نکاتی در مورد ارزیابی نظرات اقتصادی

نوشتۀ قبلی که در مورد ارزیابی دیدگاههای اقتصادی کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری بود در حد گسترده ای خوانده شد. شمارۀ اخیر تجارت فردا هم این نوشته را منتشر کرد (هر چند اگر گمان می کردم این نوشته فراتر از گسترۀ خوانندگان همیشگی این نوشته ها می رود، توضیحات بیشتری می دادم.) به این دلیل و به دلیل اینکه هفتۀ گذشته مسافرت بودم و نتوانستم به نظرات پاسخ دهم، ترجیح دادم در نوشته ای مستقل برخی مسائل را روشن کنم.

اول اینکه بر خلاف خیلی ها من از نوع این مناظره خوشم آمد (گفته بودم که من فقط خلاصه ها را دیده ام.) به نظرم کاندیداها بر سر ما منت نگذاشته اند که کاندیدا شده اند. احترام همه شان واجب ولی باید پاسخگو بودن را یاد بگیرند از همین ابتدا. سؤالها هم خوب بود. مناظره جای قر و قرشمه هم نیست. سؤال است و باید جواب بدهند. وقتی هم می خواستند کاندید شوند باید برای این سؤالها و دهها سؤال دیگر جواب داشته باشند، و انواع اجمالی و تفصیلی این جوابها را از حفظ باشند تا بتوانند بسته به موقعیت ارائه کنند. این کاری است که همۀ کاندیداهای مشاغل سیاسی در همه جای دنیا می کنند و سیاسیون ایران هم باید آن را یاد بگیرند. بر خلاف نظر «م» معتقدم بخش بزرگی از اطلاعات از طریق جواب کاندیداها به سؤالهای مشترک و نه از طریق بحث و مناظره با همدیگر و پوز زنی متقابل قابل کسب است. (پوز زنی البته هیجان انگیزتر است!)

دوم اینکه این نوشته نظر حرفه ای من (به عنوان کسی که کارم اقتصاد است و اقتصاد ایران را هم دنبال می کنم و می شناسم،) بود که در حد یک نوشتۀ وبلاگی و نه یک برنامۀ جامع برای اقتصاد وقت صرفش شده بود. وقتی می گویم نظر «من»، به این معنی است که سایر اقتصاددانان ممکن است نظری متفاوت داشته باشند. همانطور که ضیا به درستی نوشته است، اگر یک اقتصاددان سوسیالیست اینها را نمره بدهد، یا حتی اگر یک اقتصاددان نئوکلاسیک دیگر هم این پاسخها را نمره بدهد، نتیجه متفاوت خواهد بود. هر دو نظر هم «نظر اقتصاددانان» محسوب می شود. تفاوت نظرها، تا جایی که روش علمی معمول در میان اقتصاددانان را به کار برده باشند، آنها را از اعتبار ساقط نمی کند. حرف زدن بر مبنای نظریه هایی که در میان اقتصاددانان پذیرفته شده نیست یا ابراز نظر به شکلی که نتوان آن را نقد کرد، آنها را از اعتبار می اندازد. شما می توانید پاسخهای من را نقد کنید یا نمره های من را. در نتیجه ترتیب افراد عوض خواهد شد.

همزمان، پذیرفتن اینکه این نوشته ها نظر «من» است و می تواند با نظر سایرین متفاوت باشد، به این معنا نیست که معتقدم نظر من اشتباه است. بر عکس، من به آنچه گفتم باور دارم، و تا وقتی که شواهد کافی برای تغییر نظرم پیدا نکنم، از آنها دفاع خواهم کرد. این حتی اگر تعصب باشد، تا زمانی که از مبانی اقتصاد دور نشده باشد، پذیرفته شده و در واقع همان چیزی است که بحث علمی نامیده می شود. به عبارت دیگر ما می توانیم با شدت از نظرمان دفاع کنیم و تا وقتی پیانو به سر همدیگر نکوبیم، مشکلی ندارد!

در این میان آنچه نصیب خواننده می شود، نظر چند اقتصاددان است. خواننده خودش عاقل و دانا است و می تواند  آنچه درست می داند را برگزیند و مسئولیتش را هم بپذیرد. خواننده ها نوشته ها را به شکل غیرمستقیم نمره می دهند. اگر خواننده تشخیص داد که من دارم بیراهه می روم، به سادگی از خیر نوشته های من می گذرد (همانطور که من از خیر خواندن بسیاری از تحلیلهای سیاسی این روزها می گذرم.)

سوم، این نوشته ادعایش روشن است: ارزیابی دیدگاههای اقتصادی کاندیداها بر مبنای خلاصۀ نظراتی که در پاسخ به چند سؤال مشخص داده اند، نه ارزیابی جامع کاندیداها. با نظر مسعود موافقم که کاندیداها باید مردم را مخاطب قرار دهند نه اقتصاددانان را. نمره ای که من می دهم، نمرۀ جامع کاندیدا نیست، نمرۀ یک اقتصاددان است و آنها نمرۀ خود را از مردم هم می گیرند در قالب رای، که به احتمال زیاد با نمرۀ من یکی نیست.

پیشنهاد مسعود هم برای دوستانی که مایلند بنا به رسالتی که حس می کنند برنامۀ مفصل کاندیداها را بخوانند و ارزیابی کنند، قابل توجه است. من در حال حاضر چنین رسالتی حس نمی کنم.