هدفمند کردن یارانه ها و تثبیت قیمتها

به نظر می رسد هدفمند کردن یارانه ها دارد به مرحلۀ اجرا می رسد. گفته می شود که واریز پول به حسابهای خانوارها انجام شده است و دولت منتظر است که در «فرصت مناسب» حذف یارانه ها را اعلام کند و اجازۀ برداشت پول از حسابها را به خانوارها بدهد (من همچنان معتقدم که این پرداختها ادامه دار نخواهد بود. امیدوارم اشتباه کرده باشم). از آنجا که جزئیات بسیاری ناگفته مانده است، هنوز هم نمی توان در مورد نتایج آن نظر دقیق داد. دلیل دولت برای عدم اعلام جزئیات موارد مبهمی مثل عدم سوء استفادۀ فرصت طلبان است که به هیچ وجه دلیل موجهی نیست. درست بر عکس، اگر دولت جدولی از جزئیات (شامل مراحل  اجرا، شمول کالاها و افزایش قیمت هر کالا در هر مرحله، و جدول پرداخت یارانۀ نقدی در هر مرحله) را اعلام می کرد، مردم و تولید کنندگان می توانستند با پیش بینی شرایط تصمیمات بهتری بگیرند. کارشناسان هم می توانستند با پیش بینی نتایج احتمالی به آسان تر شدن این فرایند یاری دهند.

مهمترین سؤالی که در حال حاضر مطرح است این است که دولت در مقابله با نتایج احتمالی چه خواهد کرد. یکی از اتفاقاتی که بسیار محتمل است فشار گروههای مختلف برای خروج از شمول این برنامه است. یک نمونۀ آن را قبلاً ذکر کرده بودم. نمونۀ دیگر را در تقاضای یک ماه پیش شرکتهای بازار بورس ببینید که خواهان «قیمت ترجیحی» برای شرکتهای بورس شده اند. اخیراً هم رئیس اتاق بازرگانی ایران خواهان به تعویق افتادن حذف یارانه ها در بخش تولید شده است. کاملاً می توان حدس زد که بسیاری از گروههای ذی نفوذ دیگر هم تقاضاهای مشابه داشته باشند. به نظر من موفقیت طرح در گرو رد این تقاضاها است. به محض اینکه اولین تقاضا اجابت شود، تقاضاهای مشابه سرازیر خواهند شد و کل طرح را با شکست روبرو خواهند کرد. هنوز نشانه هایی از اینکه این تقاضاها به نتیجه رسیده باشند در اخبار وجود ندارد، که جای امید دارد.

سؤال مهم دیگر عکس العمل دولت در قبال تورم است. خبرهایی که از قصد سیاستگذار برای کنترل قیمتها می رسد، نگران کننده است. دولت به درستی فکر می کند که تورم می تواند طرح را با مشکل مواجه کند و سعی دارد با کنترل دستوری قیمتها از آن جلوگیری کند. در حالیکه با این کار مهمترین کارکرد طرح، یعنی تصحیح قیمتهای نسبی، را دچار اشکال می کند. یارانه ها از این بابت که کالاها را به قیمت پایین به مصرف کننده می رسانند، مطلوبند، ولی این مطلوبیت به قیمت گزافی تمام می شود. پرداخت یارانه ها و در نتیجه جابجایی قیمتهای نسبی سبب می شود که جامعه در مصرف منابعش تصمیم بگیرد که در شرایط عادی بهینه نیست و باعث هرز رفتن منابع می شود.

کنترل قیمتها به دلیل کاهش سود آوری و افزایش ضرر تولید کننده ها همین مشکل هرز منابع را دارد. اگر تولید کننده نتواند قیمت کالایش را متناسب با تقاضا تغییر دهد یا با صرف هزینه آن را دور خواهد زد و یا ورشکست شده و از بازار خارج خواهند شد. ورشکست شدن تولید کننده ها در شرایط عادی منفی نیست، چرا که تولید کننده ای که نتواند خود را با شرایط متغیر اقتصادی تطبیق بدهد باید از بازار خارج شود. ولی اگر دولت قیمتها را کنترل کرده و با این وسیله باعث ورشکستگی شود، منابعی که می توانسته باعث ایجاد ثروت شود از چرخه خارج می شود.

دلیل اصلی تورم افزایش نقدینگی است و تنها سیاست مؤثر در کنترل تورم جلوگیری از افزایش نقدینگی است. اگر این سیاست درست اجرا نشود، تورم خواهیم داشت و اگر اجرا شود تورم پایین خواهد بود. کنترل دستوری قیمت ها در این میان جز ضرر چیزی نخواهد داشت.

نکات دیگری هم در اجرای سیاست یارانه ها وجود دارد. برخی از این جزئیات را می توان در مصاحبۀ جمشید پژویان با روزنامۀ دنیای اقتصاد یافت. به نظرم پژویان در کل دفاعی کارشناسانه و معقول از طرح می کند. مشکلاتی که یارانه ها برای اقتصاد ایجاد کرده است را خوب می داند و با وجود تمام کاستی هایی که طرح دارد به دلیل اهمیت بنیادی آن برای اقتصاد حاضر است از آن دفاع کند. امیدوارم با همین شفافیت و با سرسختی بیشتر با اعمال هر تبعیض برای گروههای ذی نفوذ و نیز کنترل دولتی قیمتهای کالاها مخالفت کند.