صد میلیون بیکار در کشور هشتاد میلیونی ما
آوریل 29, 2017 3 دیدگاه
یک وقت هست که شما چالهای دارید و میخواهید پرش کنید، مهندس را خبر میکنید (مهندس هم اگر نبود، یک کارگر ساختمانی کارتان را راه میاندازد) و او به شما میگوید که مثلاً یک کامیون خاک لازم دارید، و خاک را میآورید میریزید و داستان تمام میشود.
وقتی صحبت از مسائل اقتصادی است، داستان همینجا تمام نمیشود. وقتی که اعلام میکنند به هر بیکار 250 هزار تومان در هر ماه میدهیم، هزینهاش فقط 250 ضربدر تعداد بیکاران حاضر نیست. داستان واکنش افراد به این سیاست و تغییر رفتار آدمها است. همین است که علوم انسانی را از مهندسی جدا میکند.
برای اینکه حساب و کتاب سرانگشتی از نتایج این سیاست داشته باشیم، محاسبات زیر را با استفاده از آمار بدوجۀ خانوار سال 1394 انجام دادهام.
برآورد تعداد بیکاران بر مبنای آمار بودجۀ خانوار در حدود 4.5 میلیون نفر است. اگر بخواهیم به این افراد ماهی 250 هزار تومان بدهیم می شود سالی 13500 میلیارد تومان. این حدود 3.4 درصد بودجۀ عمومی دولت برای سال 1396 است.
سیاست که اعلام شد، گروههای مختلف به دنبال راهی خواهند گشت که از آن بهره ببرند. اولین گروه، افرادی هستند دارای درآمد، بدون اینکه شاغل باشند. حدود 7.8 میلیون نفر از این افراد داریم. برخی از این افراد مسن هستند و شاید نخواهند کار کنند، ولی در حدود 5 میلیون از آنها زیر 40 سال یا کمتر سن دارند. بیشتر اینها به راحتی ممکن است اعلام کنند که ما هم بیکاریم و سخت به دنبال کار می گردیم. چنین واکنشی در مورد افراد با سن بالاتر هم بعید نیست ولی از طرف دیگر ممکن است جوانانی هم باشند که به دنبال کار نروند، در نتیجه محاسبات را با همان 5 میلیون انجام میدهم. بودجۀ لازم برای این گروه میشود در حدود 15000 میلیارد تومان.
گروه بعدی محصلان هستند. حدود 3.2 میلیون محصل بالاتر از سن 18 سال داریم که حدود 1.3 میلیون نفرشان بیش از 22 سال دارند، یعنی قاعدتاً لیسانس را تمام کردهاند یا دیر شروع کردهاند احتمالاً به دلیل نیافتن کار. شاید هم در تحصیلات تکمیلی هستند. بخشی از افراد در حال تحصیل میتوانند خود را وارد محاسبات کنند و بگویند ما هم دنبال کار می گردیم. گناهمان چیست که داریم درس هم می خوانیم. تعداد این افراد را یک میلیون فرض میکنیم، هر چند با اتمام تحصیلات و نیز با تغییر رفتار افراد در مورد ورود به دانشگاه، این تعداد به سرعت افزایش مییابد. هزینه لازم برای این یک میلیون میشود حدود 3000 میلیارد تومان.
گروه بعدی افراد خانهدار هستند. بیش از 22 میلیون خانهدار وجود دارد که تقریباً تمامی آنها زن هستند. نیمی از آنها بین 20 و 40 سال سن دارند. اگر قرار باشد به بیکاران به صرف بیکاریشان پولی داده شود، بسیاری از آنها اعلام بیکاری خواهند کرد. فرض کنیم فقط نیمی از زنان خانهدار بین 20 و 40 ساله اعلام کنند که به دنبال کار هستند. اگر با رقم 5 میلیون محاسبه را انجام دهیم، به رقم 15000 می رسیم. تردید ندارم که در صورت سهل بودن شرایط پرداخت، ارقام از این بسیار بزرگتر میشود.
من در این محاسبه تغییر رفتار 24 میلیون شاغل را وارد نکردهام. بسیاری از افرادی که در آمار بودجۀ خانوار اعلام اشتغال کردهاند، با دیدن 250 هزار تومان به هر روشی متوسل خواهند شد که در آن سهیم شوند. درصد قابل توجه اشتغال غیر رسمی در ایران این کار را آسان میکند. لازم نیست فرد شغل خود را از دست بدهد تا به عنوان بیکار ثبت نام کند. میدانیم که بخش غیر قابل اغماضی از بیمههای بیکاری حتی در کشورهای توسعه یافته به افرادی پرداخت میشود که در مشاغل غیر رسمی مشغول به کارند ولی به طور رسمی خود را بیکار می دانند. در کشوری مثل ایران نسبت خطا در تعیین بیکاران ممکن است بسیار بالا باشد.
با این محاسبات میرسیم به رقم 46500 میلیارد تومان که بیش از 11.6 درصد بودجۀ دولت در سال 96 است. برای مقایسه کافی است بدانیم که رقم پرداختی یارانه، یعنی همان 45 هزار تومان سرانه در هر ماه، در حال حاضر چیزی در حدود 40000 میلیارد تومان است. به عبارت دیگر، همین طرح سادۀ پرداخت به بیکاران میتواند هزینهای بیشتر از طرح هدفمندی یارانهها داشته باشد. مشکلاتی که اجرای طرح هدفمندی در شکل فعلیاش به همراه داشته نیازی به تکرار ندارد. طرح پرداخت به بیکاران میتواند از آن هم بدتر شود.
مشکل طرح یارانهها در هزینۀ آن خلاصه میشد ولی مشکل طرح پرداخت به بیکاران در هزینۀ آن خلاصه نمیشود. پرداخت پول به بیکاران به سادگی میتواند سبب تغییر رفتار افراد و گریز از فعالیت مولد شود. فاجعهای که اقتصاد ایران، در صورت اجرای این طرح به شکلی که گفته شده، میتواند دچارش شود، تمامی نخواهد داشت.
ادعا نمیکنم که محاسباتم اشتباه ندارد. آنچه سعی میکنم بیان کنم این است که در نظر نگرفتن پیامدهای سیاستهای اعمال شده، می تواند تا چه حد مخرب باشد. پرداخت پول بیکاری مانند چالهای در زمین نیست که با یک کامیون خاک بشود سروتهش را هم آورد. با کوچکترین اشتباه محاسبه، چاه ویلی میشود که همۀ اقتصاد ایران را میبلعد.
میگویند جمعیتی که برای دریافت یارانه ثبت نام کرده بودند، حداقل قبل از حذف برخی گروهها از لیست یارانهها، از تعداد جمعیت ایران بیشتر بوده است. همین اتفاق برای طرح پرداخت به بیکاران هم خواهد افتاد. وقتی به بیکاران وعدۀ پول بدهیم، تمامی 80 میلیون نفر آدم حی و حاضر در ایران بعلاوۀ میلیونها آدم خیالی و میلیونها درگذشته به عنوان بیکار ثبت نام خواهند کرد.
سلام جناب دکتر! دولت فعلی چنین تصمیم دارد یا کدام کاندید ریاست جمهوری چنین وعده ای داده است؟
از نوشته های روزنامه ها بر می آمد که قالبیباف چنین وعده ای داده بود. مستقل از اینکه چه کسی وعده بدهد، این ایده که به بیکاران پول بدهیم اگر با سیستم شناسایی مناسب و نظارت دقیق همراه نباشد به سادگی می تواند تبدیل شود و به چاه ویل مخارج دولت. حتی در کشورهای با درآمد بالا هم این اتفاق می افتد چه برسد به ایران که شناسایی وضعیت اشتغال افراد بسیار سخت است.
بازتاب: صد بزرگتر از هشتاد میلیون؟! - دیدچه