اهمیت عقلانیت در برنامه های اقتصادی

مطلب زیر را برای روزنامه دنیای اقتصاد نوشتم که در ویژه نامه انتخابات یکشنبه 27 خرداد منتشر شد.

اقتصاد فهم انتخاب‌های افراد است. هسته مرکزی هر انتخابی مقایسه هزینه‌ها و منافع است. عقلانیت اقتصادی را می‌توان تفسیر کرد به رفتار حساب‌شده، یعنی رفتار فردی که در تصمیمات خود فقط به جذابیت‌های یک گزینه چشم نمی‌دوزد و هزینه‌های آن را هم در نظر می‌گیرد هر چند این هزینه‌ها بلندمدت باشند و هر چند هزینه‌ها مستقیم نباشند. با این تفسیر معمولاً فرض می‌شود که وقتی پای زندگی خودشان در میان باشد، عموم مردم رفتاری حساب‌شده دارند.اما وقتی پای تصمیمات اقتصادی برای یک جامعه پیش می‌آید، این فرض به هم می‌خورد. بسیاری از هزینه‌ها قابل مشاهده مستقیم نیستند. هزینه‌ها معمولاً به پای تصمیم‌گیرنده نوشته نمی‌شود؛ بلکه افراد و گروه‌هایی دیگر آن را پرداخت می‌کنند، گاهی بدون اینکه متوجه شوند. نفع برندگان از تصمیمات هم الزاماً کسانی نیستند که هزینه پرداخته‌اند. اینجاست که عقلانیت در تصمیمات در عرصه عمومی را باید با دقت بیشتری تعریف کرد، به این معنا که هزینه‌ها و پرداخت‌کنندگان آن و نیز برندگان سیاست‌ها را شفاف کرد. این امر در دوران انتخابات که دوران برجسته کردن منافع تصمیمات و به گوشه راندن هزینه‌های آنهاست، اهمیتی مضاعف دارد. اگر می‌خواهیم تصمیمات بهتری گرفته شود، باید تصمیم‌گیران را به ابعاد هزینه‌های تصمیماتشان متذکر کنیم. در زیر سه نوع هزینه را با استفاده از مثال سیاست انرژی در ایران توضیح می‌دهم. این نوع هزینه‌ها را می‌توان برای سایر سیاست‌ها هم برشمرد.

 بخشی از هزینه‌های سیاست‌های اقتصادی هزینه‌های مستقیم آن است. مساله عرضه انرژی در ایران را در نظر بگیرید. انرژی کالایی ضروری است و امروزه تضمین عرضه آن در فهرست فعالیت‌های هر دولتی قرار می‌گیرد. سیاست انرژی در ایران، عرضه آن با قیمت پایین برای همه مصرف‌کنندگان است. بدیهی است که این سیاست بسیار هزینه‌بر است. بودجه عظیمی صرف تهیه و توزیع انرژی می‌شود. مصرف سرانه بالا، به‌خصوص مصرف بسیار بالا به ازای ارزش افزوده ایجاد‌شده، از عواقب این سیاست است. همین است که وقتی دولت‌ها در تنگنای بودجه می‌افتند و نمی‌توانند منابع کافی به بخش انرژی تزریق کنند، کشور با محدودیت عرضه انرژی روبه‌رو می‌شود که در سال‌های اخیر در قالب قطع گاز و برق ظاهر شده است. این بخش از هزینه‌ها را کمتر کسی است که بتواند انکار کند.

بخش دیگر هزینه‌ها، آن بخشی است که هزینه-فرصت نامیده می‌شود. هزینه-فرصت، ارزش گزینه‌هایی است که به واسطه انتخاب یک سیاست از دست می‌رود. فهرستی طولانی از فعالیت‌هایی را که با پول بخشی از انرژی مصرف‌شده در ایران قابل انجام است، می‌توان برشمرد. این پول می‌توانست بخشی از کسری بودجه را که ریشه تورم‌های بالا بوده است، پوشش دهد. یا می‌توانست بسیاری از پروژه‌های عمرانی کشور را که سال‌ها معطل بودجه مانده‌اند، تامین مالی کند. این هزینه‌های پنهان را باید به هزینه مستقیم سیاست انرژی در ایران افزود.

اما بخش دیگری هم در هزینه‌ها هست که کمتر به آن توجه می‌شود. این بخش در اثر تغییر رفتار افراد جامعه ایجاد می‌شود. مردم در مقابل تصمیماتی که سیاستگذاران می‌گیرند، آگاهانه واکنش نشان می‌دهند. این واکنش‌ها در طول زمان عادات رفتاری ایجاد می‌کند که تصحیح آن اگر نه ناممکن، بسیار دشوار است. در ایران انتخاب خودرو گران‌تر صرفاً به دلیل مصرف کمتر بنزین رفتاری غیرعقلایی است. پرهیز از سفر با خودرو شخصی به دلیل هزینه‌های سوخت امری ناشناخته است. صرف پول برای دوجداره کردن پنجره‌ها یا ایزوله کردن ساختمان‌ها توجیه اقتصادی ندارد. برگزیدن ماشین‌آلات کارآمد در کارخانه‌ها اشتباهی مهلک برای تولیدکننده‌ها محسوب می‌شود. فعالیت‌های صنعتی انرژی‌بر سودآورند و طرفداران زیادی دارند. هیچ بنگاه اقتصادی در تولید انرژی خورشیدی، بادی و انواع مشابه در ابعاد بزرگ سرمایه‌گذاری نمی‌کند. رفتار مصرف‌کننده و تولیدکننده در طول دهه‌های متوالی با مصرف حداکثر انرژی عجین شده است. هر گونه اصلاح سیاست انرژی هم به سد بزرگ مقاومت مصرف‌کننده و تولیدکننده برخورد می‌کند. تمامی این مثال‌ها نشان می‌دهد که تغییر رفتار آحاد اقتصادی در اثر سیاست‌های نادرست هزینه‌هایی به اقتصاد تحمیل می‌کند که معمولاً به چشم نمی‌آید و در محاسبات وارد نمی‌شود. این هزینه‌ها گاهی به مراتب بیشتر و خطرناک‌تر از هزینه‌های مستقیم و هزینه-فرصت سیاست‌های اقتصادی است.

اگر بخواهیم عقلانیت به معنای اقتصادی آن را تصویر کنیم، باید نامزدهای انتخاباتی و مردم را به تمامی ابعاد هزینه‌ها و منافع تصمیمات اقتصادی متوجه کنیم. بدون چنین توجهی امکان اشتباه در تصمیم‌گیری بسیار بالا خواهد بود.