کسی از نرخ بهرۀ بانکی خبری دارد؟
ژانویه 26, 2014 10 دیدگاه
این روزها افرادی که وارد دولت جدید شده اند و در مناصب اقتصادی قرار گرفته اند، انگشت به دندان مانده اند که با این وضع اقتصاد ایران چه کنند. لیست مشکلات فراتر از یکی دو قلم می رود و تقریباً تمامی مشکلاتی که در ادبیات توسعۀ اقتصادی کشورهای در حال توسعه وجود دارد را شامل می شود، از تورم و رکود و بیکاری بگیر تا بازار ارز دوگانه، نرخ بهرۀ منفی، سیستم بانکی ناکارآمد، نبود بازار سرمایه، فساد گستردۀ اداری، سیستم آموزشی ناکارآمد، و همینطور بشمار و برو. مصاحبه های مسعود نیلی را ببینید که بعد از سی سال کار کردن بر روی اقتصاد ایران مانده چکار کند با این ساختمان کج و معوج. فقط مانده بگوید آقا جان بی خیالش، نخواستیم. ساختمان کلنگی است و نمی شود بهترش کرد. بکوبیم و یکی نو و نوار بسازیم. تنها دلیلی که این کار را نمی کند این است که نمی شود! همین است که هست و باید از همینجا شروع کرد. یاد نگرش علینقی مشایخی در سالهای دور مؤسسه می افتم که هر وقت بهش می گفتیم وضع در اینجا یا آنجا خیلی بد است می گفت خوب ببینید چطور می شود بهترش کرد، کار من و شما همین است.
سر مقالۀ دکتر مشایخی را در روزنامۀ دنیای اقتصاد ببینید که مثل همیشه هم تشخیصش عالی است و هم راه حلش. دولت پولی ندارد که بخواهد صرف رونق فعالیتهای اقتصادی کند. حتی نمی تواند بدهی هایش به پیمانکارانش را بدهد و آنها را از روشکستگی برهاند. به عبارت دیگر دولت ورشکستگی خود را انداخته است بر دوش هر کسی که با او سر و کار داشته است. راه حلی که مشایخی برای خروج از رکود ارائه کرده است که بر مبنای جذب پولهای مردم به صندوقهای سرمایه ای و سازمانهای توسعه ای خصوصی است که پروژه هایی که برایشان سودآور است را تشخیص دهند و اجرا کنند. این راه حل در دراز مدت نوعی بازار سرمایه برای تامین مالی پروژه ها را ایجاد می کند.
در همین راستا من هم راه حلی دارم که فواید جانبی بیشتری از راه حل دکتر مشایخی دارد. دولت دست از کنترل نرخ بهره در بانکهای خصوصی بردارد و از فردا بگوید نرخ بهرۀ شما به خودتان مربوط است. من نه به سودی که روی سپرده ها می دهید کاری دارم و نه به نرخ بهره ای که از وام گیرنده می گیرید. تردیدی ندارم که نرخ بهره تا رقمی بالاتر از نرخ تورم بالا می رود. مردم هم همۀ سکه ها و طلاها و دلارهایشان را می فروشند و پولشان را می گذارند توی بانک. همچنین تردید ندارم که تعداد زیادی از شرکتها و کسب و کارهای خصوصی نفس راحتی می کشند و به جای بازار غیر رسمی می روند سراغ بانک برای گرفتن وام. الان اگر بخواهید وامی بگیرید یا باید رابطه داشته باشید یا باید نرخ بهرۀ به مراتب بالاتر از تورم بعلاوۀ پول ریسک را به بازار غیر رسمی بدهید. تردید ندارم که برای بسیاری از کسب و کارها نرخ بهرۀ چند درصد بالای تورم گزینۀ بهتری است تا عدم دسترسی به پول یا رفتن با بازار غیر رسمی.
اما فواید این کار: نخست، مردمی که تنها راه سرمایه گذاری شان سکه و دلار است، راهی پیدا می کنند برای کسب درآمد و وضعشان بهتر می شود. دوم، بنگاه های سود آور راهی پیدا می کنند برای توسعۀ کسب و کارشان. اینطوری مشکل رکود و بیکاری حل می شود. سوم: سر و صدای بنگاه های ضرر دهی که به ضرب و زور وام دولتی رابطه ای سر پا ایستاده اند، در می آید و می توان شناساییشان کرد و درشان را بست یا گذاشت تا ورشکسته شوند تا اقتصاد نفسی بکشد. چهارم: بانکهای دولتی در عرض چند روز تمام سرمایه شان را از دست می دهند چرا که این سرمایه ها منتقل می شود به بانکهای خصوصی. اینطوری مسئلۀ خصوصی سازی سیستم بانکی بکلی حل می شود. پنجم: مسئولان دولتی که زندگیشان از درست کردن وام دولتی برای عزیز دردانه ها رونق دارد هم صدایشان در می آید و می توان آنها را شناسایی و محاکمه کرد یا گذاشت به طور طبیعی به طبقۀ متوسط بپیوندند و حساب و کتاب یاد بگیرند در زندگی. اینطوری بخشی از فساد اداری هم حل می شود. ششم: مهمتر از همه بعضی از اقتصاددانان ایرانی یا دق می کنند یا می روند سراغ یک کار مولد که در هر دو حال به نفع جامعه است (این فایده همان فایدۀ جانبی است که راه حل دکتر مشایخی ندارد!)
اگه مثلا فقط 20 درصد کل بنگاه ها (صرف نظر از اندازه و سرمایه و…) یک اقتصاد سود ده باشن و بقیه ضررده اونوقت چی؟(تازه اگر اون 20 درصد بخش کوچکی از کل اقتصاد رو تشکیل بده،باز بدتر نمیشه؟) چون خیلی از اقتصادخونده های داخل میگن تمامی دولت ها فکر نرخ بیکاری هستن و حاضرن به هر قیمتی اشتغال رو افزایش بدن همونطور که در عمل خیلی از شرکت های دولتی زیان ده هستن یا اثرات جانبی خیلی بزرگی رو به جامعه تحمیل می کنن.
در ضمن در مورد طلا و ارز، الان مشاهده من و خیلی های دیگه اینه که بخش اعظم پول ها قبل از سقوط شاخص بازار سهام وارد این بازار شده بود و الان احتمالا بازار مسکن رو هدف قرار گرفته اگه این اتفاق واقعا افتاده باشه آیا با افزایش نرخ بهره بانکی این پول ها وارد سیستم بانکی میشه؟
در مورد خصوصی سازی بانک ها نوشته بودید،آیا واقعا سهم بزرگی از بحران مالی اخیر به خاطر بانک های خصوصی بود و اینکه آیا با ملی کردن بخش بزرگی از بانک ها میشه جلوی بحران های بعدی رو گرفت؟(این هم از افاضات اساتید اقتصاد ایرانی است)
(یه سوال بی ارتباط ،به نظرتون امکان گرفتن پذیرش برای JD از دانشگاه های امریکا و کانادا وجود داره؟ البته بیشتر منظورم برنامه های حقوق و اقتصاد هست که پذیرش بخش حقوقش جداست)
ضرر دهی یعنی کسی، مردم، باید هزینۀ سر پا ماندن این بنگاهها را بپردازد. در نتیجه اصل این است که شرکتهای ضرر ده باید تعطیل شوند. هر چه زودتر بهتر. الان سالهاست که ضرردهی شرکتهای دولتی رو می دونیم و کاری نمی کنیم. علتش همونطور که می گی سیاسیه. این راه آخرش فقر جامعه است. مشکل بیکاری قابل درکه ولی نباید اصل قضیه فراموش شود. بنگاهها قراره تولید ثروت کنن نه اینکه ثروت رو بخورن تا سرپا بمونن.
پول جایی میره مه سود بیشتر داره. الان ارتباط بین پروژه های سودآور و سرمایه های مردم ضعیفه. این کار رو در اقتصاد پیشرفته بازار سرمایه می کنه. بانکها در ایران این نقش رو دارن ولی به دلیل کنترل نرخ بهره نمی تونن این کار رو بکنن. اگه نرخ بهره بالاتر بره قطعاً مردم پولشون رو می ذارن تو بانکه به جای اینکه برن طلا بخرن بذارن تو خونه.اینکه پولهای بازار مسکن میاد تو بانکها هم بستگی به این داره که کجا سود بیشتری داره. در هر حال اینکه پول بره توی پروژه های مولدی که سود بیشتری داره به نفع اقتصاده.
همون کلمۀ افاضات به خوبی می گه که این نظریه چقدر اعتبار داره. بانکها بنگاههای اقتصادی اند و هیچ دلیلی نداره که دولتی باشن. اونی هم که می گه بانکها رو ملی کنیم تا جلو بحران گرفته بشه باید اقتصاد رو ول کنه بره یه کار مولد مثل لبو فروشی رو دنبال کنه.
برنامه های تعریف شدۀ حقوق و اقتصاد در آمریکا خیلی زیاد نیستن. اینکه امکانش چقدره رو هم راستش نمی دونم. استاد راهنمای من توماس یولن که از کله گنده های اقتصاد و حقوق بود به من می گفت گرفتن مدرک حقوق برای کسی که می خواد اقتصاد کار کنه بیشتر وقت تلف کردنه. بیشتر درسها مسائل تکنیکیه.
سلام حسين آقا
لطفا بفرماييد افزايش حامل هاي انرژي(مخصوصا بنزين) چه اثري روي قيمت دلار دارد؟اگر دولت بخواهد نرخ بهره را افزايش ندهد و قيمت دلار را کنترل کند آيا مشکلات سال 90 دوباره تکرار مي شود؟
با تشکر فراوان
سلام مهران
ربط مستقیم بین این دو نمی بینم. نمی گویم اثر ندارد. از آنجا که تغییر قیمت انرژی تعادل تمام بخشهای اقتصاد را جابجا می کند، می تواند اثر داشته باشد. ولی اینکه چطور اثر بگذارد، خیلی به سادگی قابل حدس نیست.
مشکلات کنترل قیمت دلار و پایین بودن نرخ بهره بیشتر از سال 90 خواهد بود. حوادث سال 90 مثل سکتۀ اول بود. اگر دوباره تکرار شود مثل سکتۀ دوم است که بدتر از اولی خواهد بود. به نظرم افزایش نرخ بهره از معدود راههای باقیمانده برای حرکت به سمت اقتصاد قابل قبول است.
ممنون
1_به نظر شما قيمت واقعي دلار در حال حاضر بايد چند تومان باشد؟
چون بعضي ها نرخ واقعي را بين 2600تا 2800 مي دانند بعضي 3000 تومان را مناسب و عده اي مي گويند بايد نرخ دلار بالاتر از 3000 تومان باشد تا بشه توليد و صادر کرد
2_به نظر شما با حداقل سود 100 الي 200 درصدي که اکثر مردم در اين 2سال که پول را از بانک بيرون آورده اند کسب کرده اند آيا بالا بردن نرخ بهره پولها را دوباره به بانکها مي برند؟
به نظر بنده در صورت بالا رفتن نرخ بهره مردم سپرده کوتاه مدت را بيشتر مي پسندند تا وقتي موقعيتي در بازار پيش آمد سريعا تبديل کنند.اين سپرده هاي کوتاه مدت سود چنداني براي بانکها به همراه ندارد
مهران
صحبت از قیمت واقعی فقط با داشتن یک مدل از اقتصاد ممکن است. آنچه من همیشه در نظر داشته ام قیمت دلار بر حسب برابری قیمت خرید است. تا دو سال پیش که نرخ ارز ثابت نگه داشته شده بود، معلوم بود که روزی تورم انباشته در اقتصاد ایران نرخ ارز را جابجا می کند. شوکی که به بازار ارز وارد شد این تورم را تا حدی تخلیه کرد. هر چند با تورم امسال و سال قبل فشار بر نرخ ارز وجود دارد. این فشار به دلیل کاهش عمومی فعالیتهای اقتصادی از یک سو و خوشبینی مردم و ورود ارزهایی که مردم در خانه دارند و از بیم کاهش نرخ ارز می فروشند از سوی دیگر، تا حد زیادی خنثی شده است. هر کدام از این دو که تغییر کند نرخ ارز بالا می پرد.
به نظر من نرخ ارز در دو سال آینده افزایش خواهد داشت و اگر من تصمیم گیر بودم از این اتفاق جلوگیری نمی کردم بلکه بازار ارز آزاد را با حذف نوسانات کوچکش دنبال می کردم. اینکه چقدر افزایش می یابد، نمی دانم. بستگی دارد به خیلی چیزها: تورم، رشد اقتصادی، مذاکرات و غیره.
مردم در این سالها به طور متوسط سود 100 یا 200 درصد بدست نیاوردند. برخی چنین سودهایی کردند و برخی ضررهای بزرگ کردند. بالا رفتن نرخ بهره قطعاً پولها را به بانک باز می گرداند. اینکه سپرده کوتاه مدت یا بلند مدت باشد بستگی به اطمینانشان از ثبات بازارها بخصوص نرخ تورم دارد. بانکها از همین سپرده های کوتاه مدت هم استفادۀ زیادی می کنند چون متوسط مانده مثبت است ولی سود زیادی روی آن نمی دهند.
ممنون توضيح شما کامل بود
فقط مردم با 2 سال پيش کمي فرق کردند،درست است بعضي ضرر کردند ولي تجربه کسب کردند،بازارها را شناختند حتي خيلي ها را ميشناسم که کار را به صورت علمي دنبال ميکنند کلاسهاي آموزشي که در اين 2 سال به شدت افزايش داشتند،از فارکس گرفته تا بازارهاي داخلي خود گواه اين مطلب است،به نظرم خيلي سخته که قبول کنند فقط دنبال سود بانک باشند،اين سالها با همه سختي دستاوردهايي هم داشت ;))
اگر اینطور که می گویی باشد خیلی خوب است. هر چند به نظرم این اتفاق نمی تواند در ابعاد بزرگ بیافتد. افت درآمد عمومی هم نشان می دهد که خیلیها به مشکل برخورده اند. در هر حال اینکه افراد شروع به تحلیل بازار بکنند و بازارها را بشناسند اتفاق خیلی مثبتی است.
سلام میشه توضیح بدید نحوه تعیین نرخ سود بانکی تو اروپا و امریکا چطوریه؟ اگه دستوری نیست و یه نرخ ثابتی نداره چطور عنوان می کنند که مثلا نرخ بهره اروپا یا آمریکا نیم درصد؟
سلام مجید
آن نیم درصد نرخ بهره بین بانکی است. تقریباً ریسکی ندارد و مبنای سیاستگذاری است. وقتی که پای وام دادن به افراد پیش می آید، بانکها با ریسک مواجه هستند. در نتیجه نرخ بهرۀ بالاتری می گیرند. همین الان اگر بخواهی برای خرید خانه وام بگیری باید 4.5 درصد بهره بپردازی. تازه اگر اعتبارت بالا باشد. اگر اعتبارت پایین باشد نرخ زیاد می شود. نرخ بهره ای که آدمها می گیرند بستگی به بانک ندارد. بستگی به اعتبارت دارد. به عبارت دیگر به تعداد افراد نرخ بهره وجود دارد. ا