افت دستمزد در سالهای اخیر
ژانویه 8, 2014 6 دیدگاه
بر خلاف زعمای قوم که وقتی حرفی می زنند، من دنبال شواهدی برای اثباتش می گردم و خیلی وقتها پیدا نمی کنم، وقتی حجت حرفی می زند، من فرض می کنم درست است مگر اینکه خلافش ثابت شود (در مورد آنهایی هم که زعامتشان خیلی توی چشم می زند، کارِ من راحت تر است، چون معمولاً حرفشان قابل اثبات، و یا قابل رد نیست و لذا وقتی از آدم نمی گیرد).
چندی پیش حجت در مطلبی به افت دستمزد در سالهای اخیر اشاره کرده و گفته بود افت دستمزد 34 درصد است. در همانجا گفته بودم که این افت کمتر از این حد است ولی به دنبال آماری بودم که ببینم حجت درست گفته یا من. اخیراً به مناسبتی آمار دستمزد واقعی را برای سالهای مختلف از بودجۀ خانوار استخراج کردم. نمودار زیر این آمار را نشان می دهد که بر مبنای سال 1383 تورم زدایی شده است.
افت دستمزد در سالهای اخیر مشهود است، ولی میزان آن در حد دوازده درصد بر مبنای متوسط و هشت درصد بر مبنای میانه است. نکتۀ دیگر این است که این افت در سالهای 1385 تا 1388 اتفاق افتاده است نه در سالهای اخیر. احتمالاً آن افت دستمزد سبب شده است که در سالهای اخیر دستمزد در مقابل کاهش مقاومت نشان دهد.
نکتۀ دیگر این است که متوسط از میانه بیشتر است، که نشان می دهد دستمزدهای خیلی بالا هم در آمار وجود دارد. در سالهای اخیر این تفاوت کمتر شده است به این معنا که دستمزدهای بالا بیشتر از دستمزدهای پایین با کاهش مواجه بوده اند. دستمزدها در شهر و روستا و بخش عمومی و خصوصی را هم نگاه کردم ولی تصویر کلی همین است. از آنجا که دستمزدهای بخش عمومی و دستمزدها در شهر بیشتر است، مقایسۀ دستمزد شهر و روستا و بخش عمومی و خصوصی هم نشان می دهد که دستمزدهای بالا با کاهش بیشتری مواجه بوده اند، بطوریکه بعد از افت شدید دستمزد سال 1378 دستمزد در روستاها و در بخش خصوصی با افزایش اندکی هم مواجه بوده است.
توی چنین تحلیل هایی چرا میانه هم مورد بررسی قرار می گیره؟ (اینکه وضعیت فرد میانه یک جامعه آماری مورد تحلیل قرار می گیره از نظر مفهومی گنگِ)
اهمیت میانه وقتی برجسته است که مشاهدات دور از مرکز وجود داشته باشد. درآمد و دستمزد اینطوری اند. در چنین حالتی میانه از متوسط بهتر است. من ترجیح می دهم هر دو را نگاه کنم.
با خواندن مطالب شما متوجه می شوم که تصمیمات غلط دولت و همین طور صحبتهای مضحک مقامات دولتی همچین بی پایه و اساس هم نیست و ظاهرا بر تحلیلهای سطحی و سست پایه ای هم استوار هستند.
این آمار شما مرا یاد همان حکایت رمان قلعه حیوانات انداخت که خوک ها آمار و ارقامی را برای حیوانات می خواندند که نشان می داد که وضعشان نسبت به گذشته بسیار بهتر شده، غذای بیشتری می خورند و کار کمتری انجام می دهند، در حالی که این سوال در ذهن حیوانات پیش آمده بود که پس چرا همیشه گرسنه هستند و عملا بسیار بیشتر از گذشته خسته هستند!
بیچاره حیوانات نمی دانستند که خب احتمالا خوکها وضع زندگی و خود و بقیه ی دار و دسته شان را در آمار دخالت داده اند و البته تغییر وضعیت آنها آنقدر زیاد بوده که بدبختی بقیه را پوشش بدهد! :)
درست است. من اقتصاددانم و همه چیز را سیاه و سفید نمی بینم. معتقدم تصمیمات بر مجموعه ای از تحلیلهای درست، غلط و سست متکی است و نتایج هم ترکیبی از نتایج مثبت و منفی است. آمار هم چنین است. هر وقت دلیل کافی داشته باشم که آماری قابل قبول نیست همینجا می نویسم. مثل مطلب سال پیش در مورد رشد اقتصادی.
خوشبختانه دولت در ایران نمی تواند همۀ فعالیتها را صددرصد قبضه کند. مردم هم کار خودشان را می کنند و در نتیجه در دوره هایی که سیاستهای غیر معقول غلبۀ مطلق نداشته باشد امکان فعالیت و رشد اقتصادی هست.
> نمودار زیر این آمار را نشان می دهد که بر مبنای سال 1383 تورم زدایی شده است.
تمام تحلیل های بعدی وابسته به جمله بالاست. در یک تحلیل علمی برای واضح کردن و مشخص کردن فرضیات به کار رفته، شما باید حداقل یک اشاره کوچک می کردید که اولا «تورم مبنا قرار گرفته» از کدام منبع بوده (احتمالا بانک مرکزی) دوم هم اینکه «تورم زدایی» با فرض درستی تورم اعلامی بوده است و اینجاست که برای بسیاری از افراد در درستی آن شک و تردید وجود دارد. (تجربه شخصی ام اینطور بوده که حداقل در 20 سال گذشته تورم اعلامی بانک مرکزی با واقعیت نمی خوانده. حتا در امسال که دولت عوض شده و ابایی از تخطئه دولت قبلی وجود ندارد و همه آمارهای قبلی را عوض کرده است. ضمنا تا جایی که من یادم می یاد به جز سال گذشته، دستمزدها حداقل به اندازه تورم اعلامی افزایش داشته است و اصولا تورم را در حدی اعلام می کردند که می خواهند دستمزدها را افزایش بدهند و اینکه چطور این نمودار بعد از تورم زدایی اینچنین صعودی است خودش سوال مهمتری است از اینکه افت دستمزد سال گذشته چقدر بوده یا چرا وقتی اقتصاد در مجموع این چنین رشد داشته دولت حداقل دستمزدها را بالا نبرده و …!!)
تحلیل شخصی ام این است که از برهان خلف استفاده بکنیم و اگر دلایلی را که حجت برای کاهش حجم اقتصاد ایران آورده و بسیار منطقی تر از تحلیل شماست را بخوانیم و با تحلیل شما مقایسه بکنیم به راحتی می توانیم نتیجه بگیریم که تورم اعلامی نیز با واقعیت تضاد و مشکل دارد و درست نیست.
مورد آخر هم اینکه افزایش قدرت خرید هر شخصی با توجه به افزایش اندوخته های فردی (شامل سرمایه های مادی، معنوی، تجربی و …) با گذشتن یک سال بدیهی است و ربطی به دستمزد دریافتی برای یک کار ثابت ندارد. برای من مهم اینجاست که برای این حداقل پیشرفتهای مالی فردی دولت باید افتخار بکند یا نه!!
درست می گویی که اگر نرخ تورم را عوض کنیم نتیجه عوض می شود. اصراری هم ندارم که روی نرخ تورمی که اعلام می شود قسم بخورم.
من تا حد زیادی به آمار بانک مرکزی اعتماد دارم (مگر اینکه با سایر دانسته ها متفاوت باشد) چرا که آمار بانک مرکزی به طور عمومی قابل قبول بوده است.
در مورد آخر هم دولتها در ایران آنقدر خرابکاری کرده اند که هیچکدامشان نمی توانند افتخاری را به نام خود ثبت کنند، بخصوص وقتی که بسیاری از مسائلی که درگیرش هستیم راه حل شناخته شده دارد. اگر تمام بخش صعودی دستمزد درست باشد هم همان افت دستمزد در انتهای منحنی جای خجالت دارد.