بازار برای واکسن

واکسن برای مقابله با کووید 19 تهیه شده و بسیاری از کشورها برنامۀ تزریق آن به شهروندانشان را آغاز کرده اند. بحث مهمی که در گرفته است این است که اولویتها چگونه تعیین شود.

روشی که در حال حاضر به کار گرفته می شود، توزیع واکسن توسط دولت است و اولویت هم با کارکنان بخش درمان و بعد افراد مسن که ریسک بالایی دارند و بعد کارکنان بخشهای ضروری و در انتها بقیۀ مردم قرار می گیرند. در برخی مناطق معلمان را هم در اولویت گذاشته اند تا بتوانند مدارس را باز کنند.

نتیجه این شده است که سرعت تزریق واکسن خیلی پایین است. در بسیاری از ایالتهای آمریکا در دو ماه اخیر که توزیع واکسن شروع شده است، هر چند تعداد واکسن توزیع شده در مقایسه با جمعیت زیاد نیست، ولی همیشه واکسن تزریق شده از نیمی از واکسن موجود کمتر بوده است. تزریق واکسنهای موجود می تواند اثر بسیار قابل توجهی در کاهش تلفات و خسارتها داشته باشد. درست است که این مقدار در مقایسه با جمعیت زیاد نیست، ولی اثر ایمن بودن افراد مختلف در گسترش بیماری و میزان مرگ و میر بشدت متفاوت است. و اگر افرادی که فایده ایمن بودنشان زیاداست، به سرعت شناسایی شوند، نتیجه بسیار متفاوت خواهد بود.

تاخیر موجود ناشی از عدم توانایی سیستم بروکراسی در یافتن افراد «مناسب» است. لیستی که برای اولویت بندی تهیه شده است، تا حدی معقول است، ولی هم لیست جامع و مانع نیست و هم گوناگونی درون گروهی بکلی نادیده گرفته شده است. بسیاری از افرادی که به دلیل سن بالا در لیست قرار گرفته اند در خانه های زندگی می کنند که اعضای خانواده قادر به دورکاری هستند و نیازی به واکسن سریع ندارند. از سوی دیگر، بسیاری از افرادی که در اولویت قرار ندارند، شرایط جانی و مالی خود و خانواده شان بشدت به سلامتشان وابسته است. به عبارت دیگر، گوناگونی زیادی در ارزش تزریق واکسن برای افراد وجود دارد که سیستمی که تنها به تخصیص دولتی وابسته باشد نمی تواند آن را کشف کند و منطبق با آن واکنش نشان دهد.

در مورد کالاهای عادی، قیمت نقش کشف ارزش کالا را بر عهده دارد. افراد بر مبنای نیازی که به کالا دارند و نیز بسته به شریط دیگر، کالایی را می خرند یا نمی خرند. درآمد البته در این میان نقش بزرگی بازی می کند. ولی این به این معنی نیست که درآمد تنها عامل است. [پس از ورود تلفن همراه به ایران در اواسط دهۀ هفتاد، بسیاری از افرادی که توانایی خرید آن را داشتند، تا مدت زیادی تلفن نخریدند، چرا که با توجه به استفاده ای که از آن داشتند، برایشان ارزش خریدن نداشت. (گوسفند فروشان تهران جزو اولین گروههایی بودند که تلفن همراه خریدند!). هنوز هم تلفن های هوشمند بیشتر در دست جوانان است تا پدر و مادر ها و بخصوص پدربزرگ و مادر بزرگها. و این به دلیل نیاز اجتماعی است، نه الزاما توانایی مالی.]

داستان واکسن البته متفاوت است و به دلیل اثرات جانبی عظیمی که دارد، یارانۀ دولتی در آن برای اطمینان از اینکه همگان مستقل از درآمدشان به آن دسترسی داشته باشند، ضروری است. ولی به دلیلی که در بالا گفتم، این به معنای بهینه بودن توزیع بر منای اولویت بندی اداری برای جامعه نیست. نوعی از «کشف اولویت توسط ارزش گذاری افراد» می تواند به عنوان مکمل اولویت بندی استفاده شود.

اینکه چه بخشهایی از سیستم تخصیص بازاری برای واکسن کارآمد باشد را افرادی که در طراحی بازار کار می کنند شاید بتوانند پیدا کنند. یک نمونه اش را می گویم. دوستی که در شرکتی با چند هزار کارمند کار می کرد، می گفت چیزی حدود ده درصد افراد شرکتشان باید در سر کار حضور یابند. این افراد تعامل زیادی با همدیگر و با دیگران دارند و حضورشان و ادامۀ بدون وقفۀ کارشان برای شرکت میلیونها دلار می ارزد. شرکت حاضر است هزاران دلار بدهد تا این افراد و خانواده هایشان واکسن دریافت کنند. ولی با سیستم کنونی این کار امکان ندارد.

درست است که محدودیت عرضه وجود دارد. و درست است که اگر سیستم بازار وارد شود، برخی فقط به واسطۀ پولدار بودن واکسن خواهند زد. ولی هیچیک از آنها استفاده از قدرت بازار در کشف ارزش واکسن برای افراد را منتفی نمی کند.

(داستان در ایران ابعاد دیگری هم دارد. مثل توزیع همۀ کالاهای دیگر، توزیع واکسن را هم کاملا در دست بروکراسی سیاست زدۀ ایران خواهند گذاشت، و در نتیجه در تعیین اولویت ها و تزریق واکسن رابطه هم نقش بزرگی بازی خواهد کرد. اگر وزارت بهداشت به شرکتهای معتبر اجازۀ واردات و فروش واکسن از بازار جهانی را بدهد، شاید تعداد بیشتری از افرادی که نیاز مبرم به آن دارند بتوانند آن را دریافت کنند).