مشروطه خواهی اقتصادی
ژوئیه 1, 2015 5 دیدگاه
صجبت دکتر نیلی با دنیای اقتصاد را از دست ندهید. اطلاعات مفید تا دلتان بخواهد در آن هست. ولی نکات مبهمی در توضیح مسائل اقتصاد ایران هست که در صحبتهای مسئولین به آنها اشاره میشود بدون اینکه عمق مسئله روشن شود. مسئلۀ بانکها و مشکلاتی که ایجاد کردهاند و یا در آنها ایجاد شده، با وجود سعیی که دکتر نیلی در روشن کردن برخی زوایا کرده است، هنوز مبهم است. خوانش من از داستان به روایت دکتر نیلی این است که دولت هر نوع فشاری که توانست بر بانکها آورد. فشارهایی هم که بر بنگاهها آورد در نهایت به بانکها منتقل شد. بانکها هم در پاسخ به این فشارها منابعشان را از دسترس دولت خارج کردند و رفتند در بخش مسکن سرمایهگذاری کردند. به عبارت دیگر، پولشان را تبدیل به احسن کردند که با یک تیر دو نشان بزنند. هم وام به شرکتهایی که بجز ضرر چیزی برای اقتصاد ایران ندارند، ندهند، و هم به جای سرمایهگذاری نامطئن، در بخشی که پولساز است سرمایهگذاری کنند. حالا اسمش را بگذارید قفل شدن منابع. من اسمش را می گذارم واکنش عقلانی بانکها (بامجوز یا بیمجوز) به رفتارهای دیوانهوار دولت.
همۀ اینها بر میگردد به اینکه دولت میتواند خدمات و کالاها را از تولیدکنندگان بخرد بدون اینکه پولش را بدهد، یا می تواند به این و آن بگوید با پول مردم فلان کار و بهمان کار کن. تا وقتی که این بخش قضیه درست نشود، همیشه یک جای کار خواهد لنگید. دولت را مشروط به قانون کنید (قانون، نه این بخشنامه ها که صدتا صدتا صادر می شود) تا کار سامان بگیرد.
سلام استاد گرامی
لطف نموده پیرامون دو مسئله ذیل در گفتگوی دکتر نیلی توضیح دهید:
«ما از سال 1384 تا 1392، حدود 720 میلیارد دلار واردات کالا و خدمات داشتهایم. حال اگر این 720 میلیارد دلار را به تعداد سالها تقسیم کنید، بالای 80 میلیارد دلار به ازای هر سال به دست خواهد آمد. در حالی که قدرتهاضمه اقتصاد ما 20 تا 25 میلیارد دلار در سال بوده است.». قدرت هاضمه اقتصاد را چطور میشه سنجید؟ معیار ها چیست؟
«یعنی اینطور نیست که فقط ما بگوییم که یک رابطه فیشر را جلویمان گذاشتهایم و دیگر هیچ چیز دیگری را در نظر نمیگیریم. بعضی از اقتصاددانان، همین یک معادله را با سه متغیر «نرخ بهره اسمی»، «نرخ بهره واقعی» و «نرخ تورم مورد انتظار» در نظر میگیرند، آنگاه نتیجه میگیرند که اینها با هم جور درنمیآید.». در مورد اثرگذاری این سه متغیر یاد شده کمی بیشتر توضیح دهید.
ممنون
سلام ضیا
این را اگر از دکتر نیلی بپرسیم جواب بهتری خواهیم داشت. من نظر خودم را می گویم که ممکن است منطبق با تحلیل دکتر نیلی باشد یا نباشد.
قدرت هاضمه فرمول ندارد. از روی روندهای گذشتۀ واردات و نرخ ارز و تولید می توان به یک عدد سردستی رسید. توضیح اینکه وقتی واردات به واسطۀ افزایش درآمدهای ارزی (مانند آنچه در دوران دولت قبل اتفاق افتاد) زیاد می شود، تبعاتی برای اقتصاد دارد. نرخ ارز ثابت می ماند و کالاهای قابل مبادله ارزان می شوند و منابع به سمت کالاهای غیر قابل مبادله مثل زمین و مسکن می رود و تولید کالاهای قابل مبادله مختل می شود. این همان نشانه های بیماری هلندی است. برای پرهیز از این تبعات، همۀ ارز نباید وارد وارد اقتصاد شود. یک راه سر انگشتی این است که روندهای قبلی درآمدهای ارزی را کنیم و ببینیم ازکجا انحراف شروع شده است. اقتصادایران به بیست سی میلیارد واردات داشت کارش را به خوبی انجام می داد. هم رشدش خوب بود و هم منابع وارد همۀ بخشها می شد. ورود هشتاد میلیارد این را خراب کرد. برای همین می شود گفت قدرت هاضمۀ اقتصاد در حد بیست سی میلیارد بود.
رابطۀ فیشر می گوید نرخ بهرۀ واقعی را اگر می خواهید نرخ تورم را از نرخ بهرۀ اسمی (نرخی که در بازار می بینید) کم کنید. ولی اینکه برخی اقتصاددانان از این رابطه چطور استفاده کرده اند که باعث اعتراض دکتر نیلی شده است را درست نمی دانم. احتمالاً گفته اند حالا که تورم پایین آمده باید نرخ بهرۀ اسمی هم پایین بیاید چون نرخ بهرۀ واقعی بالا است. اگر نظر دکتر نیلی این باشد من موافقم. نرخ بهرۀ واقعی هم نرخی است که می توان شواهدی برایش در بازارهای رقابتی بدست آورد. اگر اقتصاد ایران نیاز به سرمایه دارد و در نتیجه نرخ بهرۀ بالایی طلب می کند، نباید آن را دستوری کم کرد.
ممنون آقای دکتر.
چرا نرخ بهره بین بانکی محرمانه است؟ (یکی از شواهد بالا بودن نرخ بهره واقعی همینه اگه اشتباه نکنم)
مثل خیلی از «محرمانه» های دیگر در ایران این یکی هم «همینطوری الکی» محرمانه شده. لابد.