خویشاوندی و قرارداد و داماد آقای شهردار

جوامع سنتی بر مبنای روابط خانوادگی، خویشاوندی، و قبیلگی بنا شده بود. مناصب (=امتیازات) سودآور بر مبنای روابط با قدرتمندان جامعه صورت می گرفت. در طول زمان، با پیشرفت جوامع، این روابط در انتصاب ها بر قرارداد (بنا شد. برای اینکه شایستگی تعریف و اعمال شود هم روشهای دقیق، شفاف، و مشخصی (که در قالب قوانین ضد تبعیض طبقه بندی می شوند) ابداع شد. معمولا ویژگیهای منصبی که موجود است اعلام می شود و متقاضیان برای آن اقدام می کنند و از طریق فرایندی که توسط یک سازمان مستقل (دفتر ضد تبعیض) کنترل می شود، فرد مناسب انتخاب می شود و قرارداد بسته می شود و بعد نظارت بر کار فرد منتخب جاری می شود تا از صحت عملکرد او اطمینان حاصل شود. تمامی این مراحل مانند احکام دادگاهها می تواند توسط افراد انتخاب نشده به چالش طلبیده شود.

این روزها داستان شهردار تهران و انتصاب دامادش برای یک منصب حساس در شهرداری در اخبار بود. شهردار در توجیه انتصابش گفته: «جهت پاسخگویی خدمت عزیزان، آقای مهندس حیدری هیچ رابطه استخدامی با شهرداری و دریافتی از آن نخواهد داشت و صرفاٌ از تجربه و دانش علمی ایشان درحوزه هوشمندسازی تهران استفاده خواهم‌کرد. این امر غیرقانونی نبوده و این حکم صرفاً برای اشراف و نظارت دقیق بنده از طریق ایشان در این پروژه مهم صادر شده‌ است.» یارانش هم گفته اند: «حوزه هوشمندسازی و فناوری اطلاعات به لحاظ حساسیت امنیتی و ارتباطی، حکم چشم و گوش شهردار را دارد؛ لذا نیازمند یک مسئولیت مشخص و متمرکز کنار دست شخص شهردار بود که هم متخصص این حوزه و هم ۱۰۰% مورد اعتماد و اطمینان باشد تا این حوزه را از جانب شخص شهردار راهبری کند.»

سیاست در ایران همیشه مقدار قابل توجه از روابط خویشاوندی داشته است. رسیدن به مقامات مهم تقریباً فقط از طریق روابط خویشاوندی ممکن بوده است. ولی این انتصابها رسمی بود و رانتها و موقعیتها در قالب ظاهراً قانونی تقسیم می شد. و توجیه های عجیب و غریب همراه آنها نبود.

در مورد این انتصاب هم ساختار همین است که همیشه وجود داشته است. اینکه قول داده بود منسوبانش را به مناصب نگمارد هم در ساختار سیاسی ایران شوخی است. آنچه جالب است، استدلالی است که در توجیه آن آورده اند: این فرد رابطۀ استخدامی ندارد (چون از بخش خصوصی به اندازۀ کافی در می آورد!) و پولی دریافت نمی کند. اگردر استخدام نیست، اصولاً چطور می تواند به اطلاعات حساس دسترسی پیدا کند؟ چطور می توان بر او نظارت کرد؟ اگر اشتباهی از او سر زد چطور مجازات می شود (پدر خانمش دعوایش می کند؟!) اگر اطلاعات حساس شهرداری را برای تقویت شرکتهایش استفاده کند چه؟

خلاصه اینکه، این انتصاب و بخصوص توجیهات پیرامون آن، هر طوری که به آن نگاه کنیم چیزی در حد فاجعه است، حتی در جامعه ای که خویشاوندی هنوز در سیاست حرف اول را می زند. روش حکومتداری قاجاری است و فرسنگها از روشهای مدرن که بر مبنای شایستگی است فاصله دارد.