ترامپ!
نوامبر 18, 2016 ۱ دیدگاه
خبر داغ این روزها نتیجۀ انتخابات آمریکا است. مطلب زیر را در مورد نتایج احتمالی سیاستهای ترامپ برای تجارت فردا نوشتم.
نخستین نکته در بررسی پیامدهای ریاست جمهوری ترامپ میزان زیاد نااطمینانی است که در مورد سیاستهایی که به اجر در خواهند آمد، وجود دارد. مانند هر سیاستمدار دیگر، ترامپ در دوران رقابت انتخاباتی سیاستهایی را اعلام کرد که به احتمال بسیار زیاد بعد از انتخابات تغییر خواهد کرد. تفاوتی که ترامپ با سایر سیاستمداران آمریکا دارد این است که معمولاً برنامههای اعلام شده سیاستمداران در دوران رقابت انتخاباتی با دقت توسط تیمی از همحزبیهای سیاستمداران برگزیده میشود با این هدف که اهداف حزبی را تحقق بخشد. هر سیاستمدار بستگی به سلایق و شرایط برخی از آنها را بزرگنمایی میکند و برخی را، معمولاً آنهایی را که ممکن است در رایآوری اخلال ایجاد کنند، در پشت پرده نگاه می دارد. برنامههای ترامپ به دلیل عدم تبعیت از قواعد متداول حزبی برنامهای شناخته شده نیستند. برخی از آنها در شرایط معمول دولت، اقتصاد، و جامعۀ آمریکا امکان اجرا ندارند و برخی هزینههای سنگینی بر مردم، بخصوص طرفداران سرسخت او، تحمیل میکنند. این شرایط سبب شده است که نتوان با قطعیت مرسوم مجموعهای منسجم را «برنامههای ترامپ» نام نهاد و اثراتشان را بررسی کرد. آنچه میتوان گفت مجموعهای است از «اگر»ها و نتایج آنها.
نکتۀ دوم این است که تنها ریسمانی که تمامی برنامههای به ظاهر پراکندۀ ترامپ را به هم متصل میکند، مخاطبان آنها است. اگر تحلیلهای ارائه شده از ترکیب طرفداران ترامپ را بپذیریم، آنها افرادی هستند که از روندهای موجود در اقتصاد و جامعۀ آمریکا احساس ناامنی میکنند. برخی از آنها مشاغلشان را از دست دادهاند. برخی دیگر هم از دخالت زیاد دولت در حوزههایی از زندگیشان که تاکنون خصوصی محسوب میشود، ناراضیاند.
نکته سوم این است که اثر برنامههای اعلام شده ترامپ بر سایر کشورها حتی از اثر آن بر آمریکا هم ناروشنتر است، چرا که اثرگذاری آنها بستگی به پاسخ کشورهای جهان به برنامههای آمریکا هم دارد. تحلیلگران هنوز تصویری از اینکه روابط آمریکا با دوستان و دشمنان سنتی آمریکا دستخوش چه تغییراتی خواهد شد، ندارند، و این نااطمینانی هر گونه پیشبینی از پاسخهای احتمالی کشورهای دیگر را نامعتبر و یا حداقل احتمالی میکند.
با این مقدمه می توان مجموعۀ برنامههای اقتصادی که ترامپ در زمان رقابتهای انتخاباتی اعلام کرد، را در موارد زیر خلاصه کرد.
1) تجارت جهانی: ترامپ در یک کلمه خود را مخالف آزادسازی تجارت جهانی اعلام کرد و آن را ازمیانبرندۀ مشاغل آمریکاییان خواند. تعریف او از جهانی شدن هم دقیقاً در راستای جذب مخاطبان نگرانش بود. به نظر او ورود به تجارت جهانی تاکنون به معنای انتقال مشاغل آمریکاییان به مکزیک و سایر کشورها بوده است. ملایمترین نسخههای این مخالفت شامل مذاکرۀ مجدد قراردادهای تجاری موجود و پرهیز از قراردادهای تجاری جدید است. نسخههای شدید این سیاست شامل مالیاتهایی در حد چهل-پنجاه درصد بر واردات از کشورهایی مانند چین است. نکتۀ جالب اینجاست که نظر ترامپ در مورد تجارت جهانی در حد بسیار زیادی با نظر کاندیداهای چپ حزب دموکرات مانند برنی سندرز که در مراحل آخر میدان رقابت را به هیلاری کلینتون واگذار کرد، همخوانی داشت.
این دیدگاه ترامپ اشکالات زیادی دارد: نخست، قراردادهای تجاری تنها عامل از میان رفتن مشاغل صنعتی در آمریکا نیستند، پیشرفت تکنولوژی و اتوماسیون، تغییر ترکیب تولید و مصرف، کاهش هزینههای حمل و نقل و ارسال اطلاعات، و رقابتیتر شدن بازارها عوامل دیگری هستند که سبب جابجایی مشاغل از صنعتی به خدماتی شدهاند. دوم، بزرگترین گروهی که از واردات کالاهای ارزان متنفع میشوند، گروههای پایینتر درآمدی هستند که حامیان اصلی ترامپ بودهاند. والمارت که بزرگترین خوردهفروشی ارزان در آمریکا است، کالاهای مصرفی روزمره را، که غالباً وارداتی هستند، با قیمتهایی که به طرز باور نکردنی ارزان هستند، در اختیار اقشار پایین جامعه قرار دادهاست. تنها جاهایی که والمارت وجود ندارد در مراکز برخی شهرهای بزرگ و ثروتمند مانند نیویورک است که به دلیل نفوذ شبکۀ عرضه کنندگان کالاها نتوانسته مجوز ورود بگیرد. اولین و مهمترین اثر نقض قراردادهای تجاری یا مالیات بالا بر واردات کالا از سایر کشورها، افزایش شدید قیمت کالاهای مصرفی برای اقشار متوسط و پایین در آمریکا است. سوم، حتی اگر این قراردادها نقض شود، مشاغل ایجاد شده آنقدر کم و کالای تولید شده آنقدر گران خواهد بود که تنها اثر قابل ذکر از میان رفتند کل بازار خواهد بود. به عنوان نمونه، بازار گل رز در آمریکا بازاری محدود و در چند دهه پیش در دست تولید کنندگان آمریکایی بود. امروزه این بازار بسیار گسترده شده و مبنای آن تولید کنندگان گل رز در مکزیک است که با استفاده از مزیت آب و هوای مناسب و نیروی کار می توانند گل رز را به قیمت ارزان در عرض چند ساعت به هر جای آمریکا برسانند. قطع رابطۀ تجاری آمریکا با مکزیک این بازار بزرگ را از بین خواهد بود بدون اینکه شغل زیادی ایجاد کند. همین مسئله در مورد بازار پوشاک، اسباب بازی، وسایل برقی و بسیاری از بازارهای دیگر هم صادق است.
اگر ترامپ به قولهایش در مورد مخالفت شدید با قراردادهای تجاری عمل کند، اقتصاد آمریکا و به تبع آن اقتصاد دنیا وارد رکودی عمیق خواهد شد. همین امر سبب میشود که در مورد اجرای شدید قولوقرارهای انتخاباتی ترامپ در مورد تجارت جهانی تردیدهای جدی وجود داشته باشد.
2) مهاجرت: مسئلۀ مهاجرت، بخصوص مهاجرت غیرقانونی کارگران ساده از مکزیک و سایر کشورهای آمریکای مرکزی، مشابه مسئلۀ تجارت است. بزرگترین مشکل طرفداران ترامپ این است که مهاجران غیر قانونی که در حال حاضر تعداد آنها در آمریکا به حدود 12 میلیون نفر میرسد، مشاغل آمریکاییان را از بین بردهاند. همین امر سبب شد که ترامپ با طرح ساختن دیواری بلند بین مکزیک و آمریکا و وادار کردن دولت مکزیک به پرداخت هزینههای آن تعجب همگان را برانگیزد. ساختن دیوار بخصوص با پول دولت مکزیک قطعاً غیر ممکن است ولی این امر سیاستهای ضد مهاجرت ترامپ را منتفی نمیکند.
طرفداران ترامپ از تغییر ترکیب جمعیتی آمریکا ناراضیاند. این تغییر بیشتر ناشی از مهاجرت قانونی است تا مهاجرت غیر قانونی. آمریکا هر ساله بسیاری از افراد تحصیلکرده و متخصص را جذب میکند. این مهاجران یکی از موتورهای رشد اقصادی آمریکا محسوب میشوند و هر گونه مخالفت با آن به ضرر رشد اقتصادی بلند مدت آمریکا خواهد بود. بعلاوه، اخراج مهاجران قانونی، بخصوص مهاجرانی که شهروند آمریکا هستند، از نظر قانونی غیر ممکن است. به همین دلیل ترامپ بر روی اخراج مهاجران غیر قانونی متمرکز شد. اثر اجرای دقیق این برنامه هم مانند مخالفت شدید با تجارت آزاد، به ضرر اقتصاد آمریکا خواهد بود. مشاغلی که مهاجران غیر قانونی در آنها مشغولند، و مزدی که دریافت میکنند، قابل انجام با کارگران آمریکایی نیست. نتیجۀ اجرای این برنامه از میان رفتند برخی بازارها، مانند بازار محصولات کشاورزی غیر مکانیزه، و گران شدن محصولات این بازارها خواهد بود. بعلاوه یافتن این مهاجران و اجرای آنها نیازمند هزینههایی است که اقتصاد آمریکا حاضر به پرداخت آن نخواهد بود.
3) مالیاتها و هزینههای دولت و مقرراتگذاری: در این حوزهها، ترامپ کمابیش به دیدگاه سنتی محافظهکاران نزدیک است. او قول کاهش مالیاتها، ساده سازی سیستم فوقالعاده پیچیدۀ مالیات، ونیز افزایش هزینههای دولت در زیر ساختارها و کاهش آن در بخشهای دیگر را داد. ترامپ همچنین از افزایش مقررات دولتی در همۀ عرصههای اقتصادی ابزار نارضایتی کرد و وعدۀ کاهش این مقررات را داد. نتیجۀ اجرای این سیاست بستگی کامل به نحوۀ اجرای آن دارد. کاهش مالیات و افزایش هزینههای دولت میتواند منجر به افزایش میان مدت رشد اقتصادی شود، ولی اگر با سادهسازی سیستم مالیاتی و در نتیجه کاهش فرار مالیاتی از طرف افرادی مانند خودش همراه نباشد (ترامپ با استفاده از گریزگاههای مالیاتی توانست برای سالهای متمادی از دادن مالیات فدرال طفره رود)، این ترکیب منجر به افزایش شدید کسری بودجه خواهد شد و بر بدهیهای دولت خواهد افزود که در حال حاضر از تولید آمریکا هم فراتر رفته است. اثر چنین سیاستی در بلند مدت می تواند منفی باشد.
در زمینۀ مقررات زدایی هم میتوان به اثرات احتمالی مثبت آن اشاره کرد. آمریکا کشوری با مقررات دستوپاگیر زیاد و نیز مقررات روانکنندۀ فعالیتهای اقتصادی و تصحیحکنندۀ معایب بازار است. اگر ترامپ برخی از مقررات زائد را از میان بردارد، می تواند رشد اقتصادی را افزایش دهد و این بخصوص برای طبقۀ متوسط و پایین مفید خواهد بود. ولی اگر در گیرودار بدهبستان سیاسی با مخالفان بیافتد و یا اگر در این حوزه زیادهروی کند و مقررات مفید را کاهش دهد، میتواند اثرات منفی بر رشد اقتصادی یا حداقل بر زیرساختهایی مانند محیط زیست وارد کند.
بطور خلاصه، ترامپ بدون هیچ سابقۀ سیاسی توانست با رفتار خارج از عرفش رقابتی باورنکردنی با سابقهدارترین سیاستمداران آمریکا از هر دو حزب به نمایش بگذارد و پیروز میدان باشد. اما ترامپ هم مانند هر فرد دیگر محدود است به قواعدی که بر جامعه اقتصاد حاکماند. بسیاری از برنامههای ترامپ در حال عادی قابل پیاده کردن نیست. اگر او اصراری بر پیادهکردنشان داشته باشد، مردم آمریکا و شاید مردم جهان هزینههای سنگینی پرداخت خواهند کرد. همزمان، سیاستهای درست دیگری هستند که در چنبرۀ سیاست اسیر شدهاند و هیچوقت اجرا نشدهاند. اگر ترامپ خود را از این چنبره رها کند و آنها را اصلاح کند، نتایج مثبتاش به همگان خواهد رسید.
چهرهای که از ترامپ در دست است، فردی است عوامفریب که با اتکا به احساسات گروههایی که از برخی مشکلات در اقتصاد آمریکا متاثر شدهاند، به قدرت رسیده است. در مورد چهرۀ ترامپ در قالب رئیس جمهور آمریکا کسی چیز زیادی نمیداند. باید مدتی منتظر ماند و دید آیا چهرۀ دیگری هم و وجود دارد؟
ممنون