نرخ سود بانکی
جون 30, 2013 20 دیدگاه
سؤال دوم علی، از خوانندگان این وبلاگ:
«مورد دیگر «آزاد سازی و رقابتی سازی نرخ سود بانکی» هست : چرا این مورد مهم هست؟ چگونه باید انجام بشه؟ و یک سوال کلی تر این که چرا در برخی از کشورها نرخ سود بانکی خیلی پایین هست (مثلا آمریکا، ژاپن، بریتانیا) و در برخی دیگه نسبتا بالاست (مثل ایران)؟ پایین بودن این سود خوب هست یا بالا بودنش یا اصلا بستگی به ساختار اقتصادی کشور داره؟ برای اقتصاد ایران باید افزایش پیدا کنه یا کاهش؟»
برای روشن شدن اینکه نرخ بهره چیست و چکار می کند بیا و یک مبادلۀ فرضی را در نظر بگیر. من امسال به ده میلیون تومان پول نیاز دارم و می خواهم آن را سال آینده پس بدهم. شما هم ده مییلون داری و نمی خواهی خودت با آن کاری بکنی. تو می توانی پولت را به من قرض بدهی. چه نوع توافقی برای هر دو طرف قابل قبول خواهد بود؟ قطعاً تو حاضر نمی شوی ده میلیون را الان بدهی و همان ده میلیون را سال دیگر بگیری. به یک دلیل ساده: تورم سی درصد است. تو می توانی ترکیبی از کالاهای بادوام را الان بخری و سال دیگر بفروشی به سیزده میلیون تا نه سود کرده باشی و نه ضرر. در نتیجه من باید بیشتر از نرخ تورم، مثلاً سی و پنج درصد یا سیزده و نیم میلیون به تو پیشنهاد بدهم تا سودی هم کرده باشی و ریسک دادن پول به دیگری هم پوشش داده شده باشد.
در اینجا دو نرخ بهره داریم یکی نرخ بهرۀ اسمی که همان 35 درصد است (ده میلیون می دهی و 13.5 می گیری) و دیگری نرخ بهرۀ واقعی که نرخ بهرۀ بعد از تورم است که در اینجا پنج درصد است (تو می توانی 13 میلیون را با خرید هر کالایی که قابل انبار کردن باشد گارانتی کنی، آن نیم میلیون است که سود واقعی است و از فعالیت مولد اقتصادی حاصل می شود).
حالا وقتی دولت می آید و می گوید همۀ بانکها باید در شرایط تورمی سی درصدی فقط بیست درصد به پس اندازها بدهند و بیست درصد بهره از وام گیرنده بگیرند (این دو شاید کمی متفاوت باشند ولی اصل قضیه را عوض نمی کند) اتفاق دیگری می افتد. تو حاضر نمی شوی پولت را به بانک بدهی چون بهرۀ بیست درصدی به معنی از دست دادن ده درصد قدرت خرید است. در این حالت نرخ بهره واقعی منفی ده درصد است و نرخ بهرۀ اسمی بیست درصد. رفتار مردم را نرخ بهرۀ واقعی تعیین می کند نه نرخ بهرۀ اسمی. نرخ بهره ایران آمریکا را هم اگر می خواهی مقایسه کنی باید نرخ بهرۀ واقعی و نه اسمی را مقایسه کنی.
اگر نرخ بهرۀ واقعی مثبت باشد ولی دولت درآن دخالت کند و مثلاً همه را پنج درصد اعلام کند یعنی رقابت را در میان بانکها حذف کند مشکلات دیگری پیش می آید. رقابت به این معنی است که کسی که می تواند بهتر و کارآمدتر کار کند باید بیشتر پیشرفت کند تا کسی که تولیدش خیلی تقاضا ندارد و در نتیجه سود زیادی ندارد. رقابت یعنی بانکهایی که می توانند کارآمدتر کار کنند باید بمانند و بانکهایی که نمی توانند باید ورشکست شوند و از اقتصاد خارج شوند. مشکل عدم رقابت در تشدید عدم کارآیی است و منحصر به بازار پول نیست. در هر بازاری عدم رقابت مشکل زا است.
اینکه نرخ بهره چقدر باشد بستگی به این دارد که چقدر پس انداز در اقتصاد باشد و چقدر تقاضا برای سرمایه گذاری. مثلاً اگر شما تنها کسی باشد که ده میلیون پول داری و من و ده نفر دیگر متقاضی این پول هستیم، شما این پول را وام می دهی به کسی که بیشترین بهره را بدهد. در مقابل اگر من تنها متقاضی باشم و ده نفر حاضر باشند وام بدهند، نرخ بهره پایین خواهد بود. یعنی در اصل همان عرضه و تقاضا بر بازار پول هم حاکم است.
اما نکتۀ دیگر در مورد نرخ بهره این است که ریسک هم در آن مستتر است. مثلاً اگر شما احتمال کمی بدهی که من ممکن است نتوانم پول تو را پس بدهم، بهرۀ بالاتری را طلب می کند تا آن ریسک را پوشش دهی. برای همین است که در بازار ایران نرخ بهرۀ واقعی بالا است. دولت آمریکا مطمئن ترین و کم ریسک ترین اوراق قرضه را منتشر می کند، بهرۀ پایینی به خریداران این اوراق می دهد ولی به دلیل بدون ریسک بودن این نوع سرمایه گذاری، بسیاری از افراد و بخصوص دولتها مایل به خرید اوراق قرضۀ آمریکا هستند.
بانکهای مرکزی با جابجا کردن حجم پول در دسترس نرخ بهره را جابجا می کنند. با این کار سعی در افزایش رشد اقتصادی از یک سو و یا کاهش تورم از سوی دیگر دارند. نرخ بهرۀ پایین سبب می شود که فعالیتهای کم سودده هم اجرا شوند و این برای رشد اقتصادی خوب است. ولی از سوی دیگر این منجر به کاهش پس انداز و افزایش مصرف می شود. در نهایت این وضعیت اقتصاد است که تعیین می کند نرخ بهرۀ مناسب برای اقتصاد چقدر باید باشد.
در ایران مشکل بزرگتر از نرخ بهرۀ بالا یا پایین، مشکل منفی بودن نرخ بهرۀ واقعی است یعنی نرخ بهرۀ اسمی کمتر از تورم است. این یعنی مختل کردن کل بازار سرمایه. اگر این مشکل حل شود می توان به بحث نرخ بهرۀ بالا یا پایین پرداخت. آنچه مهم است این است که دولت تعیین دستوری نرخ ارز را کنار بگذارد و اجازه دهد بازار مالی کارش را بکند و قیمت پول (نرخ بهره) در بازار ایجاد شود.
پس نوشت: هر قسمت که توضیح بیشتری می خواهد بگویید.
سلام…
برای اینکه این تحلیل تکمیل بشه خیلی خوبه که ارتباط بین بازارها رو مدنظر قرار بدیم. جالبه که با این شرایط انتظار داریم بانک ها پول پارو کنن.چون بانک ها عملا بهره کم میپردازن و از طرفی وام هم کم میدن (با منفی بودن نرخ بهره واقعی) . اما بانک های ایرانی بسیاریشون ورشکست هستن و دولتی بودنشون باعث شده سر پا بمونن.
من نمیدونم سیستم بانکی ما چه ناکارآمدی داره ولی حدسم اینه که این نشات گرفته از ارتباط بازار کالا و سرمایه هست و رکود تورمی موجود در اقتصاد ما باعث شده بانک ها سودآوری نداشته باشن.
اما مسئله ی وام ندادن بانک ها زمانی که نرخ بهره واقعی منفی هست هم خودش جالبه. سوالی که بوجود میاد اینه که در شرایط رقابتی عملا انتظار میره با کاهش نرخ بهره سرمایه گذاری زیاد بشه اما عملا ممکنه بسیاری اوقات نرخ بهره واقعی منفی بشه و اونوقت ایا همچنان انتظار افزایش سرمایه گذاری هست؟؟
نمونه ی جالب این مسئله منفی بودن نرخ بهره واقعی امریکا قبل از بحران اخیر هست که از نظر من یکی از اصلی ترین دلایل بحران بود… نه به این دلیل که سرمایه گذاری رو کم کرده بلکه به دلیل روی اوردن بانک ها به وام های رهنی برای تامین مالی!
اما من نمیدونم فدرال رزرو امریکا چطور انتظار رونق اقتصادی رو با نرخ بهره واقعی منفی داشت ؟فکرکنم یکی دو سال نرخ بهره واقعی منفی بود.
سلام
وقتی نرخ بهره منفی میشه تقاضا برای وام گرفتن زیاد می شه ولی این وامها الزاماً برای فعالیتهای کارآمد نیست و اینه که مشکل ایجاد می کنه.
تا جایی که من می دونم نرخ بهرۀ آمریکا قبل از بحران منفی نبود. بعز از بحران بود که برای رونق دادن به اقتصاد نرخ بهره رو کاهش دادن.
سلام
اگه دولت تعیین دستوری نرخ ارز رو بذاره کنار آیا تورم تشدید نمیشه؟و اگه
این کارو بکنه باید نرخ بهره بانکی رو شناور کنه تا بتونه همیشه نرخ بهره
واقعی رو پوشش بده چون اگه نرخ بهره رقم مشخصی باشه معلوم نیست که موقعی
که من اصل وبهره پولم رو پس میگیرم نرخ بهره که من اول قرارداد بستم
چقدر تونسته ریسک وقدرت خرید پولمو حفظ کنه.
با تشکر
On 6/30/13, «آی-آر-پی-دی آنلاین (IRPD ONLINE)»
سلام
نه. تورم پدیده ای پولیه و افزایش نرخ ارز باعث افزایشش نمی شه اگه حجم پول رو جابجا نکنه.
همچنی الزامی نیست که با آزاد شدن نرخ ارز نرخ بهره هم شناور بشه. سال 81 نمونه اش که ارز آزاد شد ولی بهره شناور نشد.
سلام
ممنون از تدریس ساده اقتصاد. اگه همین جوری پیش بری تا یه مدت دیگه باید جاتون رو به ما بدین.
موشتین «بانکهای مرکزی با جابجا کردن حجم پول در دسترس نرخ بهره را جابجا می کنند». حالا اینکه اصلا جابجا کردن حجم پول یعنی چه بماند، یک توضیح مختصر در مورد همین بانک مرکزی برامون بدید. اصلا این بانک وظیفه اش در کشور چیه، مگه حجم پول دست ایشونه که بخواد جابجا هم بکنه. یا مثلا عبارتهایی مثل » پشتوانه بانک مرکری در بانک جهانی» یا » ذخیره ارزی یا طلا» یا امثالهم یعنی چی؟
راستی اگه وام هم میده اعلام بکنید کجا بریم، چون تا حالا سراغی از همین یک بانک نگرفتیم برا وام.
آقا رضا
بانک مرکزی کارش جابجا کردن حجم پوله! به معنای دقیق کلمه. یعنی کاری که می کنه اینه که پولی که در کلیۀ حسابهای کشور هست کم و زیاد بشه. سه روش عمده در ایران هست که این کار رو می کنه که تو مقاله توضیح دادم. مثلاً اگر من دلار از خارج بیارم بفروشم، این دلارها در نهایت میره تو بانک مرکزی و بانک مرکزی ریال چاپ می کنه میده به من و من هم می دمش به فروشنده و سر از حساب یکی در میاره. این یعنی تولید پول. اینجوری ذخیرۀ ارزی بانک مرکزی هم بالا میره. برای همین برای مشخص شدن اینکه بانک مرکزی پول تولید کرده یا نه به جای اینکه من رو پیدا کنین و از من بپرسین پول آوردم یا نه، میریم نگاه می کنیم ببینیم ذخیرۀ ارزی بانک مرکزی زیاد شده یا نه. به همین ترتیب طلب بانک مرکزی از دولت و طلب بانک مرکزی از بانکهای تجاری هم پول ایجاد می کنن.
توی ممالک غرب روش دیگری هست به نام «عملیات بازار باز» که بر مبنای خرید و فروش اوراق قرضه است. این کار تو ایران ممکن نیست چون اوراق قرضه نداریم.
در ضمن بانک مرکزی وام نمی ده برای اینکه بانک تجاری نیست و کارش وام دهی به مردم نیست.
ممنون. تا حالا اصلا این جوری قضیه را ندیده بودم. فقط دو تا سوال داشتم:
1) حالتی وجود داره(یعنی بسته به شرایط اقتصادی کشور) که بانک نتواند فعالیت اقتصادی داشته باشه که براش بیشتر از 30 درصد(نرخ تورم) سود داشته باشه؟ و این که این فعالیت های سود آور بانک ها نمونه هاش چی هست؟
2) از یک طرف هم این رو باید در نظر گرفت که بالاخره بانک مطمئنا بعد یک سال 20 درصد سود شما رو خواهد داد. یعنی همون امن بودن این سرمایه گذاری برای مردم. حالا چون همه افراد نمی تونن فعالیت اقتصادی دیگری داشته باشن ( مثل خرید یک جنس بادوام و …) آیا این جنبه روانی (اطمینان خاطر) یک قشر زیادی از مردم با سرمایه های نسبتا اندک را باز هم به سمت سرمایه گذاری در بانک ها مایل نمی کنه(با شرایط فعلی ایران)؟( من هیچ اطلاعات آماری ندارم برای همین این را پرسیدم)
با تشکر.
سلام علی
البته. خیلی از فعالیتهای بانکها سودآور نیست برای اینکه روابط غیر اقتصادی حاکمه. مثل همین وامهای زورکی که بانکها به دستور دولت میدن. نمونۀ فعالیت سودآور بانک اینه که به فعالتهای اقتصادی سود آور (یعنی فعالیتی که می تونه بالاتر از تورم سود بده، مثل یه بقالی ساده یا ساخت و فروش مسکن یا راه اندازی یه کارخونه) وام بده و اون فعالیت بخشی از سودش رو برگردونه به بانک. خود بانکها معمولاً نمی تونن وارد فعالت مستقیم بشن. البته اگه وارد شدن یقۀ من رو نگیرین که همه چی ممکنه.
بخش دوم نظرت درسته.الان بسیاری از مردم میرن سکه و طلا می خرن. اما مردمی که نمی تونن فعالیت اقتصادی بکنن یا حتی نمی تونن با خرید کالای بادوام و امنی مثل سکه پولشون رو در مقابل تورم حفظ کنن مجبورن پولشون رو بذارن تو بانک و سودی کمتر از تورم بگیرن. این بخش ناراحت کنندۀ قضیه است برای اینکه افراد پولدار این کار رو نمی کنن و فقط افرادی که دستشون به جایی بند نیست از سر ناچاری این کار رو می کنن تا یه حداقلی دستشون رو بگیره. من عالم علوم دینی نیستم ولی با همین اطلاعات کمی که دارم به نظرم یه جای این کار که شما پول مردم رو بگیری و وقتی بهشون پس می دی قدرت خریدش کمتر از زمانی که پولشون رو گرفتی، مشکل شرعی داره. علما حلش کنن که کار ما نیست.
ﺳﻼﻡ ﺍﻗﺎﯼ ﻋﺒﺎﺳﯽ … ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﻣﻨﻔﯽ ﺑﻮﺩﻥ ﻧﺮﺥ ﺑﻬﺮﻩ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﺯ ﺳﺎﻟﻬﺎﯼ 2001 ﺗﺎ 2005 ﺻﺤﺒﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﮐﺎﻣﻼ ﺍﺭﺗﺒﺎﻃﺶ ﺑﺎ ﺑﺤﺮﺍﻥ ﻣﺎﻟﯽ ﺭﻭ ﺷﺮﺡ ﺩﺍﺩﻩ … ﺣﺎﻻ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺑﺤﺮﺍﻥ 2008 ﻫﻢ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﺷﺪﻩ ﻣﻦ ﺑﯽ ﺧﺒﺮﻡ . https://docs.google.com/document/ d/1LuFDabrbQ74wU4VHCVT7M6tFloKrBoHKypuJliug0SU/edit? hl=de&pli=1 ﻋﻠﺖ ﭘﺎﺋﯿﻦ ﺍﻭﺭﺩﻥ ﻧﺮﺥ ﺑﻬﺮﻩ ﺩﺭ ﺍﻭﻥ ﺩﻭﺭﻩ ﻫﻢ ﺑﺤﺮﺍﻥ ﺳﺎﻝ 2000 ﺑﻮﺩ … ﻫﻤﻮﻧﻄﻮﺭ ﮐﻪ ﮔﻔﺘﻢ ﻣﻌﻤﻮﻻ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﻧﻖ ﺑﺨﻮﺍﯾﻢ ﻧﺮﺥ ﺑﻬﺮﻩ ﺭﻭ ﭘﺎﺋﯿﻦ ﺑﯿﺎﺭﯾﻢ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻧﺮﺥ ﺑﻬﺮﻩ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﻣﻨﻔﯽ ﺑﺸﻪ ﻫﺴﺖ. ﻣﺨﺼﻮﺻﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎﯾﯽ ﻣﺜﻞ ﺍﻣﺮﯾﮑﺎ ﮐﻪ ﻧﺮﺥ ﺑﻬﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﭘﺎﺋﯿﻨﯽ ﺩﺍﺭﻥ. ﺣﺎﻻ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺑﺎ ﻣﻮﺍﻓﻘﺖ ﺑﺎ ﺟﻮﺍﺏ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺑﮑﺎﺭ ﺑﺴﺘﻪ ﻧﺸﺪﻥ ﻭﺍﻡ ﻫﺎ ﺩﺭ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﻫﺎﯼ ﺗﻮﻟﯿﺪﯼ ، ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﭼﻄﻮﺭ ﻓﺪﺭﺍﻝ ﺭﺯﺭﻭ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺷﺮﺍﯾﻂ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺭﻭﻧﻖ ﺩﺍﺩﻥ ﺑﻪ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩ ﺳﻪ ﺳﺎﻝ ﻧﺮﺥ ﺑﻬﺮﻩ ﺭﻭ ﻣﻨﻔﯽ ﻧﮕﻪ ﻣﯿﺪﺍﺭﻩ !!
سلام محمد حسین
این نرخ بهره که مقاله به آن اشاره کرده نرخ بهرۀ بین بانکی است نه نرخ بهرۀ پرداختی توسط بانکها به مردم و بنگاههای تولیدی. این نرخ سبب افزایش حجم پول می شه. پایین بودن نرخ بهرۀ بین بانکی امکان پایین بودن نرخ بهره را برای مردم فراهم می کند ولی آن را منفی نمی کند.
اینکه فدرال رزرو چطور نرخ بهره واقعی رو منفی می کنه اینجوریه که در وامهایی که خودش به بانکهای میده نرخ بهره ضفر یا نزدیک به صفر می گیره. در نتیجه نرخ بهرۀ واقعی تقریباً صفر می شه. مثل همین چیزی که تو مقاله توضیح داده می شه.
آقای دکتر با تشکر از مطالب خوبتون در صورت امکان راجع به نرخ تورم نقطه به نقطه و تفاوت اون با تورم میانگین هم توضیح بدید.تورم نقطه به نقطه اصلا» تو کت من نمیره.
آیا میشه گفت تورم میانگین شیب خط واصل شاخص قیمت مصرفی در طول دوازده ماه است و تورم نقطه به نقطه مشتق نمودار شاخص قیمت مصرفی؟
یه سؤال دیگه:آیا در کشوری مثل آمریکا هم نرخ سود بانکی توسط بانک مرکزی تعیین میشه یانه؟
سلام مسعود
راستش من هم موندم این تورم نقطه به نقطه چیه. تنها چیزی که به نظرم می رسه اینه که تورم ماهانه است که معادل سالانه اش رو بدست می آورن. یعنی اگه شرایط برای کل سال همین باشه، تورم چقدر می شه.
در آمریکا نرخ سود بانکی رو بانکها خودشون تعیین می کنند. این سود حتی می تونه فرد به فرد و منطقه به منطقه هم عوض بشه. بانک مرکزی ابزارهایی داره که وقتی اونا رو عوض می کنه بانکها نرخ بهره شون را عوض می کنن. به عبارتی نرخ بهره تعیین نمیشه ولی می شه متاثرش کرد.
خوب راستش من هم يک سوال خيلي قديمي دارم که به وضعیت فعلی ايران و سوالهاي پرسيده شده ربط زيادي نداره. اگر وقت داشتيد و زحمتي نبود، لطفا جواب بديد.
بهران جهاني اقتصاد که ميگن چيه و چطور به وجود اومد و چطور دارن از بين ميبرنش؟ ايران کجاشه!؟
منبعي هست که در اين مورد توضيح داده باشه؟
ممنون از توضيحات ساده اي که در وبلاگ ميديد.
سلام آرش
بحران اقتصادی اصولاً با افت تولید (کاهش رشد یا کاهش مقدار واقعی تولید ناخالض داخلی) تعریف میشه. اولین و واضحترین نشانه اش هم افت بازار سهامه. در اقتصادهای امروز به خاطر وابستگی عمیق اقتصادها به همدیگه اگه یه کشور دچار رکود بشه کشورهای دیگه هم به درجات دچار رکود می شن. ایران خیلی از این قضیه مستقیماً متاثر نمی شه چون بازارهای مالی و سهامش خیلی محدوده و محلی. ولی از قیمت محصولاتی مثل نفت و کالاهای دیگه اثر می گیره.
اما اینکه بحران چطور بوجود اومد مسئلۀ پیچیده ایه که چون به رشتۀ تخصصی من مربوط نیست، من در موقعیت مناسبی برای دادن جواب جامع نیستم.
اونچه من می دونم اینه که در این بحران چند اتفاق افتاده ولی در مورد تقدم و تاخر این اتفاقات نظر یکسانی وجود نداره. نظر غالب اینه که بازار مالی کلی وام داده به افراد بخصوص برای خرید خونه در حالیکه بعض از افرادی که خونه خریدن توانایی پرداخت وام رو نداشتن مگر به واسطۀ افزایش قیمت خونه ها. بر مبنای این وامها هم سیستم مالی اوراق بهادار پیچیده ای درست کرده. وقتی معلوم شده که ارزش این خونه ها به اندازۀ وامها نیست همۀ اونایی که این اوراق رو داشتن متوجه شدن که اوراقشون بی ارزشه. در نتیجه اعتباری که در سیستم مالی وجود داشت از بین رفت و همۀ فعالیتها مختل شد.
اون دسته از افرادی که به عملکرد بازارها معتقدن می گن همۀ اینا از رکود اقتصادی شروع شد نه از بازارهای مالی. رکود بود که مشکل رو ایجاد کرد و کشوند به بازار مالی.
در اون اوایل سعی دولت این بود که با اطمینان بخشی به بازارها فعالیتها رو شروع کنه. تا حالا هم با خرج کردن و با پایین نکه داشتن نرخ بهره سعی کرده سرمایه گذاری و تولید رو رونق بده.
حالا این نظریات تا چه حدی اعتبار دارن، باید از متخصصان اقتصاد کلان و امور مالی پرسید
سلام استاد حسین
این پست بی نهایت بدرد من در امور کاری ام میخورد که واقعن مزه دار بود. تشکر از شما بابت این شیوه ساده نویسی و توضیح دادن مطالب.
چند نکته:
1. ساده سازی نرخ بهره واقعی مثبت:
a. نرخ بهره واقعی مثبت = نرخ بهره اسمی + تورم + خطرات! درست است؟
2. لطف نموده در مورد تعادل ایجاد کردن بین حجم پول و بخش حقیقی اقتصاد کمی بیشتر توضیح دهید که وظایف اصلی بانک مرکزی است.
3. رابط متقابل بین تعین نرخ بهره و نرخ ارز چیست؟
سلام ضیا
روابط تقریبی را می توان به شکل زیر نوشت:
نرخ بهرۀ اسمی=نرخ بهرۀ واقعی + تورم
نرخ بهرۀ واقعی=نرخ بهرۀ اوراق بدون ریسک (مثل اوراق قرضۀ آمریکا) + اضافۀ ناشی از ریسک
فعالیت بخش حقیقی اقتصاد نیازمند پول است چرا که هر فعالیت اقتصادی متضمن دهها مبادله است و برای هر مبادله نیازمند پول هستیم. این پول اگر از حد لازم بیشتر شود منجر به تورم می شود ولی اگر از آن حد کمتر باشد مبالات و در نتیجه تولید کند می شود. بانک مرکزی باید بتواند این مقدار را بیابد و اعمال کند. برای این کار هم باید اطلاعات دقیق از بازارها و قیمتها داشته باشد و تغییرات آنها را دنبال کند.
نرخ بهره در اقتصادی مثل اقتصاد ایران و افغانستان ربط زیادی به نرخ ارز ندارد (احتمالاً ربط غیر مستقیم دارد مثل اینکه اگر بهره افزایش یابد مردم پولهایشان را از بازار ارز به بانک منتقل می کنند) چرا که نرخ ارز به تجارت بین الملل مربوط است و نرخ بهره به بازار مالی. اگر بازار مالی ایران مثل بازارهای مالی کشورهای صنعتی در حد جهانی فعالیت می کرد، افزایش و کاهش نرخ بهره از طریق جذب یا دفع سرمایه گذاران خارجی باعث افزایش و کاهش نرخ بهره می شد. ولی در حال حاضر به دلیل محدود بودن و محلی بودن بازار مالی این اثر چندان مهم نیست.
ممنون استاد حسین
البته یکی از روش های سنجش سود بانکی ( بالای مشتریان) همانا سنجش آن به شیوه هموار ( Flat) میباشد. درین شیوه، سود حاصله از نتیجه نرخ سود اسمی ضرب در مبلغ قرضه توزیع شده (کل مبلغ) بدست میاید. مثلاً اگر مشتری 50000 افغانی قرضه گرفت، هرقدر قسط که پرداخته، سود بانکی از مبلغ باقی مانده نه، بلکه از همان 50000 سنجش میگردد. این است که بعضاً مشتریان در عوض مثلاً 15% نرخ اسمی سود بانکی، حقیقتاً تا 50% پرداخت میکند؟ این نرخ 50% را نرخ سود موثر ( Effective Interst Rate) میگوید. بنظرت این نرخ با نرخ سود حقیقی تقاوت دارد؟
سلام ضیا
خیلی بعید می دونم اینطور باشه. اگه باشه ظلم مضاعف و دزدی روشنه. مثلاً اگر نرخ بهره 15 درصد باشه و مبلغ وام 50000 افغانی، وام گیرنده باید هر سال 4500 افغانی فقط برای بهره پس بده؟ بعلاوۀ اصل پول؟
نرخ هموار که مثلاً در وام خرید خانه در آمریکا وجود داره به شکل دیگه عمل می کنه. شما مثلاً صد هزار دلار وام می گیری. اینا حساب می کنن که هر ماه چقدر به طور ثابت باید بدی که در نهایت وامت مثلاً در سی سال تسویه بشه. برای این کار در ابتدا بخش بزرگ پولی که پس می دی بهره است و بخش کوچکترش اصل پول. به تدریج بخش بهره کوچک میشه و بخش اصل پول بزرگ. مزیتش اینه که خانواده می دونه سر هر ماه باید اینقدر بده.
حسابش هم ساده است. توی هر درس فاینانس مقدماتی درسش می دن.
سلام استاد حسین
محاسبه عملی چیزی را که گفتم، روز شنبه خدمت تقدیم خواهم کرد.
بازتاب: وام کم بهره بانکی - فرد مطلب