«کشفِ» قیمت دلار و یک پیشنهاد

عنوانی که روزنامۀ دنیای اقتصاد برای شروعِ بازارِ دومِ ارز انتخاب کرده است، «کشفِ قیمت دلار در بازار دوم،» عنوانی است کاملاً مناسب برای شرایط بازار ارز که ذاتِ بازار رقابتی را نشان می‌دهد.

اگر بگذارند بازار کارش را بکند، قیمت ظاهر می‌شود که برایند طرفِ عرضه و تقاضا است. وقتی قیمت بالا می‌رود یا نشان از کاهش عرضه است یا افزایش تقاضا. این اتفاقی است که در بازار ارز افتاد. هر قدر هم بخواهیم استدلال کنیم که چیزی در اقتصاد عوض نشده، فایده ندارد. همین که مردم می‌خواهند بیشتر دلار بخرند، به هر دلیل قابل فهم یا غیر قابل فهم، سبب می‌شود که قیمت افزایشی باشد.

عنوان فوق، در عین حال عمق فاجعه‌ای که دولت بر سرِ بازار ارز آورد را نشان می‌دهد. بازار را نابود کرد. قیمت را از بازار به کنج زیرزمین‌ها کشاند. ریسکِ خرید و فروش را برای فعالان اقتصادی افزایش داد. و بسیاری از فعالیت‌ها را یا از بین برد یا دچار صدمات بزرگ کرد.

وقتی هم بازار نباشد، قیمت «کشف» نمی‌شود. در نتیجه سردرگمی می‌ماند و توقف فعالیت‌ها.

حالا بعد از سه ماه دولت راضی شده‌است که بازار دوم راه بیافتد تا دارندۀ ارز آن را رسماً و علناً، نه در خفا، بفروشند به خواهندۀ ارز. یعنی راضی شد به بدیهی‌ترین‌ها در اقتصاد. امیدواریم فضلای اقتصادی دولت هوس «بهبود عملکرد» این بازار به سرشان نزند و بگذارند مردم کارشان را بکنند. و اگر می خواند لطفی بکنند، بازار رسمی را هم بگذارند کنار و اجازه بدهند بازار ارز کارش را بکند.

دولت که مدتها است بنا نداشته به پیشنهادهای اقتصادیون عمل کند. ولی پیشنهاد کردن که مالیات ندارد، بنابراین، بفرمایید این هم پیشنهاد من:

اتفاقات بازار ارز در ماه‌ها گذشته را مستند کنید. اگر دولت بنا دارد برای اندکی شفافیت، آنچه تصمیم‌گیران گفتند و کردند و تبعات عملکردشان را در گزارشی رسمی منتشر کنید. اینطوری معلوم می‌شود که افرادی در مسند تصمیمات اقتصادی نشستند که نه دانشی برای درک وقایع که اتفاق می‌افتاد داشتند و نه گوشی برای شنیدن توضیحات آنهایی که می‌دانستند. حداقل فایدۀ چنین گزارشی این است که بار دیگر که این فضلا خواستند کاری از این قبیل بکنند، لااقل بتوانیم به استناد به چنین گزارشی بگوییم «نکنید».

6 Responses to «کشفِ» قیمت دلار و یک پیشنهاد

  1. ضیا says:

    سلام آقای دکتر!
    یک سوال. عرضه محدود ارز بدون مداخله بفرض به جای برسد که ایران دیگر ارز نداشته باشد. آنزمان دانشجوی ایرانی چطور میتواند درس بخواند و …؟

    • حسین says:

      سلام ضیا
      ربط دلار با درس دانشجوی ایرانی را نمی فهمم. همچنین برای یک دولت ممکن است نداشتن دلار معنای تقریبی داشته باشد (به این معنا که آنقدر که دلار داشته، الان ندارد) ولی برای یک کشور معنا ندارد. ولی به فرض محال که یک کشور صادرات نداشته باشد. در این صورت مردم کالای داخلی تولید و مصرف می کنند. همه چیز از غذا تا تحصیلات تولید داخل می شود.
      ولی این پایان ماجرا نیست. ایران برای خرید برخی کالاها دلار لازم دارد. چون دولت دلار ندارد قیمت دلار در ایران خیلی زیاد می شود مثلاً بگو 50 هزار تومان. و فرض کن دلار در افغانستان همان 73 افغانی است. در این صورت بازرگان ایرانی یا افغانی یا حتی یک فرد عادی انگیزۀ قوی دارد که 20 تا نوشابۀ خانواده 2500 تومانی را بردارد و ببرد در افغانستان و بفروشد به هر قیمتی بیشتر از 73/20 یا حدود 3.7 افغانی برای هر بطری و دلارش را برگرداند به ایران. در این صورت به تدریج دلار در بازار ایران زیاد می شود. (من نتوانستم قیمت نوشابه خانواده در افغانستان را پیدا کنم ولی این اهیمت ندارد. مطمئنم قیمت آن از 3.7 کمتر است. اگر نبود من می توانم مثالم را بادلار مثلاً صد هزار تومانی عوض کنم). این اتفاقی است که الان دارد در ایران و افغانستان می افتد. چون دلار در ایران گران شده کالای ایرانی می رود به افغانستان و دلار می رود به ایران. اگر افغانستان دلارش را بکند 200 افغانی، مطمئنم بسیاری از کالاهای تولید افغانستان در ایران خریدار قوی خواهد داشت.

      • ضیا says:

        سلام مجدد استاد گرامی. ممنون بابت توضیحات که دادی. هدف ام دانشجویان ایرانی در خارج از کشور بود که از پول پدر و مادران شان که در ایران میباشند؛ به تحصیلات شان ادامه میدهند. جالب است که امروز با دوست صحبت میکردم که تازه کار یک ساختمان بزرگ را در تهران تکمیل کرده و برگشته خانه. به عوض تومان که به افغانی چیزی نمیشود، کالا یا وسایل خانه با خود آورده است. این چیزی است که شما به آن اشاره کردید. در ضمن، قیمت یک نوشانه برای یک فرد 15 افغانی و نوشابه 1.5 لیتر، 35 تا 40 افغانی در افغانستان میباشد. دران صورت، نوشابه ایرانی واقعا در افغانستان به صرفه است.

        • حسین says:

          تحصیل دانشجویان ایرانی در خارج پدیده ای بود که در دوران ارزانی دلار در سالهای دهۀ هشتاد شکل گرفت. با دلار 1200 تومانی، تحصیل در بسیاری از کشورهای دورو بر از تحصیل در دانشگاه آزاد ارزانتر تمام می شد. با فروش یک آپارتمان متوسط در تهران می شد در یک دانشگاه خوب درس خواند و بسیاری از خانواده های پر درآمد قید درس در دانشگاههای ایران را زدند و فرزندانشان را برای تحصیل به خارج فرستادند.
          این رانتی بود که به پولدارها داده می شد و البته اشتباه بود. درس خواندن در خارج خوب است اگر با رانت دلار دولتی نباشد.

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: