ارز، ارز، باز هم ارز

دی ماه سال قبل که دلار داشت گران میشد مطلبی در مورد ارز نوشتم. این روزها که دلار دارد باز هم گران می شود همان مطلب را اینجا باز نشر می کنم.

تفاوت در شرایط کنونی با شرایط دی ماه سال قبل هم روشن است: دولت در فروش نفت و آوردن ارز آن به داخل کشور دچار مشکل جدی شده است. در نتیجه محدودیت ارزی بیشتر شده است. در چنین شرایطی هر گونه تلاش دولت برای پایین آوردن ارز از طریق برآورده کردن بخشی از تقاضای ارز در بازار (سیاستی که به گفتۀ روزنامۀ دنیای اقتصاد توسط برخی کارشناسان اقتصادی توصیه شده است) قطعاً سیاستی خطا است.

اختلاف نظر ایران و غرب به نظر می رسد انتهایی ندارد. خبرهایی هم که می رسد مبنی بر این است که تصمیم گیران انتظار شرایط به مراتب بدتری را دارند (روزنامۀ تهران امروز سه شنبه 21 شهریور از قول عضو هیات نمایندگان اتاق تهران گزارش می دهد که ثبت سفارش واردات کالاها بجز کالاهای اساسی متوقف شده است). به نظر می رسد که صورت مسئله در حال عوض شدن است.

تا وقتی که رسماً وارد شرایط اضطراری نشده ایم (امیدوارم هیچگاه نشویم) فرض را بر این می گذاریم که شرایط همان است که داشتیم، با محدودیتهای بیشتر. پس همان نوشتۀ سال پیش هنوز صادق است. بخوانیدش یک بار دیگر:

در این وبلاگ به کرات از افزایش قیمت ارز دفاع کرده ام. مایلم باز هم این کار بکنم.

این روزها دلار دارد گران می شود. وبلاگها و سایتها هم پر است از گزارش لحظه به لحظۀ «سقوط آزاد» ریال یا «کاهش شدید ارزش پول ملی». بعضی ها هم می گردند در لغتنامه ها تا ببینند می توانند مترادف غلیظ تری برای «فاجعه» و «بن بست اقتصادی» برای توصیف وضعیت کنند. گروهی هم بانک مرکزی را هدف گرفته اند و از طعنه گرفته تا فحش را بر او می بارند.

کیست که شکی داشته باشد در اینکه بالا بودن ارزش پول ملی خوب است. هیچکس بدش نمی آید صد تومان بدهد و یک دلار بگیرد. این طوری می شود با حقوق یک ماه رفت همۀ اروپا را مثل آقاها (یا آقا زاده ها) گشت و خوش گذراند.

مشکل اینجا است که اقتصاد ما اقتصادی نیست که دلار صد تومان یا هزار تومان یا حتی دو هزار تومان را تولید بکند. مگر ما در طول سی چهل سال گذشته سالی ده درصد رشد اقتصادی داشته ایم که حالا می خواهیم دلارمان صد تومان و هزار تومان باشد؟ نفت را از زمین بیرون می کشیم و می فروشیم و دلارش را می فروشیم هزار تومان. این کار با هیچ منطق اقتصادی نمی خواند.

ارزشمند بودن پول ملی مثل داشتن مدرک مثلاً پزشکی است. کیست که از داشتن مدرک بدش بیاید. هر چه بالاتر بهتر. فوق تخصص بهتر از تخصص. مشکل اینجا است که این مدرک جعلی است. طرف نه دانشگاه رفته و نه به قول علما دود چراغ خورده که حالا ادعای تخصص کند.

افزایش اخیر قیمت دلار مثل برملا شدن تقلب در مدرک است. البته این اتفاق با نوسان و التهاب همراه است. اقتصاد به دلار ارزان معتاد شده و حالا باید تب و لرز ترک اعتیاد را تحمل کند. اگر بانک مرکزی از ابتدا اجازه می داد قیمت دلار مثلاً با تورم افزایش می یافت، الان این مشکلات را نمی داشتیم. حالا هم امیدوارم بانک مرکزی به این التهابات با بگیر و ببند جواب ندهد و با ریختن ارز در بازار ارزها را هدر ندهد. خیلی شفاف اعلام کند اجازه خواهد داد بازار خودش قیمت را پیدا کند. اینطوری از مشکلات بزرگتر جلوگیری خواهد شد.

7 Responses to ارز، ارز، باز هم ارز

  1. تصورم این استکه رجال! بانک مرکزی اکنون به این نتیجه رسیده اند ومایلند بازار خود قیمت رامعین کند . ولی مقامات امنیتی نیز
    باور دارند در ان صورت (دلار شش هزارتومانی)ودرنتیجه (استیصال مردم ) قادر به کنترل نابسامانیهای سیاسی نیستند

  2. مطلبتون چون کلی هست توصیف خوبی از اوضاع امروز میده و تا آش همین آش و کاسه همین کاسه هست این مطلب قابل باز نشر هست !!
    اما با این وجود من بیشتر مطالبی که مرور میکنم انتقاد از نحوه ی مدیریت گذشته و نحوه ی مدیریت فعلی هست و نه دادن یک راه حل عملی برای بهبود. آیا این بحران ارز در کشور ما بی راه حل است و باید فعلا عواقب ناگوار این مسئله رو بچشیم (ضربه دیدن تولید داخلی و تورم و …) یا اینکه راه حلی هست که از این ضربات هم جلوگیری کنیم ؟

    در مورد نظری که آقای آباد دادن، این نشونه ی یک دو راهی هست که هیچ کس هیچ ایده ای نداره که کدوم وری بریم (منظورم حاکمیت هست) چون گویی هر دو طرف نتیجش باخته و بردی وجود نداره ! مثل یک بازی شطرنج که شما هر کاری هم بکنی حرکت بعد مات شده ای ! آیا واقعا اینجوره یا میشه حرکتی کرد که مات نشیم ؟

    ممنونم :)

    • حسین says:

      من به کرات در این وبلاگ در مورد بازار ارز مطلب نوشته ام و سیاست پیشنهاد کرده ام. هستۀ مرکزی این نوشته ها هم این بوده که تغییرات نرخ ارز در ایران در مقایسه با تورم به گونه ای بوده که ارز، و در نتیجه کالاهای خارجی، در مقایسه با تولید داخل روز به روز ارزانتر شده است. این سیاست قابل تداوم نبوده و نیست. ابعاد مشکل هم بستگی دارد به میزان ارزی که ایران دارد. بانک مرکزی باید زودتر این عدم تعادل را حل می کرد. انکارش کرد و ضربتش را خورد. باز هم انکار کند و بخواهد قیمت ارز را پایین بیاورد باز هم شکست می خورد.

  3. علی says:

    این حرف شما در مورد ما وقتی می تواند صداق باشد که ارزش کار هر کس برای تولید و یا خدمات همواره به دلار سنجیده شود وقتی به طور مثال خدمات دهنده ای همواره کارش به ریال سنجیده می شود با بالا رفتن دلار ارزش جهانی کارش کاهش پیدا می کند و اگر نیاز به خرید کالای خارجی داشته باشد تعادل دخل و خرجش بهم میخورد.

    • حسین says:

      علی عزیز
      اینکه می گویید با بالا رفتن دلار قدرت خرید فرد ایرانی که درآمد ریالی دارد کم می شود درست است. من دارم روی دیگر همین سکه را نشان می دهم. می گویم در طول ده سال گذشته به دلیل افزایش ریالی درآمد (در حد تورم) و ثابت بودن نسبی قیمت دلار خانوارها به خرید کالاهای خارجی (هر چیزی که فکرش را بکنی از ماشین آلات تا رب گوجه فرنگی و سنگ قبر) روی آوردند. این کار به دلیل دلارهایی که دولت داشت ممکن بود یعنی دولت داشت بر روی کالاهای خارجی سوبسید می داد (هر کس که بیشتر کالای خارجی می خرید بیشتر سوبسید می گرفت). الان ادامۀ این کار ممکن نیست.
      اینکه دخل و خرج ما با افزایش قیمت دلار به هم می خورد به بازار ارز مربوط نیست. به تولید اقتصادمان مربوط است که در حد متوسط جهانی است نه درحد کشورهای پیشرفته. هر وقت تولیدمان به آن حد رسید می توانیم در آن حد هم مصرف کنیم.

  4. بازتاب: گزاره‌ها » لینک‌های هفته (۱۰5)

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

تصویر توییتر

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Twitter خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: