باز هم موز و ارز

دوستانی که نوشته های این وبلاگ را دنبال می کنند مستحضر هستند که من چندی است ارادتی عمیق پیدا کرده ام به وارد کنندگان موز. علت آن را قبلاً توضیح داده ام: توانایی شگرف آنها در اقناع مسئولین ارزی برای تامین ارز به قیمت دولتی برای واردات موز. حتی حاضر شده اند «تفاهمنامه» ای با وزارت صنایع امضا کنند که قیمت موز را در حد 1400 (بعداً شد 1550) تومان نگه دارند.

حالا خبر می رسد که موز «نایاب» شده و خرید و فروش آن «به صورت زیر پوستی یا زیر انباری در شهر به انجام می رسد». و البته قیمت آن تا سه هزار تومان هم رسیده است، که اگر جز این بود امثال من اقتصاد را ول می کردند و می رفتند «سر بازار سد اسمال سبد زالزالک می چرخاندند» (کوئیز: هر کی گفت این نقل قول از کی و کجا است یک کیلو موز چیکیتا پیش من دارد!)

حال می کنید حرکتهای استراتژیک موزیان عزیز را. یعنی اصلاً از این بهتر نمی شود کل اقتصاد سیاسی را در یک مثال مدل کرد. آنهایی که اقتصاد سیاسی یا اقتصاد توسعه درس می دهند این مثال را بچسبند که جان می دهد برای توضیح بامبولهای اقتصاد دولتی.

پس نوشت: به نظر می رسد «خبرهای موزی» اهمیت مضاعف می یابند. حتی خبرگزاری آلمان هم ارادتی پیدا کرده است به وارد کنندگان موز و پیگیرانه دنبال می کند تغییرات قیمت آن را (قیمتی که می دهد 4000 تومان است.)

20 Responses to باز هم موز و ارز

  1. آقا دضا says:

    فیلم پرده آخر، از زبان سعید پور صمیمی. بی زحمت مبلغ یک کیلو موز را خشکه بپردازید (البته به دلار و بدون کسر مالیات)، شاید در این آشفته بازارارز، ارزش افزوده آن دندان گیرتر از خود موز باشد.

    • حسین says:

      اقا رضا. از یک محیط زیستی ضد اقتصاد بعیده «موز نقدی» رو به «موز خوراکی» ترجیح بده. در ضمن واردات و صادرات دلار غیر قانونیه و ما از این کارا نمی کنیم.

  2. شیرین says:

    ا، منم می دونستم این نقل قول صحنه های اول فیلم «پرده آخر» که وقتی نیکو خردمند از سعید پورصمیمی می پرسه :آیا می توانید این همه نقشهای مختلف بازی کنی؟ میگه : اگر نتونم میرم سر بازار سیداسماعیل سینی زالزالک می چرخونم!
    آقای حسین جایزه مال من، باشه!!!!

  3. شیرین says:

    شایدم این موزیان عزیز طرفدار «دکتر کپی» هستند!!:))

  4. نیما says:

    اگر شما قرار بود بری سر بازارچه سید اسماعیل سبد زالزالک بگردونی، اون وقت حتما زالزالک فروش سید اسماعیل هم تو این مملکت برنامه‌ریزی اقتصادی می‌کرد. اون وقت وضع اقتصاد خراب میشد. خدا را شکر که همه چی سر جای خودشه.

    • آقا دضا says:

      والا اون زمانی که دوستان در بخش اشتغال فعالیت می کردند، وضع اشتغالمون اون شد، بعد نظریات اقتصادی دادند، به این وضع دچار شدیم. تا پاشونو گذاشتند آمریکا، بحران اقتصادی گریبانگیرشون شد. تا یک نظر در مورد موز دادند از موز خوردن افتادیم. خواهشا از بازار و اقتصاد زالزالک سید اسمال در گذر، بذار همین یکی به کاممون بشینه.

      • حسین says:

        از یه اقتصاددان انتظار به جز این داشتن خطا است. حالا که گفتی، اصلاً من نمی فهمم این بازار سد اسمال در عصر بازارهای الکترونیک وسط تهران چه کار می کنه. رفتیم تو خطش آقا رضا.

    • حسین says:

      زالزالک فروش بازار سید اسمال هم دلار دولتی رو نمی ده به وارد کننده به این امید که موز رو بیاره بفروشه 1400 تومان. فقط وقتی همه چی سر جای خودشه این اتفاق ممکنه بیفته. خدا رو صد هزار مرتبه شکر.

      • نیما says:

        اگر حتی زالزالک فروش بازارچه سید اسماعیل هم ارز دولتی برای واردات موز نمیده پس حتما شیرموز فروشای بازارچه سید ابراهیم هستن که مشغول برنامه‌ریزی و تخصیص ارز دولتی‌اند.

  5. سروش says:

    نایاب شدنش مهم نیست ،در عوض سود واردکنندگان زیاد شده .ناباب نشده آن وقت مثل قدیم ها می شود کالای لوکس . باید بروید بازار بهجت آباد که در تمام فصول سال از شیر مرغ تا جان آدمیزاد دارند البته نه به قیمت بازار اقشار آسیب پذیر سابق، سید اسمعیل !

    • حسین says:

      دقیقاً سود وارد کنندگان زیاد شده. باید هم زیاد شود. اگر به من هم ارز 1200 تومانی بدهند که وارد کنم، سود می کنم. سود واردات در این میان در مقابل سود ارز چندان به حساب نمی آید.

  6. عبالکریم. اباد says:

    این تخصیص ارز به مافیای میوه درحالی است که به گفته عنایت الله بیابانی قایم مقام خانه کشاورز : درصورت واردات مجدد مرکبات حدود 40 هزار شغل مستقیم از بین میرود

    • حسین says:

      درست است. واردات به از بین رفتن فرصتهای شغلی منجر می شود. در این مورد هم شغل از بین رفته عمدتاً کشاورزی است که از کم درآمدترین مشاغل است. یعنی به قیمت موز خوردن مصرف کنندۀ شهری داریم از درآمد کشاورزان کم می کنیم.
      ولی این تمام داستان واردات و اشتغال نیست. ممنوعیت واردات می تواند به افزایش اشتغال منجر شود ولی گاهی قیمتی که جامعه برای آن می پردازد خیلی بالا است. صنایع اتومبیل سازی در ایران مثال بارز این نکته است. واردات ماشین در سالهای بعد از انقلاب بسیار محدود بود در نتیجه کارخانجات بزرگ اتومبیل سازی با اشتغال هزاران نفر تولید می کردند ولی محصولاتشان بسیار ناکارآمد بوده و هست و بسیار با استانداردهای دنیا فاصله دارد. حمایت وارداتی سبب شده که منابع جامعه از جملۀ نیروی کار به فعالیتهای ناکارآمد اختصاص یابد.
      راه حلی که اقتصاد پیش پای ما می گذارد فرستادن سیگنال قیمتی درست از طریق نرخ ارز است. اگر نرخ ارز گویای قدرت تولید و صادرات یک اقتصاد باشد، نیازی به تصمیم گیری دولت در واردات یا عدم واردات نیست. واردکنندگان خود تصمیم می گیرند چه کالایی وارد کنند و چه کالایی را وارد نکنند و این تصمیم منجر به واردات کالاهایی می شود که کشور مزیت نسبی در تولید آن ندارد. در این حالت هم ممکن است موز وارد شود ولی قطعاً نه با ارز دولتی.

  7. عبالکریم. اباد says:

    آیادراقتصادهای کنونی مزیت نسبی را باید بوجود آورد ؟ یابطور طبیعی هرمنطقه ای( صنعتی .کشاورزی و….) از مزیت نسبی برخوردار است

    • حسین says:

      سوال فوق العاده ای است. باید بیشتر رویش فکر کنم. جوابی که الان به نظرم می رسد که بیشتر سؤال است تا جواب این است که وقتی می گوییم مزیت نسبی را «باید به وجود آورد» فاعل جمله کیست؟ اگر منظور دولت است که هر چند جواب کاملاً منفی نیست ولی اما و اگر زیاد دارد. ولی اگر منظور فعالان اقتصادی هستند البته جواب مثبت است.
      مثلاً ایران به دلیل واقع شده در میان راه آسیای میانه و دریای آزاد می توانست به گسترش راهها از شمال به جنوب و گسترش هروابط سیاسی پایدار با همسایه ها این موقعیت را به مزیت نسبی اقتصاد تبدیل کند. این کار که البته تهیۀ زیر ساختهای آن بر عهدۀ دولت است نوعی ایجاد مزیت نسبی است در تولید خدمات حمل و نقل. ولی اگر بنا بود با سوبسید دادن به قطارها یا کامیونها این مزیت ایجاد شود مشکل ایجاد می شد.
      اگر بخش خصوصی خصوصیتی را در ایران ببیند، چه طبیعی و چه قابل گسترش، و روی آن سرمایه گذاری کند و آن را به مزیت نسبی تبدیل کند، البته عالی است. مثلاً فرض کنید دانشجوهای ایران در برنامه ریزی کامپیوتر خبره باشند یا بتوان آنها را سریعتر از دانشجویان مثلاً هندی آموزش داد. در این صورت می توان این را به مزیت نسبی تبدیل کرد.
      صحبت قبلی من ناظر به این بود که در حالتی که مزیت نسبی قرار است با سوبسید ایجاد شود و صادرات و واردات را شکل دهد، از نظر اقتصادی می تواند به اتلاف منابع منجر شود. مثل اینکه بخواهیم با انرژی ارزان و تکنولوژی قدیمی آلومینیوم تولید و صادر کنیم.

  8. علی says:

    حسین عزیز، اما و اگر در همه جای اقتصاد ما هست. ترانزیت می تواند یا می توانست مزیت نسبی باشد اگر ما منزوی نبودیم. نکته دیگر این است که صاحبان منافع از جوسازی برای رسیدن به اهداف خود به خوبی استفاده می کنند.

    • حسین says:

      و همین اما و اگرها است که اقتصاد ما را «در حال توسعه» می کند. یعنی سر و کله زدن بی انتها با مشکلاتی که قبلاً حل شده اند.

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

تصویر توییتر

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Twitter خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: