تولید در تنگنای سیاست حذف یارانه ها

من: از کارخانه چه خبر؟ در چه حالی؟

محمد: خبری نیست! کار را تعطیل کرده ایم و به اخراج کارگران مشغولیم.

من: چرا؟

محمد: هزینه ها زیاد شد. تولید صرف نداشت. صاحب کارخانه گفت تولید تعطیل.

من: هزینۀ چی زیاد شد؟

محمد: برق. گاز. آب. کالاهایی که از خارج می آوردیم.

من: از خارج چی می آوردید؟

محمد: عمدتاً کنسانتره (امیدوارم درست نوشته باشم)

من: حالا نمی شد این را در داخل تولید می کردید؟

محمد: چرا. اتفاقاً ما یک خط بزرگ تولید کنسانتره داشتیم. چند سال پیش دیدیم وارداتش از تولیدش ارزانتر در می آید جمعش کردیم.

من: خوب حالا که هزینه هاتان زیاد شده چرا قیمت را زیاد نمی کنید؟

محمد: دولت نمی گذارد.

من: مگر خصوصی نیستید؟

محمد: چرا. ولی ربطی ندارد. ما هم باید برای افزایش قیمت از دولت مجوز بگیریم. قبل از عید تقاضای افزایش قیمت دادیم. نه تنها رد شد بلکه گفتند باید قیمت محصولاتمان را هفت درصد کاهش دهیم. ما هم دیدیم نمی ارزد تولید را تعطیل کردیم.

من: (در نقش خبرنگاری که می خواهد حتماً نتیجۀ محتوم را از زبان مصاحبه شونده بشنود) اگر اجازۀ افزایش قیمت می دادند می توانستید ادامه بدهید؟

محمد: خوب آره.

من: حالا چرا چه طور می شود؟

محمد: برای مدتی ما کارگران را بیرون می کنیم. بعد هم می رویم اتاق مدیر و او ما را بیرون می کند. بعدش صاحب کارخانه تصمیم می گیرد که چه کار کند با کارخانه اش.

من: چرا برای «مدتی» دارید کارگران را اخراج می کنید؟ تولید که تعطیل است.

محمد: شرکت بیمه برای اخراج کارگران سقف گذاشته است. ما در ماه نمی توانیم بیش از تعداد معینی را اخراج کنیم. لذا کارمان طول می کشد.

….

این مکالمه تقریباً عین مکالمه ای است که در سفر اخیرم به ایران با یکی از دوستان، که مهندسی است مشغول در یکی از کارخانجات اطراف مشهد، داشتم. به نظرم به روشنی مشکلی که بخش مربوط به تولید سیاست نقدی کردن یارانه ها برای اقتصاد ایجاد کرده است را نشان می دهد: این سیاست طرف مصرف کننده را پوشش داده است و طرف تولید کننده را تحت فشار قرار داده است. وقتی هزینه ها افزایش می یابد و وقتی تقاضا افزایش می یابد، تولید کننده باید بتواند با افزایش قیمت کالاهایش به سودآوری ادامه دهد. در غیر اینصورت راهی بجز ورشکستگی و خروج از بازار و اخراج کارکنان باقی نمی ماند.

کنترل صوری قیمت هم به معنای کنترل آن در بازار نیست. وقتی که کالا در بازار کم باشد، مستقل از اینکه دولت چه قیمتی برای آن دیکته کند، قیمت آن در بازار افزایش می یابد. اگر هم دولت بخواهد با اعمال زور آن را کنترل کند، کالا از قفسه ها به انبارهای مخفی، زیرزمینها و بازارهای سیاه منتقل می شود.

از سیاست اشتباه ثابت نگاه داشتن نرخ اسمی ارز هم هر چه بگوییم کم گفته ایم.

نتیجۀ حاصله همین است که می بینیم: تولید کمتر، بیکاری بیشتر، و قیمت بالاتر.

توضیح: این نوشته در برخی سایتها طوری نقل شده که انگار تولید کمتر و بیکاری و تورم بالاتر نتیجۀ نقدی کردن یارانه ها بوده است. چنین نیست. حذف یارانه ها و پرداخت نقدی آن با تمام مشکلاتی که دارد سیاستی درست است. کاهش تولید و بیکاری نتیجۀ سیاست کنترل قیمتها است که ربط منطقی به حذف یارانه ها ندارد. سیاستی است مستقل ازسیاست یارانه ای که خطا است و باید در آن تجدید نظر شود. به نظر می رسد که سیاستگذار هم همین خطا را مرتکب می شود. اینکه این دو سیاست مرتبط و بلکه مکمل دیده می شود اشتباه است.