لجاجتِ سلطان ساز

سال گذشته به واسطۀ تصمیمی که در بیستم فروردین گرفته شد و در نتیجۀ آن میلیاردها دلار با قیمت 4200 تومان داده شد، و با کمک دولت و مجلس که دست به دست هم داده اند تا یارانه های رنگارنگ همچنان در ابعاد میلیاردی (و بیشتر به خانوارهای با درآمد بالا) پرداخت شود، سال سلطان سازی بود.

دولت و مجلس نتوانستند پیش بینی کنند که نتیجۀ تصمیماتشان چه می شود. (پس نوشت: البته پیش بینی کردند، خوب هم پیش بینی کردند، و منافعش را هم بردند). هر قدر هم اقتصادیون نوشتند که برای دیدن نتایج مخرب این سیاستها نیاز به علم غیب ندارید، دو دو تا چهارتای اقتصاد می گوید که منابع دولت می افتد دست گروهی که به این رانتها دسترسی دارند و سرِ مردم بی کلاه می ماند، به گوششان نرفت. اصرار کردند که دلار ارزان کار می کند و قیمتها را پایین می آورد. لجاجتی که میلیاردها دلار هزینۀ مستقیم و بیش از آن هزینه های غیر مستقیم در قالب ایجاد فساد داشت.

داستان سلاطین ارز و سکه و پتروشیمی و … را همه شنیده ایم. داستانِ عجیبی که به تازگی می شنویم، داستان هواپیما سواری گوسفندان رومانیایی از تیرانا به تهران با دلار 4200 تومانی و بعد قاچاقِ آنها به کشورهای همسایه است. این همه نشان از بی توجهی محض به این اصل است که اگر از تجربه های دیگران استفاده نکنیم محکومیم به تکرار شکستهای آنان.

در سال 1390 که دور اول تحریمها شروع شد، این متن را نوشتم. شرایط ما همان است که داستان روباه و مرغدانی آنقدر گویا است که دوباره می آورمش:

می گویند روباهها وقتی برای گرفتن مرغ به مرغدانی می زنند، معمولاً با در بسته مواجه می شوند. سوراخهای مرغدانی هم به قدر کافی بزرگ نیستند که روباه بتواند از آن وارد شود. حیله ای که روباه می زند این است که دم خود را از سوراخی وارد مرغدانی می کند و تکان می دهد. مرغها از این کار آشفته می شوند و به این طرف و آنطرف می پرند. در نهایت برخی از آنها سوراخی پیدا می کنند و خود را بیرون می اندازند. بیرون انداختن همان و طعمۀ روباه شدن همان.

تحریم ها مؤثرند، ولی تاثیر مخربشان وقتی است که بدیهی ترین اصول مدیریت اقتصادی را رعایت نکنیم. سالی که گذشت داستانِ ارز بود که دولت نمی توانست بپذیرد قیمتش باید زیاد شود، سال آینده داستانِ سوخت است که مجلس و دولت نمی توانند در موردش تصمیم بگیرند، و نیز داستانِ لوایح پولشویی که برای پرهیز از مختصر فواید جابجایی قاچاقی پول، راههای رسمیِ بین المللی را بر اقتصاد ایران می بندد. دُمِ روباه کارش را کرده است و منتظر ما مرغان است که کارمان را بکنیم.

با وجود همۀ اینها، باز هم قدم جدید بانک مرکزی را در اعلام شکست کنترل دستوری بازار ارز به فال نیک می گیریم، که یادگیری دیر هنگام و هزینه بری است از تجربه ای است که می توانستند انجام ندهند. امیدواریم در سال جدید ذره ای بیشتر از این سال دانش اقتصاد را در تصمیماتشان دخالت دهند.

 

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: