محدودیت زمانی برای سیاستهای دوران بحران
مِی 9, 2018 7 دیدگاه
دکتر محمد طبیبیان نوشتۀ زیر را در باب واکنش ایران به خروج آمریکا از برجام منتشر کرد.
«بالاخره ترامپ اعلام کرد که از توافق هسته اى کناره گیرى مى کند، این خبر بدى براى جهان بود. جز این نیست که او تابع صد درصد نتانیاهو است و اگر انگیزه اى دارد در درجه اول خوش خدمتى به نتانیاهو و در درجه دوم طرفدارن تند رو خودش در داخل امریکا است. تا آنجا که به ایران مربوط مى شود جهت تاثیر این حرکت تا حدودى به تصمیم هاى داخلى وا بسته است. به خصوص اگر سیاست هاى اقتصادى مشابه آنچه در هفته هاى اخیر اتخاذ شده باشد، تاثیر ناهنجارى ایجاد خواهد کرد. همچنین اگر سیاست هاى اجتماعى مانند فیلتر کردن پیام رسان ها و از این دست باشد نیز شاید در کوتاه مدت و در ظاهر به نظر برسد که سر وصدایى بگوش نمى رسد اما آثار اینگونه سیاست ها در بلند مدت مخرب است.
روستاییان محل ما داستانى در مورد مکر روباه داشتند. روباه وقتى شب وارد روستا مى شود و محل ماکیان را بسته و نفوذ نا پذیر مى یابد دُم خود را از زیر در وارد مى کند و تکان مى دهد. ماکیان ها که هیجان زده مى شوند خود بقیه آسیب را ایجاد مى کنند یعنى برخى از روزن یا بالاى دیوار به بیرون مى پرند و طعمه روباه مى شوند.
این داستان تمثیلى هر چند از نوع کلیله و دمنه است اما تمثیلى از شرایطى است که یک تحریک خارجى تصمیم گیرى هاى زیانبار داخلى را سبب شود و کار را خرابتر کند. یک ضربه کوچک از طریق واکنش نسنجیده تشدید و تبدیل به تخریب هاى بزرگى شود. اکنون باید با دقت نوع واکنش و برنامه دولت را سنجید.
الف-آیا به طرف زورمدارى در اقتصاد حرکت مى کنند همراه با تداوم افزایش نقدینگى، که طى پنج سال اخیر رکورد خورده، و …
ب- یا عقلانیت در اقتصاد و اجتماع که لازمه آن آزاد کردن نیرو و خلاقیت مردم است همراه با انضباط پولى و مالى و تحول مدیریت کلان.
خروجى سیستم تحت هر کدام از این گزینه ها به شدت متفاوت خواهد بود.»
جان کلام این است که نتیجۀ رفتارها برای ایران بیش از آنکه به رفتار دیگران مربوط باشد، به رفتار خودمان برمیگردد. اگر قرار است در نتیجۀ رفتار دیگران بحرانی ایجاد شود، باید با روشهای مبارزه با بحران با آن برخورد شود نه با روشهایی که بحران را تشدید و یا ادامه دار میکند.
بحران بازار ارز مثال خوبی است. آنچه اتفاق افتاده است، مدیریت بحران نیست چرا که معاملاتی که می تواند در نرخ کنونی (بیش ار 7000 تومان) سود آور باشد، بخصوص صادرات که به شدت به آن نیازمندیم، انجام نمی شود. و معاملاتی که نبودش اثر قابل توجه رفاهی ندارد (مثل واردات موز!) با سهولت بیشتری انجام می شود.
جتی اگر بپذیریم که منابع ارزی، به دلیل احتمال بحران، با محدودیت بیشتری در اختیار قرار گیرد، هیچ دلیلی ندارد که این رفتار را «سیاست ارزی» دولت بدانیم. می شود به سادگی آن را قانونی برای کاهش اثرات بحران نامید که برای مدت زمان کوتاهی (مثلاً سه ماه) معتبر است و تمدید آن فقط با گزارش گروهی از کارشناسان و با تصویب هیات دولت یا تصمیم رئیس جمهور ممکن باشد. چنین رفتاری می تواند ما را از ادامه دادن سیاستهایی که به دلیل بحران برگزیده ایم، باز دارد. این کاری است که همه جا رایج است و دست سیاستگذار را باز می گذارد برای انعطاف در شرایط بحرانی.
پس نوشت: شخصاً معتقد نیستم سیاست ارزی کنونی برای مدیریت بازار ارز حتی در شرایط بحران مناسب بود. دولت باید هر روز ارز را بر مبنای آنچه در بازار است بفروشد. مطلب بالا ناظر به مدیریت بحران است، با فرض وجود بحران.