بیست سؤال و جواب در مورد بحران یونان
ژوئیه 4, 2015 5 دیدگاه
یک: مشکل چگونه شروع شد؟
مشکل از اواسط دهۀ نود میلادی شروع شد با خرج کردن بیش از درآمد. از آن زمان، مخارج یونان همیشه بیش از درآمدهایی بوده که از مالیات کسب میکرده است. مهمتر از آن، در تمامی این سالها یونان شکاف درآمد و هزینه را کمتر از آنچه بوده برآورد میکرده است. در سال 2009، وقتی که دولت جدید سرِ کار آمد، متوجه شد که کسریاش13.6 درصد تولید کشور است و کسری سالهای قبل هم کمتر از واقع گزارش شده است. از اینجا بود که دنیا به فکر افتاد که وضع یونان خوب نیست و ممکن است کشور دچار ورشکستگی شود. همین امر هزینۀ قرض کردن را برای یونان به شدت افزایش داد. یونان هم شروع به کرد به یافتن راهی برای کاهش قرضها و سامان دادن به هزینهها و درآمدها.
دو: مگر یونان در سال 2010 از قرضها رهایی نیافت؟
در سال 2010 مشخص شد که مشکلات یونان آنچنان بزرگ است که اگر کاری در مورد آنها نشود، کشور دچار ورشکستگی می شود. بیشتر وامهایی که یونان گرفته بود از بانکهای فرانسه و آلمان بودند و اگر یونان ورشکسته میشد، این بانکها منابع زیادی از دست میدادند. در سال 2010 وامهای جدیدی به یونان پرداخت شد ولی این وامها همزمان نوعی زمان خریدن برای بانکهای قرض دهنده هم بودند. بیشتر وامهای جدید برای بازپرداخت وامهای قبلی استفاده شد. این وامها مشروط به این بود که یونان برنامههای اقتصادی برای سامان دادن به وضع بودجهاش اجرا کند.
سه: چرا برنامۀ نجات 2010 موفق نبود؟
شروطی که همراه وامها ارائه شد این بود که یونان به کسری بودجهاش پایان دهد و سیاستهای ناظر به رشد را اجرا کند. در سال 2010 صندوق بینالمللی پول مطالعهای در مورد یونان انجام داد تا میزان واقعگرایانه بودن این سیاستها را تعیین کند. نتیجۀ تحلیل این بود که اگر یونان سیاستهای اصلاحی گستردهای را به کار گیرد، می تواند کسری بودجه را از بین ببرد و به رشد اقتصادی برسد. این مطالعات زمانی انجام شد که دومینیک کان رئیس صندوق بود. همزمان کان بر آن بود که وارد رقابت برای ریاست جمهوری فرانسه شود.
بعدها، بر مبنای مطالعۀ دیگری که صندوق انجام داد، مشخص شد که تحلیل قبلی اشتباه بود. یونان توانست کسریاش را تا حد زیادی از بین ببرد، ولی بسیاری از سیاستهای ناظر به رشد اجرا نشد و اقتصاد دچار رکودی عمیق شد. در نتیجه، حجم بدهی به نسبت کل اقتصاد بهتر نشد. مهمتر از آن، در سال 2010 یونان قرض جدیدی نگرفت، هر چند نظر بسیاری، از جمله برخی از مسئولین بلندپایۀ صندوق، بر آن بود که یونان بایستی وامهای جدید می گرفت و نیز بخشی از بار وامها باید بر دوش بانکها و سایر سازمانهای وام دهنده نهاده میشد.
چهار: تروئیکا (یا سازمانها) چیست و چه نقشی دارد؟
سه سازمان در قضیۀ یونان نقش برجسته داشتند. دولتهای اروپایی و صندوق بینالمللی پول که پول رهایی یونان را پرداخته بودند و بانک مرکزی اروپا. بانک مرکزی اروپا از دو راه در قضیه دخالت داشت. نخست، اوراق قرضهای دولت یونان تضمین کرده بود را به عنوان اوراق بهادار پذیرفت و با این کار به صاحبان این اوراق (از جمله بانکهای یونانی) امکان داد که با ودیعه گذاشتن این اوراق وامهای جدید بگیرند. دوم، بخشی از اوراق قرضۀ دولتی یونان را از بازار خرید.
هر سه سازمان در صورت ورشکستگی بانک مرکزی اروپا متضرر میشدند و به همین دلیل در مذاکراتی که با دولت یونان انجام میشد حضور داشتند.
پنج: مگر یونان دوباره در سال 2012 از قرضها رهایی نیافت؟
در اواخر سال 2010 معلوم شد که مشکل قرضهای یونان حل نشده باقی مانده است. داراییهایی که بنا بود به فروش برسد، فروخته نشده بود و اقتصاد همچنان در رکود بود. بنابراین در سال 2012 طرح دیگری پیشنهاد شد. اساس این طرح فرقی با طرح قبلی نداشت و توصیه میکرد به کارآمدی در گردآوری مالیات، کاهش هزینهها، و اقداماتی در تشویق فعالیتهای تولیدی و ایجاد اشتغال.
همزمان رئیس بانک مرکزی اروپا اعلام کرد که این بانک مصمم است به نجات یورو و هر چه در توان دارد برای کمک به یونان انجام میدهد. این اعلام به همراه اعتبار بخشیدن به اوراق قرضۀ یونان باعث کاهش هزینۀ وامگیری برای یونان شد.
در همین حال بانکهای فرانسوی و آلمانی توانستند اقداماتی را عملی کنند که در صورت ورشکستگی اقتصاد یونان مستقیماً متضرر نشوند.
شش: چرا یونان هنوز دچار مشکل است؟
از سال 2012 تاکنون سه اتفاق همه در یونان افتاده است. نخست، دولت توانسته است کسری بودجه را به صفر برساند. دوم، اقتصاد برای دو سال دیگر در رکود به سر برد. افزایش مالیاتها و کاهش هزینههای دولت در ایجاد رکود نقش داشت. ولی روشن نیست که عملکرد اقتصاد در صورتی که سیاستهای اصلاحی به تمامی اجرا میشد، چه می بود. از این واقعیت هم نباید به سادگی بگذریم که این رکود پس از دوران رونقی مشاهده شد که با پولهای قرضی ایجاد شده بود. سوم: مردم خسته شدند، اعتماد خود را به دولت از دست دادند، و دولت را عوض کردند تا شاید مسیر قبلی عوض شود. دولت جدید به نوعی چپ رادیکال است و اکنون در حال چکوچانه زدن برای حل مشکل یونان است.
هفت: دولت یونان چه میخواهد؟
نخست: باز گرداندن برخی هزینههای دولتی. دوم: ملغی کردن برخی منابع درآمدی. و سوم: بخشودگی بخشی از وامها. نخست وزیر جدید، سیپراس، اصرار به بخشودگی قسمتی از وامها دارد، و قرض دهندگان با بخشودگی بخش اندکی از آنها موافقت کردهاند ولی اصرار بر بازپرداخت بخش بزرگی از آنها دارند. به همین دلیل است که نخست وزیر سیپراس اعلام کرده است موضوع را به رفراندوم واگذار کرده است. ششم جولای قرار است مردم بگویند که شرایط قرض دهندگان را میپذیرند یا نه.
هشت: چرا سه سازمان یاد شده با دولت یونان راه نمیآیند؟
اگر این اتفاق بیافتد، ایتالیا، پرتقال، اسپانیا، و ایرلند هم که دچار مشکلات اقتصادی متعدد، بخصوص بیکاری بالا، هستند، خواهان تسهیلاتی مشابه خواهند شد. به عبارتی، این کشورها درخواهند یافت که انتخاب دولتی رادیکال به نفعشان است و رادیکال خواهند شد. اقتصاد یونان خیلی بزرگ نیست و اروپا از پس نجات آن بر خواهد آمد. ولی اقتصاد کشورهای مشکلدار دیگر و حجم وام های آنها آنقدر بزرگ هست که کشورهای کمک کننده نمیتوانند از عهدۀ نجات آنها برآیند.
حتی اگر این تقاضا از سوی سایر کشورهای تکرار نشود، و بتوان بدون ایجاد سابقۀ بد قروض یونان را بخشید، کشورهای دیگر نمیتوانند به یونان در اجرای هر گونه طرحی اعتماد کنند. همینکه این موضوع به رفراندوم واگذار شده است تردید دولت یونان را در اجرای برنامۀ سازمانهای کمک کننده نشان میدهد. سیپراس از مردم میخواهد تقاضای سازمانهای وامدهنده را رد کنند، و در عین حال می گویند اگر مردم بپذیرند، او تقاضاها را اجرا خواهد کرد. این در حالی است که تمامی حرکت سیاسی این دولت بر مبنای رد مسیر گذشته و نپذیرفتن تقاضای وامدهندگان شکل گرفته است. همزمان بانک مرکزی اروپا و صندوق بینالمللی پول معتقدند که ورشکستگی یونان در حال حاضر قابل کنترل است و مشکل غیر قابل حلی ایجاد نمی کند.
نه: چرا بازپرداخت وام صندوق تا این اندازه مهم شده است؟
صندوق در سال 2010 در حالی به یونان وام داد که هیچ سازمان دیگری حاضر نبود این کار را بکند. به همین دلیل انتظار دارد در باز پرداخت هم مقدم بر سایر سازمانها قرار بگیرد. یونان اعلام کرد که یک و نیم میلیارد وام صندوق را باز پس نمیدهد. این امر یونان را تبدیل به کشوری بد حساب میکند. صندوق هم برای اینکه بتواند در آینده در بحرانها نقش بازی کند باید بر روی پس گرفتن پولش اصرار کند. در غیر این صورت هر کشوری که دچار مشکل شد از باز پرداخت سر باز خواهد زد. و این اصرار مستقل از این است که چقدر از مشکل به تحلیل اشتباهی برمیگردد که خود صندوق به یونان تحویل داده بود. نکتۀ دیگر این است که یونان با وجود سر باز زدن از بازپرداخت وام صندوق، بخش کوچکی از وام کشورهای اروپایی را پس داده است و از دید این کشورها ورشکسته محسوب نمیشود.
ده: تصمیم جدید بانک مرکزی اروپا چه بود که سبب شد یونان بانکهایش را تعطیل کند؟
بانک مرکزی اعلام کرد که از این پس اوراق تضمین شده توسط دولت یونان را به عنوان ودیعه برای وام دادن به بانکهای یونانی قبول نمیکند. بیم بانک مرکزی این است که دولت یونان به وعدههایش وفادار نماند. این به معنای لغو تمامی حمایتهای بانک از یونان نیست. بانک میتوانست تمامی وامهایش را بلافاصله بخواهد یا برای وامهای قبلی هم ودیعههای بیشتر طلب کند. این کار بانکهای یونان را دچار مشکل جدی میکرد چون این بانکها تقریباً منبع دیگری بجز وامها برای تامین مالی ندارند. نااطمینانی از توانایی بانکهای یونانی به ادامۀ حیات مردم را نگران کرده است. به همین دلیل است که دولت محدودیتهایی را بر خروج پول از بانکها، چه از طریق خودپردازها یا از طریق حواله، اعمال کرده است، تا بانکها از پول خالی نشوند.
یازده: در چنین شرایطی، یونان برای نجات اقتصادش چه میتواند بکند؟
یونان یا باید وام دهندۀ جدید بیابد، که تقریباً ناممکن است، یا با منابع اندک بسازد. اگر مردم در رفراندوم ششم جولای رای منفی به اجرای خواستههای سازمانهای وامدهنده بدهند، دولت بازپرداخت وامها را متوقف خواهد کرد. مجبور خواهد شد هزینههایش را با درآمدهایش تنظیم کند و احتمالاً بخشی از پرداختهایش را با نوع خاصی از اوراق قرضه (تحت نام IOU که مخفف «من به تو مقروضم» مشهور است) انجام دهد. این اوراق مثل پول دادو ستد خواهند شد، هر چند نسبت به یورو که پول رسمی کشور است، در موضع ضعف قرار خواهد داشت. مردم ممکن است حتی به تبادل کالا با کالا هم روی بیاورند.
دوازده: چرا دولت به دراخما، پول یونان قبل از پیوستن به نظام یورو، بر نمیگردد؟
مردم به هر نوع پولی که دولت در شرایط فعلی چاپ کند اعتمادی نخواهند داشت. بعلاوه، چاپ پول جدید تحت قوانین اروپا ممنوع است و می تواند کار را به دادگاه و در نهایت اخراج از اتحادیۀ اروپا بکشاند. مردم یونان به دلیل عضویت کشورشان در اتحادیۀ اروپا می توانند آزادانه به سایر کشورهای عضو اتحادیه بروند و کار کنند. همچنین، کالاهای یونانی بدون تعرفه می تواند به سایر کشورهای عضو صادر شود. اخراج از اتحادیۀ اروپا مشکلات بیپایانی برای یونان ایجاد میکند. در حال حاضر، انتشار اوراق IOU روش بهتری خواهد بود.
سیزده: آیا بحران یونان به سایر کشورها هم تسری خواهد یافت؟
بستگی دارد که مردم در مورد بحران یونان چطور فکر میکنند. اگر فکر کنند که دولتهایشان نمیتوانند وامها را پس بدهند، ممکن است برای گرفتن پولهایشان به بانکها هجوم ببرند. همچنین وامدهندگان ممکن است از وام دادن خودداری کنند. بانک مرکزی اروپا توانایی پیشگیری از هر دو مشکل را دارد، با بازخرید قرضها و با پذیرفتن اوراق تضمین شدۀ این دولتها به عنوان ودیعه برای وام.
عواقب سیاسی بحران یونان پیچیدهتر است. اگر یونان بتواند در میان مدت بر مشکلات غلبه کند، سایر کشورها هم ممکن است به دنبالهروی از یونان روی آورند. سیپراس در این اندیشه است که پیامدهای احتمالی چنین اتفاقی آنقدر برای اتحادیۀ اروپا سنگین است که حاضر نباشد ریسک کند.
چهارده: چه اتفاقی برای یونان خواهد افتاد؟
اتفاقات احتمالی آینده به نتیجۀ همهپرسی وابسته است. اگر یونان با شرایط وامدهندگان موافقت کنند، دولت بانکها را بازگشایی خواهد کرد و به مذاکرات بر خواهد گشت. اگر مردم طرف نخست وزیر را بگیرند و به شرایط وامدهندگان جواب منفی بدهند، اقتصاد وارد رکودی عمیق خواهد شد و احتمالاً دولت فعلی سقوط خواهد کرد.
در صورتی که دولت بعدی هم راه دولت فعلی را ادامه دهد، رکود برای مدتی باقی خواهد ماند. اینکه رکود چقدر طول بکشد، سؤال مهمی است که در حال حاضر جوابی برایش نیست. در نهایت کالاها و خدمات تولید شده در یونان (از جمله گردشگری) نسبت به کالاهای سایر کشورها ارزانتر خواهد شد و همین عامل سبب بازگشت رونق به اقتصاد خواهد شد.
پانزده: چه بر سر وام بازپرداخت نشدۀ صندوق بینالمللی پول می آید؟
صندوق از تقاضا برای بازپرداخت آن دست بر نخواهد داشت. یونان نخواهد توانست موقعیت جهانی خود را بدون پرداخت این وام تصحیح کند، لذا در نهایت این وام پرداخت خواهد شد که البته ممکن است سالها طول بکشد. صندوق هم به دلیل خطاهایش در تحلیل شرایط یونان سرزنش خواهد شد. سنتی که رئیس صندوق اروپایی باشد هم ممکن است تغییر کند، با این استدلال که بخشی از نظر مثبت صندوق در مورد کمک به یونان به دلیل اروپایی بودنش بوده است.
شانزده: چه اتفاقی برای بانک مرکزی اروپا می افتد؟
قرض یونان به بانک مرکزی اروپا در حال حاضر قرض بانک مرکزی یونان به این بانک به شمار میرود. وامهای بازپرداخت نشده زیان بانک اروپا محسوب میشود که زیانی بزرگ است.
هفده: آیا بانک مرکزی اروپا از این بحران جان سالم بدر خواهد برد؟
بله. بانک اقداماتی را انجام داده است که با زیانهای بزرگ مقابله کند. زیان یونان مشکل بزرگی ایجاد نمیکند ولی اگر چنین مشکلی با کشورهای بزرگتر مثل ایتالیا یا اسپانیا پیش آید، خلاصی از آن آسان نخواهد بود.
هجده: چطور میشد از این بحران پیشگیری کرد؟
یونان در سال 2010 باید اعلام ورشکستگی میکرد. قرضهای یونان در آن سال غیر قابل علاج بود از آن سال تاکنون چیزی عوض نشده است. پولی که صرف بازپرداخت وامها شد می توانست صرف بهبود وضع یونان و سایر کشورهای مشکلدار شود.
نوزده: این سؤال و جوابها از کجا پیدایشان شده است؟ از خودت درآوردی؟
معلوم است که نه. اینها را آنیل کاشیاب از دانشگاه شیکاگو نوشته است برای خواندن اصل مطلب اینجا را ببینید. من ترجمه و خلاصه کردمش.
بیست: نوشتۀ اصلی که فقط هجده سؤال و جواب دارد. دوتای دیگر از کجا درآمد؟
آنیل کاشیاب اگر کمی ذوق داشت می کردش بیست سوال که من مجبور نشوم برایش اصلاح کنم. اینطوری بهتر است!
عالی بود استاد. این سوال و جواب یک سرنخ خوبی برای کسانی میدهند که میخواهند مشکل اقتصادی یویان را بشتر بدانند. حال که یونانی ها رای منفی دادند، شما آینده این کشور و اثرات آنرا روی اتحادیه اروپا و یورو چطور بررسی میکنید؟
تشکر
سلام ضیا
در همین نوشته کمی در مورد وقایع احتمالی برای آینده گفته شده. فعلاً دارم دنبال می کنم ببینم چه می شود. بهتر است فعلاً چیزی نگوییم تا فضا کمی روشنتر شود.
کاش چند تا استاد به خوش ذوقی شما گیرمون میاومد.
الان خیلی از دولتها بیشتر از درآمدهاشون خرج میکنن و معمولاً با استقراض دوباره میتونن بخشی از وامهای قدیمی رو بازپرداخت کنن طوری که به کسری بودجه بیشتر ختم نشه ، به شکل جزئی مشکل دولت یونان چی بود که همچین بحران بزرگی برای این کشور درست کرده؟ یا خطای مرکز آماری واقعاً اینقدر مشکلزاست؟ (پولهایی که تا قبل از سال ۲۰۰۹ استقراض کرده بود صرفا مصرف شد یا صرف سرمایهگذاریهایی شد که بیبازگشت بود؟)
این که میگن هزینه خروج یونان از منطقه پولی یورو برای اروپا خیلی زیاد هست احتمال پیشآمد همین شرایط در ایتالیا و اسپانیا و پرتغال و ایرلندست یا صرفا به وامهایی است که شاید دهها سال دیگه بازپرداخت بشن؟ (یا همه اینا؟ یا چیزهای دیگهای هم هست؟)
تعدادی از کشورها مثل بریتانیا جز منطقه پولی نیستن اما جز اتحادیه اروپا هستن، تصور نمیکنید خروج از دومی خیلی بعیده برعکس خروج از یورو؟
اعلام ورشستگی همون دادن چند سال زمان بیشتر برای بازپرداخت وامهاست دیگه، اگه اینطور باشه مگر نه IMF اعلام کرده یونان توان بازپرداخت وامهایش را ندارد خب با اعلام ورشستگی هم احتمالا حل ناشدنی است؟
و یه سوال که خیلی پرسیده میشه، آیا هر دو راهی که اروپا و امریکا برای حل رکود بزرگ رفتن به یه مقصد (حل مشکل) منتهی میشه؟
دولتها می تونن در کوتاه مدت بیشتر از درآمدشون خرج کنن. اگه در بلند مدت این کار رو بکنن دچار مشکل می شن. مسئله در نهایت به ارزش تولید کارکنان و مقدار مصرف متوسط جامعه بر می گرده. اگه بین این دوتعادل نباشه یه جایی بیرون می زنه. من قبلاً خونده بودم که هزینه های حمایتی دولت یونان خیلی سخاوتمندانه است. خیلی ها کارشون رو گزارش نمی دن و بیمۀ بیکاری می گیرن و دولت هم کاری نمی کنه. سن بازنشستگی هم پایینه و مبالغ پرداختی زیاد. در نتیجه دولت خیلی باید خرج کنه. مالیات هم شل و ول گرفته می شه در مقایسه با جایی مثل آلمان. اگه آمارها رو هم شل و ول بگیرن که واقعیت خیلی روشن نباشه منجر به سقوطی می شه که الان داریم می بینیم.
فکر کنم بیشتر به سلب اعتماد کشورها از یورو بر می گرده. خیلی از ثباتها بخصوص در عرصۀ متغیرهای اسمی (پول، و ارز و سرمایه و …) به اعتماد بنا می شه. اگه اعتماد از بین بره مشکل می شه شرایط رو مدیریت کرد. همچنین اگه یونان از یورو خارج بشه و موفق هم بشه، ممکنه با تقی که به توقی بخوره یک کشور بخواد از یورو خارج بشه.
باهات موافقم که مزایای عضویت در اتحادیۀ اروپا بیش از اونه که کشوری بخواد ترکش کنه. این هم بر می گرده به مزایای تجارت بدون مرز و تعرفه.
نمی دونم دقیقاً در اعلام ورشکستگی چه کار می کنن. احتمالاً با اعلام ورشکستگی در مقابل تاخیر در پرداخت وامها باید یک سری از اختارات کشورها سلب بشه. مثل قوانین ورشکستگی افراد و شرکتها.
سؤال آخر رو درست نفهمیدم. حل مشکل داریم تا حل مشکل. مشکل رکود آمریکه تقریباً رو به اتمامه ولی مشکل اروپا هر روز داره یه جوری تشدید می شه. در نهایت مشکل اروپا هم ممکنه حل بشه ولی هم دیرتر می شه و هم با هزینۀ بیشتر.
تا جایی که من می دونم، اصولاً اروپا به دلیل دخالت بیشتر دولتهاش سُلب تر از آمریکا است. در نتیجه یه جاهاییش تکون نمی خوره و همۀ ضربه هاش منتقل می شه به جاهای دیگه. مثلاً بیمۀ بیکاری اش تکون نمی خوره و در نتیجه کسری بودجه اش منفجر می شه. به همین دلیل هم آمریکا بهتر می تونه از رکود بیاد بیرون. این اتفاق در دهۀ هفتاد به دنبال شوک نفتی اول هم افتاد.
خیلی ممنون. (سوال آخر هم درست متوجه شدید.)