قوری» در مقابل «تو برو بینم چرخ چاه» است!)

طرفداران اقتصاد آب شور، کینزیها، خیلی پر سر و صدا ترند. خیلی هایشان وبلاگ دارند. کروگمن و دیلانگ این روزها خیلی فعالترند. افراد شاخص این گروه عباتند از:

Paul Samuelson, Edmund Malinvaud, Jacques Dreze, Joseph Stiglitz, Robert Solow, Paul Krugman, Andrei Shliefer, Olivier Blanchard, George Akerlof, Robert Hall, Ben Bernankle, N. Gregory Mankiw, Christina Romer, David Romer, and Lawrence Summers

اقتصاددانان آب شیرین کمتر در عرصۀ عمومی جنجال می کنند. نوشته های کوکران و فاما/فرنچ را می توان از طریق سایتشان دنبال کرد. افراد شاخص این گروه عبارتند از:

Robert Lucas, Ed Prescott, Thomas Sargent, Lars Hansen, John Cochrane, Larry Jones, Robert Barro, Kevin Murphy

One Response to اقتصاد آب شیرین و اقتصاد آب شور

  1. ‌پویا says:

    دو گروه دیگر هم هستند که از قضا مثل آب شورها، بازار کامل و تقارن اطلاعات و الخ را اشتباه می دانند اما در مقام عمل به دو مسیر متفاوت می رسند:

    اول اتریشی ها که در مقام عمل شیرین ترین شیرین ها هستند

    دوم رفتاری ها که در عمل شور هستند

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: