مسئله ای به نام بنگاه داری بانکها
جون 1, 2015 5 دیدگاه
مسئلۀ بنگاهداری بانکها در ایران و مشکلات احتمالی که این امر ایجاد کرده است، بارها مطرح شده است. من هم بارها نوشتهام که هنوز نتوانستهام این موضوع را درست و حسابی بفهمم. برخی نوشتهها در روزنامهها و مجلات هم به این گیجیِ من دامن میزنند. این نوشته در روزنامۀ دنیای اقتصاد نمونهای است از این نوشتهها.
این نوشته میگوید که در پیِ بحران مالی آمریکا در سال 2008، مقررات جدیدی در آمریکا وضع شد که در میان آنها، به نام قانون ولکر، به فعالیتهای بانکها می پرداخت. این قانون، که توسط پل ولکر، رئیس فدرال رزرو آمریکا در سالهای 1979 تا 1987 و رئیس شورای مشورتی رئیس جمهور آمریکا برای بازسازی اقتصادی بعد از بحران 2008، ارائه شد، قانون ولکر می گوید بانکها (طبق تعریف، بانک سازمانی است که می تواند از مردم سپرده بگیرد) نمیتوانند وارد فعالیتهای «با ریسک بالا» شوند. نمونه های این نوع فعالیتها در نوشتۀ روزنامه هم ذکر شده است. اینکه هر یک از این فعالیتها چیستند، موضوع این نوشته نیست. این فعالتها مانند بسیاری از فعالیتهای بازار مالی برای افراد غیر متخصص (شامل من) پیچیدگیهای زیادی دارند و زمان زیادی میبرند تا این پیچیدگیها روشن شوند. آنچه مهم است، منع بانکها از فعالیتهای داری ریسک بالا است. این قانون ربطی به معامله کردن بانکها ندارد. آنچه می گوید این است که نمیتوانید با پول مردم، که توسط دولت تضمین شده است، و پول دولت وارد فعالیتهایی شوید که ممکن است منجر به از دست رفتن سرمایهتان شود. این کار را باید به بانکهای سرمایه گذاری واگذار کنید. به عبارت دیگر، مسئله، جدا کردن بانکهایی است که بالقوه تهدیدی برای پول مالیات دهدندگان محسوب میشوند، از بانکهایی که مانند کسب و کار خصوصی می توانند در انتظار سود بالا ریسک بالا بپذیرند.
چنین چارچوبی را مقایسه کنید با رفتار بانکها در ایران. من هنوز دارم دنبال دلیلی اقتصادی می گردم برای منع بانکها از مثلاً ساختمان سازی. ساختمان سازی در ایران کم ریسک و پر فایده است. بانکها هم برای اینکه از دست هزاران امر و نهی واقعاً دست و پا گیر و ضرر رسان دولتی نفسی بکشند، وارد این فعالیتها میشوند. این فعالیتها بخشی از ضرر ناشی از دخالت دولت را جبران میکنند. دلایلی مثل قفل شدن منابع را هم نمی فهمم. انگار نه انگار هزاران میلیاردی که بانکها به دستور دولت به شرکتهای سمّی دولتی دادهاند، آنچنان قفل نشدهاند که کسی بتواند بهشان دست بزند. اگر راست میگویید پولهای بانکها را از پسرخالهها بگیرید.
شرایط بانکها در ایران و قواعدی که بر آنها حاکم است، تماماً با شرایطی که قاعدۀ ولکر را توجیه می کرد، متفاوت است. این نوع مقایسه ها بیشتر از اینکه موضوعی را روشن کند، به ابهام قضیه می افزاید. (جالب است که بدانیم چه درصدی از خوانندگان می دانند «صندوقهای پوششی» یا «معامله گری اختصاصی» یعنی چه.)
نمیگویم فعالیت بانکها در ایران همهاش درست و راست است. قطعاً بسیار موارد هست که باید درست و راست شود. میگویم اگر ایرادی هست روشن بگویید بقیه هم بفهمند. شاید ایراد جای دیگری باشد و دارید آدرس اشتباه میدهید، مثل دهها مورد مشابه.
پس نوشت (دوم ژوئن): دنیای اقتصاد چندین نوشته (یک، دو، سه، چهار، پنج) در مورد بنگاه داری بانکها منتشر کرده است. این نوشته ها هم بیشتر به فعالیتهای ساختمانی بانکها اشاره می کنند و دلیلی بجز اینکه کار بانکها بنگاهداری نیست نمی آورند. بجز این نکته و اینکه قانون بانکداری اجازۀ تاسیس شرکت به بانکها نمی دهد، نوشته ها از اطلاعات مفید بی بهره اند.
سلام آقای دکتر؛
ممنون از نوشته های خوبتون. می خواستم خواهش کنم اگر امکانش هست یک سری کتاب در مورد اقتصاد (چه فارسی و چه انگلیسی، حتی انگلیسی باشه بهتر هست!) معرفی کنید که برای افرادی که می خواهند یک دانش عمومی از اقتصاد و دنیای اطرافشون داشته باشن، مفید باشه. منظورم بیشتر اون کتاب هایی هست که اون قدر تخصصی نباشه و مثلا برای من که یک دانشجوی کارشناسی مهندسی هستم و دوست دارم بیشتر در مورد اقتصاد و ابزارهای کلی که برای تفسیر و توضیح جهان و رفتار آدم ها داره، بدونم، مفید باشه. مثلا به نظرتون کتاب هایی مثل capital یا Thinking, Fast and Slow نوشته Daniel Kahneman یا همین کتاب Economics in One Lesson خوبه یا نه؟ یا اگر لیست پیشنهادی از یک اقتصاد دان معتبر دارید ممنون می شوم به اشتراک بگذارید.
با تشکر فراوان و باز هم ممنون از نوشته های خیلی خوبتون.
سلام علی
کتابهایی که ذکر کردی برای فراگیری اقتصاد مناسب نیستند. این کتابها متن اصلی اقتصاد را در بر ندارند. اگر درس اقتصاد نگرفته ای و می خواهی اقتصاد را از پایه شروع کنی می توانی یکی از دروس آنلاین اقتصاد را از سایت زیر
http://www.openculture.com/freeonlinecourses
ببینی. درس introduction to economics درس خوبی است که مقدمات اقتصاد خرد و کلان را دارد. این درس ابزارهای لازم را برای آشنایی با اقتصاد می دهد.
همچنین برخی کتابهای پایه ای اقتصاد می تواند منبع خوبی باشد. کتابهایی که عنوانش مقدمه ای بر اقاتصاد یا اقتصاد مقدماتی باشد می تواند مفید باشد.
علی سرزعیم کتابی دارد در معرفی اقتصاد به زبان ساده. من کتاب را ندیده ام ولی با علی و نوشته هایش آشنا هستم و می توانم با اطمینان خوبی بگویم که کتاب مفیدی است.
در هر حال اقتصاد را می توان در چنذ جمله خلاصه کرد: مجموعه ای از آدمیانی که حاضرند برای برخی کالاها و خدمات پول بدهند چون از آنها لذت می برند (بخش تقاضا) و آدمیانی که با بکار بردن سرمایه و نیروی کار آن کالاها و خدمات را تولید می کنند چون می توانند از این راه پول کسب کنند (بخش عرضه). در تعامل این دو گروه با هم قیمت کالا و خدمات پدید می آید که به دو طرف سیگنال می دهد که تولید و مصرف کالا چقدر می ارزد.
مابقی حاشیه ای است بر این اصل!
خیلی ممنون از پاسختون.
سلام استاد گرامی
من با مقاله ای دوم که لینک اش را در پس نوشته ای این مطلب گذاشته اید، موافقم. چطور بانک ها با منابع که حداقل هزینه مالی را میپردازند (سپرده های مردم) با شرکت های ساختمانی وارد رقابت شوند که بانک ها به برای آنها وجوه مالی را تمویل میکنند؟ نمیدانم پیرامون بنگاه داری کابل بانک ( پیش تاز ترین بانک خصوصی در افغانستان) آگاهی دارید یا خیر؟ بنگاه داری این بانک نزدیک بود کشور را با بحران مالی مواجه سازد. دلیلش همان خرید، فروش و تعمیر ساختمان در افغانستان و دٌبی بود. در دٌبی ساختمان ها را با قیمت بلند خریده بود و بدنبال بحران مالی جهانی، قیمت های مسکن درآنجا افت کرد و بانک نتوانست سپرده های مردم را بپردازد و یک شبه ورشکست شد.
سلام ضیا
ممنون از نکته ای که ذکر کردی
موضوع مقالۀ دوم استفادۀ بانکها از رانت دولتی در خرید زمین و ساخت وساز است. به سختی می توان از این رفتار نتیجه گرفت که بانکها نباید وارد بنگاه داری شوند. اگر رانت خواری مشکلی است برای اقتصاد، ربطی به نوع فعالیت بانکی ندارد. راه حلش هم روشن است: جلو رانتها را چه برای بانکها و چه برای سایرین بگیرید.
اما مسئلۀ کابل بانک را خیلی کلی شنیدم و در روزنامه ها خواندم. اگر مشکل این بوده که تو گفتی به نظر من این اتفاق به دلیل ماهیت بانک اتفاق می افتد. چه با وام دادن به مشتری یا با فعالیت مستقیم. اصولاً بانکها با وام دادن ریسک ورشکستگی را می پذیرند. تا قبل از قانون بیمۀ فدرال برای بانکها در آمریکا هر ساله دهها بانک ورشکست می شدند به این دلیل که وام می دادند و بر نمی گشت. وقتی که دولت فدرال بانکها را بیمه کرد، این اتفاق نیافتاد.
اگر هم مردم به امید سود بیشتر پولشان را به کابل بانک داده بودند، باید انتظار احتمال ورشکستگی را هم در نظر می گرفتند. بخصوص که کابل بانک یک بانک خصوصی بوده و ماهیتش کسب سود بیشتر است.
در هر حال راه حل این مشکل هم مقررات ناظر بر رفتار ریسکی است، نه ساختمان سازی یا فعالیت دیگر.