در حکایت کاهش نرخ سود

نرخ بهره کاهش یافت. آنهم در شرایطی که بانکها به زحمت توانسته بودند کمی سپرده جذب کنند. دلیلی هم که اعلام شد کاهش تورم بود، که نشان از بدفهمی ربط نرخ بهره و تورم دارد.

طرفداران اقتصاد رقابتی به کرات گفته اند که وقتی تورم بالا است، نرخ بهره نمی تواند پایین باشد. علت افزایش نرخ بهره با تورم پرهیز از نرخ بهرۀ منفی است که سیستم مالی را از کار می اندازد. تنها راهی که برای منفی کردن نرخ بهره وجود دارد هم دخالت در کار بانکها است. (داستان نرخ بهرۀ منفی که در مورد کشورهای در حال توسعه می شنویم ربطی به این موضوع ندارد و اصولاً صحبت از این نرخ بهرۀ معمولی نیست).

آنچه الان اتفاق افتاده نشان از این دارد که این رابطه را ربط ریاضی دیده اند. انگار اگر تورم بالا رفت نرخ بهره باید بالا برود و اگر پایین بیاید باید نرخ بهره هم کم شود. در حالیکه تورم کف نرخ بهره را نشان می دهد نه بخشی از آن را. اینکه نرخ بهره چقدر بالاتر از تورم باشد بستگی دارد به عرضه و تقاضای بازار. وقتی که می بینیم بازار دارد نرخ بهرۀ بالا می دهد، کاهش نرخ بهره فقط به ضرر سیستم مالی است.

علی فرحبخش جزئیات بیشتری از مشکل کاهش سود بانکی را، با تاکید بر بعد اقتصادی، بحث کرده است. مثل همۀ نوشته هایش پر است از اطلاعات سودمند. آنچه می توان به آن افزود این است که این کاهش به احتمال زیاد اثر فشار شرکتهای بزرگ دولتی و شبه دولتی است که همواره هم بیشترین مقدار وامها را گرفته اند و هم بیشتر وامهای بی برگشت را داشته اند. تا دولت نتواند فکری به حال این شرکتها – که ریشۀ بسیاری از مشکلات اقتصاد ایران هستند – بکند، ماجرا همین است.

پس نوشت: از همه جالب تر نحوۀ کاهش سود بانکی است. نمی گویند بانک مرکزی دستور داد نرخ سود بانکی کم شود. می گویند بانکهای دولتی و خصوصی «تفاهم کردند» سود را کم کنند. وقتی این را اعلام کردند فرض نکردند خوانندگان یک حداقل فکری، شعوری، قدرت تحلیلی دارند؟ به قول رفقای مشهدی مان «چوغوک که نیست رنگش کنید به جای قناری بفروشیدش به ما، یره!».

قوانین ضد انحصار هم علی الاصول یعنی کشک. مدیران همۀ بانکها بنشینند با هم گوجه سبز نوبرانه بخورند و روی نرخ سود توافق کنند، یکی هم نباشد بگوید این یعنی چی؟

4 Responses to در حکایت کاهش نرخ سود

  1. ds says:

    با توجه به اینکه ما بازار اوراق قرضه برای تعیین نرخ بهره تعادلی نداریم الان چه طور میشه بازه‌ای که با احتمال زیادی نرخ بهره تعادلی توش قرار بگیره رو محاسبه کرد؟ اصلا ممکن هست؟
    چند ماهی بود که دولت می‌گفت اگه نرخ سود بانکی کم بشه دستاوردهای کاهش تورم از بین می‌ره؟ خب الان باید انتظار افزایش تورم رو داشته باشیم؟ (قاعدتا با خروج مقداری از منابع بانکی، افزایش تقاضا تو یه سری از بازارها اتفاق می‌افته)
    وضعیت برنامه خروج از رکود چی میشه؟ بارها گفته شده بود به دلیل بانک محور بودن اقتصاد ایران، منابع بانکی نقش مهمی بازی باید کنن، تحت شرایط جدید منابع قابل استقراض به اندازه‌ای هست که لااقل خروج از رکود به تاخیر نیوفته؟

  2. حسین says:

    ما که نباید نرخ بهرۀ تعادلی را مجاسبه کنیم. پس بازار به چه درد می خوره؟ مهمترین عملکرد بازار اینه که اطلاعات عرضه و تقاضا رو در قالب قیمت تعادلی خلاصه می کنه. مهمترین مشکل تعیین دستوری نرخ بهره هم اینه که این اطلاعات رسانی رو مختل می کنه.
    پیش بینی ات درست به نظر می رسه. تورم ممکنه زیاد بشه. احتمالاً بخشی از پولها از بانک خارج شده و وارد بازارهایی مثل مسکن و شاید هم دلار و طلا می شه. اثرش روی رکود رو نمی دونم. می تونه مثبت یا منفی باشه.

  3. محمد says:

    دقیقاً. من هم دو ماه پیش تو یک جلسه به همین نکته اشاره کردم که آقایون معنی کاهش نرخ دستوری رو اشتباه برداشت کردند. به نظر اونها اگر تحمیلی نباشه و با توافق باشه دیگه دستوری نیست.
    اما یک سوال!
    اینکه میگن منابع از بانک ها خارج میشه و به سایر بازار ها میره یه مقداری برای من گنگ هست. مگر نه اینکه اگر منابع از سپرده های بانکی به سمت بازار بورس بره باز هم در حساب های بانکی بورس بازان و کارگزاران سپرده گذاری میشه. فقط ممکنه که از نوع سرمایه گذاری کوتاه مدت و بلند مدت هزینه زا برای بانک، به شکل جاری و یا قرض الحسنه در بیاد که این موضوع به نفع بانک هم میشه چون دیگه هزینه ای بابت این سپرده ها نمیده . بازار های دیگه هم همینطور. وقتی پول میره تو بازار مسکن یا طلا، مگه دوباره همین مبالغ مربوط به خرید و فروش مسکن و طلا در بانک ها سپرده گذاری نمیشن؟ پس چرا میگن منابع از بانک ها خارج شد و رفت سمت بازار های رقیب. پول ها که جایی نرفتند و فقط از این حساب به اون حساب شدند.
    لطف می کنید قدری توضیح بدید

    • حسین says:

      محمد
      جزئیات حسابداری اش را من خیلی وارد نیستم (با عوض کردن عنوان یک قلم در بانک می توان خیلی چیزها را عوض کرد). آنچه از دید اقتصادی مهم است این است که ثروتی در جامعه هست که می تواند برای تولد ثروت بیشتر به کار رود یا برای ذخیره کردن. اینکه پول از بانک خارج شود و برود در بازارهای دیگر برای من هم مفهوم روشنی نیست، مگر آن قسمتش که بخشی از ثروت برود در جایی نگهداری شود که بازده پایین دارد. مثلاً مردم برای حفظ ارزش داراییها طلا می خرند که از نظر فردی عاقلانه است ولی سودی برای جامعه ندارد.

بیان دیدگاه