پول سخت و پول آسان

رئیس کمیتۀ گردشگری شورای شهر تهران گفت: «ما باید با التماس نفت‌مان را به دنیا بفروشیم تا نصف درآمد ترکیه که به‌راحتی از گردشگری به‌دست می‌آورد، نصیب‌مان شود.»

اینکه ما باید التماس کنیم تا نفت را بفروشیم درست است، و اینکه درآمد نفت که دهه ها است مصرف ما را تضمین کرده است، دیگر حتی کفاف هزینه های روزمرۀ دولت را هم نمیدهد هم درست است، و اینکه دنیا دارد به سرعت به راهی دیگر می رود در حالی که ما درگیر توهمات خود از نحوۀ ادارۀ امور هستیم، هم کاملاً درست است.

آنچه درست نیست این است که درآمد گردشگری آسان به دست می آید. بر عکس پول نفت است که تاکنون آسان بدست آمده است. اگر مسئلۀ تحریم ها نبود باز هم آسان به دست می آمد، آنچنان که در بقیۀ کشورهای منطقه همچنان ادامه دارد.

از زمانی که نفت و گاز در منطقه کشف شد، درآمد نفتی آسان به دست آمده است. آنچه دولتها لازم بوده بکنند این بوده که با یک شرکت خارجی (عمدتاً اروپایی و آمریکایی) وارد مشارکت شوند و آن شرکت برایشان نفت را استخراج کند و به مشتریان بین المللی (باز هم عمدتاً اروپایی و آمریکایی) بفروشند، و بخشی از درآمد آن را به دولتهای منطقه بدهند. این امر اختصاص به ایران ندارد و بیشتر کشورهای منطقه در این زمینه حتی بدتر از ایران عمل کرده اند. روش هایی هم که دولتها برای این کار در پیش گرفته اند ممکن است کمی با هم متفاوت باشد، ولی در نهایت امر، برای کسب درآمد نفت شما نیازی به مردم ندارید، مسئلۀ اصلی تکنولوژی خارجی است و بازار خارجی.

آنچه آسان به دست نمی آید فعالیتهایی است مثل گردشگری. اینجا جایی نیست که دولت برود یک شرکت خارجی بیاورد و ازو بخواهد صنعت گردشگری درست کند و دو برابر پول نفت برایش درآمد درست کند. اینجا جایی است که افراد معمولی باید دست به کار شوند و ببینند گردشگر چه می خواهد و آن را فراهم کنند. مثل میلیونها نفری که هر ساله به شمال یا مشهد می روند و از خدماتی که شمالی ها یا مشهدی ها فراهم کرده اند استفاده می کنند و بابتش پول می دهند.

این که گردشگری فعالیتی است که دولت بخواهد با روشهایی که تاکنون در همۀ امور به کار گرفته، راه بیاندازد، از بیخ و بن اشکال دارد. دولت اگر قرار باشد کاری بکند، 99 درصدش این است که شر نرساند، و یک درصدش این است که امنیت و زیرساختارهای بزرگ مثل فرودگاه و راه و راه آهن درست کند، که با تجربۀ بزرگراه تهران شمال به این هم امیدی نیست.

راه حل توسعۀ فعالیتهایی مثل گردشگری قطعاً از دولت می گذرد، ولی نه با نگرشی که تا کنون بر دولتها حاکم بوده است. کلید موفقیت در فعالیتهایی مثل گردشگری، بخصوص برای جذب مسافران بیرون از منطقه، عواملی است مانند در دسترس بودن اطلاعات از کلیۀ جزئیات سفر، استاندارد بودن اجزاء سفر، و قابل پیش بینی بودن تقریباً همه چیز. افراد و سازمانها و دولتها باید در مقابل گردشگر خارجی پاسخگو باشند. این در حالی است که دولتها در ایران منشا نااطمینانی بوده اند و کلمۀ پاسخگو از ادبیات دولتهای ایران بکلی غایب است.

نگرش دولتی به مسئله را در صحبتهای رئیس کمیتۀ گردشگری می توان دید. راه حلی که به نظرش رسیده است این است که شهرداری را وادار کنند که «سازمان گردشگری» ایجاد کند. مشکل را در نبودِ سازمانِ دولتیِ متولیِ گردشگری می داند. انگار گردشگران منتظر نشسته اند که سازمانشان راه بیافتد تا سرازیر شوند به ایران.

نحوۀ حل امور در ایران هنوز روشهای یک قرن پیش است. تا وقتی که این نگرش برجاست، چاره ای نداریم بجز اینکه به سختی نفتمان را بفروشیم و با پول آن در حدی که می بینیم اموراتمان را بگذرانیم.