بازار ربطی به بازار رقابتی ندارد!

مخالفان اقتصاد بازار آزاد مهمترین دلیلی که در ردّ بازار آزاد ارائه می کنند، نبودِ شرایط بازار رقابتی است. در حالیکه تشکیل بازار، اطلاعاتی که آشکار می کند، و نتایجی که ایجاد می کند ربطی به شرایط بازار رقابتی ندارد.

بازار یعنی مبادله. مبادله شکل می گیرد هر گاه (1) فردی باشد که برای کالایی ارزشی قائل باشد و در نتیجه مایل باشد پولی بابت آن بدهد و (2) فردی باشد که آن کالا را با صرف هزینه ای تولید کند و مایل باشد بابت آن پولی بگیرد و (3) پولی که فروشنده حاضر است بگیرد کمتر از پولی باشد که خریدار حاضر است بدهد. (نکتۀ مهم این است که مفهوم «تمایل» مفهومی است که در عمل باید قابل اجرا باشد. اگر من بگویم مایلم برای کالا فلان مقدار بدهم ولی چون پول ندارم نمی توانم بدهم، در این تعریف تمایل محسوب نمی شود.)

قیمت در چنین مبادلی ای یک جایی است بین پولی که فروشنده حاضر است بدهد و پولی که خریدار حاضر است بدهد. این مبادله وقتی داوطلبانه یعنی بدون زور اسلحه صورت پذیرد، نشان از آن دارد که قیمت برای خریدار زیرِ ارزشی است که او برای کالا قائل است و قیمت برای فروشنده بالایِ هزینه ای است که او صرف کالا کرده است. در این شرایط، مبادله وضع هر دو را بهتر می کند، (و در حالتی که قیمت دقیقاً برابر ارزش یا هزینه است، تغییر نمی دهد). تفوت بین قیمت پرداختی و ارزش، و تفاوت بین قیمت دریافتی و هزینه است که در اقتصاد به عنوان رفاه تعریف می شود و مبنای تحلیل رفاه در مباحث سیاستگذاری است.

اینکه قیمت از کجا می آید، البته به نوع بازار بر می گردد ولی منبع آن هر چه باشد اصلِ شکل گیری بازار را نقض نمی کند. اگر در بازار ابِ آشامیدنی نایاب شود و من به عنوان تنها کسی که آب آشامیدنی دارم برای هر بطری آب از مردم یک میلیون تومان طلب کنم و آنها که در شرایط اضطراری هستند، این پول را بدهند، در اصلِ تشکیل بازار و اینکه این افراد با پرداخت یک میلیون تومان وضعشان بهتر شده است، و وضع من هم بهتر شده است، تغییری ایجاد نمی کند، هر چقدر هم که این رفتار غیر انسانی باشد.

مهمترین ویژگی قیمت، هر چه که باشد، این است که متقاضیان بالقوه را بر حسب ارزشی که برای کالا قائلند به دو گروه تقسیم می کند، آنهایی که ارزش بیشتر از قیمت برای کالا قائلند، و در نتجه خریدارند، و آنها که ارزش کمتر از قیمت برای کالا قائلند و در نتیجه خریدار نیستند. این امر در میان عرضه کنندگان هم صادق است: قیمت، هر چه باشد عرضه کنندگان بالقوه را به فروشندگان، یعنی آنهایی که هزینه ای کمتر از قیمت دارند، و غیر فروشندگان، یعنی آنهایی که هزینه شان بیشتر از قیمت است تقسیم می کند.

هر گونه دخالت در قیمت سبب می شود این دو گروه هم در بخش عرضه و هم در بخش تقاضا کم و زیاد شود. قیمت کالا را که کم کنید خریداران بیشتری خرید آن را به صرفه می بینند و فروشندگان کمتری فروش آن را عرضه می کنند. همین می شود که وقتی دولت زور می کند که قیمت کالایی پایین بیاید، آن کالا در بازار ناپدید می شود. اگر آن کالا چیزی مثل ارز یا انرژی باشد که دولت خودش عرضه می کند، قیمت پایین چاه ویلی ایجاد می کند که تمام منابعش را می بلعد.

اما انگیزۀ این نوشته: در بحثی که چندی پیش داود سوری با حسین صمصامی داشت، صمصامی مجموعه ای از عبارات درست و نادرست را به هم بافت و نتیجه گرفت که بازار ارز رقابتی نیست و در نتیجه اینکه دولت ارز را 4200 تومان می دهد درست است.

البته که بازار ارز رقابتی نیست. هیچ بازاری مطابق تعریف رقابتی کامل نیست. بازار ارز هم خیلی از بازار رقابتی دور است. دولت هم عرضه کنندۀ اصلی است و هم با کنترل بسیاری از گلوگاه های اقتصاد میزان تقاضا، نه به طور کامل ولی تا حد قابل توجهی، متاثر می کند. ولی این ربطی به آنچه بازار را شکل می دهد، و اطلاعاتی که در این بازار تولید می شود، ندارد. همان بازار کوچکی که بین مردم تشکیل شده بود نشان داد که مردم حاضر نیستند برای هر دلاری که در اختیار دارند کمتر از مثلاً شش -هفت هزار تومان (قیمت تقریبی در زمانی که قیمت دلار را در 4200 تومان ثابت کردند) بپذیرند. در چنین حالتی فروش دلار به 4200 تومان به معنای بیرون راندن تمامی فروشندگان از بازار و دعوت از همگان برای پیوستن به صف خریداران است. اتفاقی که بلافاصله افتاد و در عرض دو ماه منجر به نزدیک به پنجاه میلیارد دلار ثبت سفارش واردات شد.

وقتی دولت می خواهد به عنوان انحصارگر قیمتی برای دلارش تعیین کند، باید اطلاعاتی که رفتار متقاضیان و عرضه کنندگان بالقوه و بالفعل آشکار می کند را استفاده کند و قیمت را طوری تعیین کند که منابعش به تاراج نرود. بهترین منبع کسب اطلاع از اینکه حدود «قیمت مناسب» چیست همین رفتار خریداران و فروشندگان در بازار آزاد است. این است معنی عبارتی که ما می گوییم که قیمت دلار باید قیمت بازار آزاد باشد.

اقتصاددانی که این نقش قیمت را نفهمیده باشد و بخواهد با داستانسرایی در مورد شریط بازار رقابتی و انحصاری این بی تدبیری عظیم را توجیه کند، باید به جرم بی سوادی از درس دادن منع شود و مجبور شود برود بنشیند سرِ کلاسِ اقتصاد خرد مقدماتی تا الفبای اقتصاد را بیاموزد.

پس نوشت:

داستانِ بازار رقابتی داستانی متفاوت است.

بازاری که اقتصاددانان بازار رقابتی کامل می خوانند دارای شرایطی است که وجود آن را غیرممکن می کند. این شرایط عبارتند از: (1) کالای مورد مبادله استاندارد است، به این معنی که فرقی بین کالای ارائه شده توسط فروشنده های مختلف نیست. حتی وقتی صحبت از کالایی مثل سیب زمینی است که به نظر ما فرقی نمی کند که از کجا خریداری شود، باز هم نمی توان آن را استاندارد نامید. اگر از آشپزهای حرفه ای یا متخصصان تغذیه یا کارشناسان کارخانه های تولید چیپس بپرسید، به شما می گویند که هر سیب زمینی با دیگری خیلی فرق می کند. (2) اطلاعات کامل برقرار است. روشن است که این اصل هیچوقت به طور کامل برقرار نمی شود. درجۀ اسیدی بودن یا رطوبت یا میزان نشاسته و دهها عامل دیگر هست که ما از آن خبر نداریم و سیب زمینی ها را از هم متمایز می کند.  (3) بازار با موانع بزرگی که آزادی و امکان خرید و فروش را مشکل ساز می کنند روبرو نیست. این موانع می تواند ممنوعیت قانونی باشد یا موانع فیزیکی یا اقتصادی. در عمل همیشه عواملی، مثلاً موقعیت مکانی فروشنده، ممکن است به او امتیازی بدهد یا او را در موقعیت پایینتر قرار دهد. (4) مهمترین ویژگی: تعداد فروشنده ها و خریداران آنقدر زیاد است که هر خریدار و فروشنده به تنهایی نمی تواند بازار را کنترل کند. در بسیاری مواقع، فروشندگان با توسل به ابزارهای بازاریابی و فروش برای خود نوعی انحصار محدود ایجاد می کنند.

مهمترین منفعت بازار رقابتی این است که قیمتی که در آن غلبه می کند، منعکس کنندۀ هزینۀ نهایی است و در بلند مدت هم به حداقلِ هزینه های تولید کالا نزدیک می شود. این یعنی استفادۀ بهینه از منابع. بازار رقابتی در صورت کامل وجودِ خارجی ندارد. ولی این از ارزش اطلاعاتی که در بازار تولید می شود نمی کاهد. با مشاهدۀ رفتار بازیگران اقتصادی در بازارهای غیر رقابتی می توان دریافت که فاصله از بازار رقابتی کم است یا زیاد. مهم این است که بتوان از اطلاعاتی که در بازار تولید می شود استفاده کرد.

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: