نمونه ای از یک نوشتۀ اقتصادی بد

این روزها اگر قرار است در مورد اقتصاد بخوانیم، با چرخیدن در اینترنت می‌توانیم منابع خیلی خوبی پیدا کنیم، از درس‌های آنلاین تا وبلاگهای اقتصادی، و فایل‌های صوتی گفت‌و‌گو با اقتصاددانان. دیگر مجبور نیستیم هر مزخرفی که هر کس نوشت را بخوانیم. ولی برای اینکه بدانیم تحلیل بد یعنی چه و از آن پرهیز کنیم، بد نیست گاه‌گاه سری بزنیم به برخی روزنامه‌ها و سایت‌ها، و یا نوشته‌های برخی آدمهای مشهور را ببینیم. (روزنامۀ شرق از این آدمهای مشهور زیاد سراغ دارد.)

برای نمونه این نوشتۀ روزنامۀ جهان صنعت را ببینید. این اولین باری نیست که این روزنامه نوشته‌ای پر از اشتباه یا بکلی نامفهوم و بی ربط با اقتصاد می‌نویسد.

در این نوشته آمار نقل شده از اکونومیست در مورد تولید ناخالص سرانه را برداشته‌اند و آن را در نرخ ارز بازار آزاد ضرب کرده‌اند و گفته‌اند که درآمد سرانه ماهانۀ ایران شش میلیون است. بعد هم یک علامت تعجب گذاشته‌اند که یعنی خودتان ببینید این رقم چقدر بی معنی است. عنوان نوشته را هم گذاشته‌اند درآمد سرانه زیر ذره‌بین جهان صنعت. مجموعه‌ای بی ربط از تعاریف و اعداد را هم جمع‌کرده و چسبانده‌اند به ته مقاله که نشان دهند تعاریف و منابع آماری را هم دیده‌اند.

کل اهمیت تعریف معیاری به نام برابری قدرت خرید در این است که نرخ ارز بازار برای مقایسۀ درآمد کشورها کار نمی‌کند. ضرب کردن درآمد بر مبنای برابری قدرت خرید در نرخ ارز بازار اشتباهی است که نشان از عدم آکاهی از اولین مفاهیم اقتصادی دارد. از آن اشتباه بدتر، برابر دانستن تولید سرانه است با پولی که به عنوان درآمد به دست مردم می‌رسد.

نمی‌دانم چقدر از پول کشور صرف سوبسید دادن به این روزنامه می‌شود، ولی هر قدر هم که باشد، دیدن چنین اشتباهاتی در بدیهیات است که آدم یقین می‌کند سوبسید دادن به روزنامه‌ها کار اشتباهی است. اگر کسی می‌خواهد پولش را بدهد حرف نامربوط بخرد، ناز شستش. پول کشور را به صرف این کار کردن، در زمانه‌ای که این‌همه اطلاعات مفید به رایگان در دسترس است، اتلاف محض منابع است.

پس نوشت: رفیقی داشتیم آن قدیم‌ها که در مورد هم‌خانه‌اش می‌گفت تنها حسنش این است که هیچوقت خانه نیست!

2 Responses to نمونه ای از یک نوشتۀ اقتصادی بد

  1. محمد says:

    آقای دکتر عباسی عزیز
    سلام.
    قبل از هر چیزی ازت تشکر می کنم بابت تحلیل های زیبایی که انجام میدی.چیزی که در بین اقتصاد خونده ها من خیلی کم می بینم. من به شخصه خیلی استفاده می کنم از مطالبی که می نویسی.
    و اما در مورد نوشته بالا. من در مورد این موضوع چند روز پیش فکر می کردم. درآمد سرانه ایرانی ها بر اساس قدرت خرید تو آخرین آمار اعلامی، 16 هزار و خورده ای دلار عنوان شده که خب نسبت به چند سال پیش رشد خوبی رو نشون میده. ولی بعضی ها همین اشتباهی که میگین رو انجام میدن و نرخ دلار رو در اون ضرب می کنند. با اینک فقط درآمد سرانه اسمی یا همون آفیشال رو میشه ضرب کرد.
    دلیل این موضوع اینه که اشتباه چیزیه که تو ایران هزینه نداره . از مدیر و مسئولش گرفته تا کارشناسش. برای همین هیچکس به فکر حرفهایی که میگه یا مینویسه نیست. روزنامه ها و خبرگزاری ها که وضعشون افتضاحه. تحلیل های برعکس انجام میدن. اخبار اشتباه میدن. تازه بخاطر تحریم و عدم ساپورت فونت و اینجور چیزا عدد ها رو برعکس می نویسند. آدم نمیدونه 1.2 هست یا 2.1 .
    چه اشتباه باشه چه درست، درآمد رو دارند. چرا باید دنبال درست نوشتن و درست تحلیل کردن باشند. از بس مسئولیت پذیرند. یکبار نوشته های خودشون رو نمی خونند تا ببیند حداقل از نظر ظاهری درست باشه. حالا تحلیل ها که بماند.
    جوریه که با خوندن روزنامه و خبرگزاری ها در ایران تنها 50 درصد احتمال داراه که درست باشه چیزی که می خونی /.

    • حسین says:

      محمد
      از لطفت ممنون. خوشحالم که نوشته ها مفید است.
      اینکه گفتی نوشتن مطلب اشتباه هزینه نداره هم درسته. مشکل بزرکتر اینه که پول کشور رو صرف یارانه دادن به روزنامه ها هم می کنند.
      این اعداد و ارقام رو هم شاهکار گفتی. هیچوقت نمی شه فهمید درستش چیه!

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: