ارز اضافهمان (!!!) را چه کنیم؟
ژوئیه 11, 2015 7 دیدگاه
امیدوارم این سه تا علامت تعجب که گذاشته ام، به سبک روزنامۀ معروف (!)، روشن بکند که این ارز اضافه تا چه حد اصطلاح بیمعنیای است. ولی اگر توافقی بشود و ارزی قابل توجه وارد کشور شود، ممکن است بشود اسمش را گذاشت ارز اضافه. علتش هم این است که اگر مقدار زیادی ارز وارد کشور شود مشکل معروف بیماری هلندی اتفاق میافتد، تقریباً بدون تردید.
دولتها در ایران، مستقل از سمت و سوی سیاسیشان، اگر پول دستشان باشد همگی بدون تردید میروند به سوی خرج بیشتر. این برمیگردد به رابطۀ بین مردم و دولت که نوعی تعادل نش است، از سوی مردم بیاعتمادی است به حرف دولت و از سوی دولت عدم اجرای وعدهها و قولها و گفتهها.
مهدی برکچیان در دنیای اقتصاد مطلبی نوشته و بهدرستی هشدار داده در مورد سیاستهای احتمالی ارزی پس از توافق. مهدی اصولاً کم حرف می زند (به دلیلی که فقط من می دانم و کاوه و اردشیر!) ولی اگر حرف بزند حرف حساب میزند. در نتیجه در مورد مطلباش حرفی نیست. آنچه از نوشتهاش غایب است این است که خوب، حالا آمدیم و ارز وارد کشور شد. چه سازوکاری می توان طراحی کرد که این پول مشکل ایجاد نکند. آنچه از گذشته آموختهایم این است که هشدارها در مورد اینکه دولت فلان کار را بکند و بهمان کار را نکند تقریباً بهتمامی بی اثر بوده است. هیچ دلیلی وجود ندارد که دولت مثل بچۀ حرف گوش کن به این هشدار عمل کند. در نتیجه اگر بنا است دولت با ارزی که دستش میرسد کار مضری نکند، باید تدبیری اندیشید. به نظرم مهدی در موقعیتی هست که خودش به این موضوع بپردازد و افرادی دیگر را هم در این راهحلیابی شریک کند.
اولین چیزی که به ذهن من رسید این است که ارز را صرف خرید برخی اقلام، کالا یا خدمات، از خارج بکنیم. دو موردی که به نظرم می رسد یکی قراردادهایی است که صنعت گاز کشور را به سرعت متحول کند (مثل کاری که قطر کرد) و دیگر تغییر سریع و بهروز رسانی سیستم حمل و نقل کشور است، از گسترش و نوسازی سیستم بزرگراهی و راه آهن و خرید هواپیما گرفته تا قطارهای برقی و حمل و نقل شهری. این طوری پول زیادی وارد اقتصاد نمیشود و می توان اثراتاش را کنترل کرد. کاری است مثل اینکه خانوادهای که پولی دستش میرسد و صرف خرید لامپ کممصرف یا یخچال بهتر و کممصرف می کند.
البته اصراری ندارم که این پیشنهادات بهترین روشهای ممکن است برای استفادۀ بهتر از ارز. اگر کسی پیشنهادی بهتر بدهد یا استدلالی بیاورد در ردّ پیشنهادات من، با تشکر فراوان میپذیرم.
یه دو سالی میشه این سوال از ذهنم خارج نمیشه (از درس بخش عمومی ۲)، از اون موقع همش به این فکر میکنم که چرا مستقیم درآمد ارزی نفت و سایر منابع طبیعی رو بین مردم تقسیم نکنیم، یه حُسنی که داره وارد نشدن مستقیم این درآمد به بودجه و جلوگیری از تورمِ، یه مشکلی هم که میتونه ایجاد کنه قوی شدن ریالِ و کاهش پتانسیل افزایش صادرات (گرچه طبق تحقیق پژوهشکده پولی قوی شدن ریال به افزایش صادرات منجر میشه و اگه درست یادم مونده باشه این به دلیل رقابتی نبودن کالاهای تولیدی و واردات مواد اولیه و کالاهای واسطهای هست) البته نمیدونم بانک مرکزی به علت نبود بازار اوراق قرضه توان تضعیف ریال رو داره یا نه اما اگه بازار اوراق قرضه ایجاد بشه هم دولت و هم بانکها و شرکتها میتونن از مردم ارز قرض بگیرن، حداقل خوبیش اینه که چون دولت نمیتونه ارز چاپ کنه احتمال حیف و میل شدن پول از بین میره.
البته که این طرح تخیلی هست اما اگه اشتباه نکنم در شرایط کنونی دست دولت خیلی هم برای استفاده ارز در راه جدیدی باز نیست، یعنی ارز باید یا وارد صندوق توسعه ملی بشه یا از طریق بانک مرکزی به ریال تبدیل و به دولت داده بشه و ورود به بودجه که در این صورت بازهم بانک مرکزی به نظام نرخ ارز ثابت برمیگرده تا جلوی تضعیف بیشتر ریال رو میگیره، مگر اینکه بخش بزرگی از این حجم ارز از طریق صندوق توسعه ملی صرف وارداتی که گفتید بشه، البته به گمانم بعد از چند سال باید فکر دیگهای کرد چون سرمایهگذاری تو اون بخشها به اندازه کافی انجام شده.
دی-اس
تقسیم مستقیم پول سالها است مطرحه. این کار مشکل تورم رو حل نمی کنه. قاعده اینه که اگر پول خارجی وارد اقتصاد بشه و به ریال تبدیل بشه تورم ایجاد می شه چون این ارزها در نهایت می رسه به بانک مرکزی و بانک باید در ازای این ارزها ریال خلق کنه. برای همینه که افزایش داراییهای خارجی بانک مرکزی باعث تورم می شه. حالا مهم نیست این پول اول بیاد دست دولت یا دست مردم. قوی شدن ریال هم مشابه تورمه. اگر دلار وارد اقتصاد بشه ریال تقویت می شه و اثرش روی تولید و صادرات منفیه. مقاله ای که نشون بده ریال قوی باعث افزایش صادرات می شه با آنچه ما از اقتصاد تجارت می دونیم فرق داره. در نتیجه باید خیلی قوی باشه که بتونه خواننده رو اقناع کنه. چنین مقاله ای اگر باشه باید تو بهترین ژورنالها چاپ بشه چون داره تحول بزرگی رو نشون می ده. اگر داریش ممنون می شم برام بفرستی یا آدرسش رو بدی که نگاهش کنم.
اثرات پخش مستقیم پول زیاده و پیچیده.اثر توزیعی اش مهمه و اثرات اقتصاد سیاسی اش گسترده است.شاید به همین دلیله که تقریباً محاله کسی در ایران این کار رو بکنه.
بانک مرکزی توان تضعیف ریال رو داره. کافیه ارز رو وارد بازار نکنه. سؤال من هم در این نوشته همین بود که چه راههایی هست برای وارد نکردن ارز به بازار. کاری که چین می کنه اینه که از بازار آمریکا اوراق بها دار می خره. ایران هم می تونه این کار رو بکنه ولی در بازارهای بین المللی، نه الزاماً آمریکا. البته مسئله در حال حاضر بیش از اندازه سیاسیه.
البته ممکنه زمانی سرمایه گذاری در زیر ساختارها خیلی زیاد بشه و ناکارآمد. چین به اینجا رسیده ولی فکر کنم ما هنوز تا اونجا کلی راه داریم.
اگه اشتباه نکنم این همون مقاله است که تو صفحه ۳ اومده «مشاهده ضریب همبستگی نرخ دلار بازار آزاد و رشد اقتصادی نشان میدهد که این همبستگی به صورت همزمان منفی است. این مشاهده مؤید آن است که تولیدات ایران در مجموع به واردات مواد خام و واسطهای وابستگی زیادی دارد.» من رشد اقتصادی و تولید و صادرات رو همارز گرفتم. (اگه اشتباهه بزارید به حساب سواد کمم)
اگر درآمد ارزی بین مردم تقسیم بشه و دولت بخشی از اون ارز رو از مردم قرض کنه و بانک مرکزی هم در ازای اون ارز به دولت ریال نده که در نتیجهاش دولت مجبور بشه از طریق بازار ریال مورد نیازش رو بدست بیاره که تورم ایجاد نمیشه (؟) مگر بانک مرکزی بخواد با عرضه ریال اون رو تضعیف کنه. البته فکر کنم همونطور که شما هم فرمودین حداقل به علت قوی شدن ریال و حداکثر به دلیل تورم و بیماری هلندی توزیع مستقیم مردود میشه و میمونه راهحل شما و چین.
بعلاوه همبستگی با علیت متفاوت است.
مقالۀ خوبی است. ممنون از معرفی اش.
بانک مرکزی ناچاره به دولت ریال بده. دولت ریال خرج می کنه نه دلار. و دلارها در نهایت سر از بانک مرکزی در میاره. هدف من هم تو این نوشته اینه که دلار اصلاً به مرحله ای نرسه که بخواد به ریال تبدیل بشه. بدینش به اروپا بجاش صنعت گازتون رو به روز کنین که همۀ گاز منابع مشترک با قطر رو اونا نبرن.
برای توضیح علیت نیاز به تئوری داریم درسته؟(و احتمالا به همین خاطر هم میگید کار بزرگیه)
برای علیت نیاز به تئوری داریم بعلاوۀ کار تجربی به قدر کافی قوی که بتواند علیت را از همبستگی جدا کند. بعلاوه اگر مقاله ای بنویسی و نظریۀ رایج اقتصاد رو به چالش بگیری کار بزرگی است. البته اگر مقاله بتونه از پس چالش نظریه ای مثل نظریۀ نرخ ارز و تجارت خارجی بر بیاد.
این مقاله که تو معرفی کردی از این نظر که سؤالات خوبی مطرح کرده و سعی کرده به آنها جواب دقیق بده خوبه.
مطلب با کامنت هایش عالی بود. ضمن اینکه مقاله خوبی معرفی شد که من هم ازان مستفید میشوم.