اجازه!
اکتبر 4, 2020 3 دیدگاه
رئیس سازمان مدیریت گفته است «امروز حتی اجازه واردات یک کپسول دارو را به این ملت نمیدهند، هیچ بانکی حتی یک دلار هم با ما مبادله نمیکند».
آن وقت که می گفتید اگر ما نتوانیم نفت صادر کنیم هیچ کشور دیگری نمی تواند نفت صادر کند، باید فکر این روز را می کردید که برای یک کپسول اجازه بگیرید و «نه» بشنوید.
میگم اقای دکتر شما کاروزندگی نداری برادر من؟
که هی گیرمیدی به این مسئولین فداکار!وازجان گذشته!ما
واکسن های وارداتی رو که بین خودشون تقسیم کرده بودند رو که پس دادن.ماشین های اهدائی!ایران خودرو وسایپا رو هم که پس دادند.ماخودمون یه عالمه کپسول(گاز منظورمه)خالی داریم!
این بهانه هارومیگیریدچون بقول سردار سلامی ازشهروند امریکابودن خسته شدید!نه برادر من دیگه نمیتونید به ایران برگردید.همون حاازگشنگی جان به جان افرین تسلیم کنید!
بهشت ایران جای خالی نداره!عزت زیاد
والله برادر ما نشسته ایم نان و قاتقمان را می خوریم. این اعاظم قومند که انگار تابلو نئون برداشته اند که بیا به ما گیر بده!
مستقل از اینها، این نحوۀ سیاست گذاری رو اینجا (که عملاً شده دفتر یادداشت من) می ذارم چون درسهای توسعه اقتصادی از همین ها در میاد. تحلیل کلاسیک هزینه و فایده شخصی و اجتماعی در اینجا کاملاً صدق می کند. وقتی تصمیم می گیرند، فقط به هزینه و منافع «شخصی» فکر می کنند. در حالیکه هر تصمیمشان هزینه و فایده «اجتماعی» بزرگی دارد که در محاسباتشان وارد نمی شود. این بهترین مثال است برای تدریس در کلاس اقتصاد خرد و اقتصاد سیاسی.
عالی است.