رقابت سیاسی و قیمت بنزین
دسامبر 21, 2017 5 دیدگاه
خاله جان عزیزی دارم که در روزگار قدیم وقتی می رفتیم خانه شان، همه چیز را هم که می ریختیم به هم، فقط قربان صدقه مان می رفت. بزرگ شدیم و رفتیم سراغ «مهندسی سیستمهای اقتصادی اجتماعی» در تهران. وقتی خاله مان می پرسید حسین چکار می کند، جوابش این بود که چیزهای عجیبی می خواند و حرفهای عجیبی می زند مثل اینکه قیمت بنزین باید زیاد شود. خاله جانمان باز هم قربان صدقه مان می رفت ولی سری هم تکان می داد که بنزین ارزان؟؟! استغفر ا….
روزگاری بود که صحبت از اصول ساده و بدیهی اقتصاد برای همگان سخت بود و غیر قابل قبول.
سالها گذشت و همگان فهمیدند که اگر منابع جامعه را به ضرب سوبسید حراج کنیم، بجز خسران نصیبمان نمی شود. الان خاله جان ما هم می داند مضرات قیمت پایین بنزین را. به دهها دلیل از جمله هزینۀ تولید بنزین، دلاری که صرف واردات آن میشود، آلودگی نفس بُری که ایجاد می کند، ترافیک وحشتناکی که به راه می اندازد، و پولی که عملاً از جیب کم درآمدها به جیب پردرآمدها روانه می کند، فروش بنزین و گازوئیل به قیمتی که الان هست، فقط خسران است.
خاله جان ما فهمید ولی برخی نفهمیدند، یا خود را به نفهمی زدند، یا، آنچه بیشتر محتمل است، آنقدر در ورطۀ رقابتهای سیاسی فرو رفته اند که بجز آن چیزی نمی فهمند، حتی دو دو تا چهارتای اولیۀ منافع ملی.
روزنامۀ شرق، در یک انتهای گسترۀ سیاسی ایران، تیتر می زند: بنزین 1500 تومانی، سوخت 800 هزار شغل. و روزنامۀ وطن امروز در دیگر انتهای گسترۀ سیاسی کنایه می زند: با روحانی تا 1500. هر دو در آتشی می دمند که سالها است منایع کشور را به باد داده است. هر دو عوامانه ترین سیاست اقتصادی را تبلیغ میکنند. و هر دو نوشته فرسنگها فاصله دارند با آنچه نشریه ای که کوچکترین مسئولیتی در قبال سرنوشت کشور احساس کند، قرار است بنویسد. مهم نیست یکی پرچم اصولگرایی را برداشته و دیگری پرچم اصلاحگری را، و مهم نیست ادعاهاشان چقدر بلند و گوش خراش باشد.
و با مزه اینکه هر دو فقط به زور سوبسید و رانت زنده اند و اگر روزی این رانت ها نباشد، هر دوشان باید در روزنامه را تخته کنند و بروند سراغ کاری که به درد کسی بخورد؛ اگر بلد باشند.