آموزش در برنامۀ پنجم
نوامبر 8, 2010 2 دیدگاه
هفتۀ گذشته بررسی برنامۀ پنجم توسعه در مجلس آغاز شد. سه شنبۀ قبل موادی از برنامه که در ارتباط با آموزش بود، بررسی شد. مادۀ 26 برنامه می گوید که دولت می تواند سرپرستی حداقل بیست درصد از مدارس دولتی را به «هیات امنای مردمی» واگذار کند. مجلس این ماده را به کمیسیون تلفیق ارجاع داد. مادۀ 28 می گوید که دولت می تواند با حفظ سیاستگذاری و نظارت کیفی از توسعۀ مدارس غیر دولتی حمایت کند. مجلس این ماده را حذف کرد.
در کشورهایی که دسترسی به آموزش فراگیر است (و خوشبختانه ایران در میان این کشورها قرار می گیرد) مهمترین مسئله در بحث آموزش، بخصوص آموزش قبل از دانشگاه، کیفیت آموزش است. هر چه کیفیت آموزش ابتدایی تا دبیرستان بالاتر باشد بیشتر می توان به آیندۀ کشور امید بست. در کشورهای توسعه یافته، تحقیقات وسیعی، در بسیاری از موارد با کمک دولت، انجام می شود تا معلوم شود چه روشهایی بهتر می تواند کیفیت آموزش در مدارس را افزایش دهد. (کافیست جستجوی کوچکی برای مقالات مربوط به اثر اندازۀ کلاس بر کیفیت آموزش بکنید تا ببینید چه مقدار وقت و انرژی فقط برای همین یک مورد خاص صرف شده است.)
مدارس خصوصی در اکثر کشورها معمولاً کیفیتی بالاتر از مدارس دولتی دارند. بخشی از این تفاوت برمی گردد به امکانات بیشتری که مدارس خصوصی در اختیار دانش آموزان می گذارد، که طبعاً به واسطۀ اینکه پول آن را از والدین می گیرند، امکان پذیر است. بخشی از تفاوت مشاهده شده هم به واسطۀ گزینشی است که مدارس خصوصی بر انتخاب دانش آموزان اعمال می کنند. اما مهمترین دلیل تفاوت کیفیت مدارس ایجاد رقابت در میان مدارس برای کسب دانش آموز بهتر است. دانش آموزان بهتر باعث مشهور شدن مدرسه به داشتن کیفیت بالا و، در نهایت، داشتن تقاضای بیشتر است. در توضیح وجود رقابت میان مدارس خصوصی باید به حساسیت بیشتر والدین اشاره کرد. والدینی که برای آموزش فرزندان خود پول می پردازند، احتمالاً نظارت بیشتری بر کیفیت آموزش فرزندان خود خواهند داشت و در صورت افت کیفیت عکس العمل، مثلاً در قالب تغییر مدرسه، نشان خواهند داد. همین عکس العمل سبب می شود که صاحبان مدارس خصوصی بیشتر مراقب کیفیت آموزشی باشند.
کمک به توسعۀ مدارس خصوصی به معنای افزایش نقش والدین و افزایش رقابت بین مدارس است. این امر، به همراه امکانات بیشتری که معمولاً در مدارس خصوصی در اختیار دانش آموزان گذاشته می شود، می تواند منجر به افزایش کیفیت آموزش شود. همچنین افزایش سهم مدارس خصوصی در آموزش باعث می شود که امکانات بیشتری برای مدارس دولتی باقی بماند. دانش آموزانی که توانایی پرداخت شهریۀ مدارس خصوصی را ندارند از این امکانات بهره مند می شوند.
استدلالی که نمایندگان برای رد این مواد ارائه کرده اند، مغایرت آنها با اصل 30 قانون اساسی بوده است که آموزش رایگان تا سطح متوسطه را تضمین می کند. مشکلی که در این استدلال وجود دارد این است که تامین امکانات و تسهیلات برای توسعۀ آموزش توسط بخش خصوصی ناقض فراهم آوردن آموزش رایگان نیست. قانون اساسی نگفته است که اگر کسی خواست برای آموزش فرزندش پول بپردازد، دولت باید از آن جلوگیری کند. بر عکس، قانون می گوید اگر کسی نخواست برای آموزش پول بپردازد، دولت موظف است این خدمت را به رایگان ارائه کند.
حذف این ماده نه تنها کمکی به افزایش کیفیت آموزش نمی کند بلکه با محدود کردن استفاده از منابع خصوصی برای آموزش و در نتیجه افزایش تقاضا برای بودجه های عمومی باعث کاهش کیفیت می شود. نمایندگان، اگر نگران اصل 30 و نیز کیفیت آموزش بودند، نبایستی این ماده را حذف می کردند، بلکه باید یک مورد را به آن می افزودند و آن اینکه دولت تضمین کند که در هر منطقه مدارس عمومی در کنار مدارس خصوصی به کار خود ادامه دهند و خانواده ها امکان انتخاب بین هر دو نوع مدرسه را داشته باشند.
سلام،
منكر اين نيستم كه آموزش خصوصي طبعاً مي تواند موجب رشد كيفي آموزش عمومي در كشور شود كما اينكه الان هم بهترين و نامي ترين مدارس كشور جزو همان مدارس غير انتفاعي هستند. اما از اين نكته نيز نبايد غافل بود كه رقابت و ذات منفعت طلبي در نظام مديريتي اين مدارس، زمينه اي جدي براي فساد كيفي ايجاد خواهد نمود. متأ سفانه بسياري از مدارس غير انتفاعي با سو استفاده از عدم آگاهي والدين كه تنها سطوح نمرات را معيار ارزيابي كيفي آموزش قرار مي دهند، به طور غيرواقعي و صوري سطح نمرات دانش آموزان را بالا مي برند. اين فساد تا جايي پيش مي رود كه حتي از برگزاري آزمونهاي با كيفيت بالا توسط مدرسان جلوگيري مي شود و بدتر از آن براي مدرسان كف نمره براي درج در كارنامه دانش آموزان تعيين مي شود. دوستان زيادي دارم كه در حوزه آموزش عمومي فعاليت مي كنند و اين واقعيت را تأييد مي كنند و بسياري از آنها به همين دليل حاضر به تدريس در اغلب اين مدارس نيستند.
متأسفانه دولت در حوزه آموزش نيز مانند اغلب حوزههاي ديگر از وظيفه نظارتي و كنترلي خود بازمانده است. به نظر مي رسد كه يكي از بهترين راه كارها براي كنترل اين موضوع برگزاري امتحانات يكپارچه حداقل در پايان هر مقطع تحصيلي است (همانند امتحان نهايي كه زمان ما برگزار مي شد و معلوم نيست به كدام تدبير حذف شد) تا سنج يكنواختي براي سطح كيفي مدارس ايجاد شود.
در هر حال به توصيه بسياري از مدرساني كه از پشت صحنه مدارس مطلعند، انتخاب مدارس غير انتفاعي براي فرزندانمان نيازمند كنكاش و بررسي بيشتري است چراكه آموزش تحت مديريتي كه صرفاً منفعت طلبي مالي را مبني قرار مي دهد آفتهايش كمتر از تحصيل در مدارس عمومي نيست. بعلاوه بعد جدي ديگري كه معمولاً از ديد والدين مغفول است جنبه تربيتي آموزش است كه اهميت آن در ساختن آينده افراد و جامعه شايد بسيار بيشتر از آموزشهاي تكنيكي و فني باشد. نمي دانم چطور مي توان به والدين آموزش داد كه علاوه بر نمرات دانش آموزان، مراقب رشد معنوي و فكري آنها نيز باشند و آنرا از سيستم آموزشي طلب كنند.
علیرضا
با اکثر گفته هایت موافقم. بیش از همه با این گفته ات موافقم که والدین باید برای انتخاب مدرسه جستجوی دقیق بکنند. این الزام البته به دلیل «منفعت طلبی» مدارس نیست. دقیقاً بر عکس. به این دلیل است که در حال حاضر معمولاً اشتباهات مدیران مدارس اثر منفی بر آیندۀ شغلی آنها نمی گذارد. اگر منفعت مدیران با اشتباهاتشان به خطر بیفتد، وضعیت آموزش بهتر خواهد شد.
به نظرم والدین بیش از هر کس دیگر شایستگی تصمیم گیری در مورد کیفیت مدرسه دارند و بیش از هر کس دیگر توانایی دارند مشکلات آموزشی مدارس را دریابند. به همین دلیل است که من معتقدم اگر امکان انتخاب برای خانواده ها باشند نتیجۀ بهتری از هر نظام آموزشی دیگر حاصل خواهد شد.
موردی که با آن مخالفم، این است که «والدین از جنبۀ تربیتی غافلند». به نظرم این طور نیست. والدین «غالبا» با صلاحیت ترین افراد برای تربیت فرزندانشان و اصلیترین منبع برای تشخیص رشد معنوی و فکری بچه ها هستند. در مقابل دولت جزو بی صلاحیت ترین ها است. نیازی نیست که اینها را از مدرسه طلب کنند. خانواده ها خود بهترین منابع انتقال آنچه خوب ارزیابی می کنند به بچه ها هستند. همیشه این کار را کرده اند و باز هم این کار را خواهند کرد. در بسیاری موارد آنچه در مدارس به عنوان تربیت به بچه ها داده می شود ایدئولوژی حاکمیت است نه الزاماً معنویت و تفکر.