«امید» به گشایش قفل «آمار»
ژوئیه 3, 2013 3 دیدگاه
نوشتۀ زیر در روزنامۀ دنیای اقتصاد چهارشنبه 12 تیر به عنوان سرمقاله منتشر شد. انتخاب عنوان را مدیون میثم هاشم خانی هستم. ممنون میثم.
با انتخاب ريیسجمهور جدید به نظر میرسد توجه به برنامهریزیهای بلندمدت بیشتر شود. این توجه، الزاماتی دارد که فراهم کردن آمار و اطلاعات دقیق، شفاف و سریع از مهمترین آنها است.
اهمیت استفاده از آمارهای دقیق برای تدوین برنامهها امری شناختهشده است. تهیه برنامه به معنای پاسخ به سوالاتی است از قبیل در کجا ایستادهایم، به کجا میخواهیم برویم و چگونه این مسیر را طی میکنیم. تمامی این پاسخها نیازمند آمار است. به عنوان نمونه اگر «بیکاری» را مشکلی میدانیم که باید برای حلش برنامهریزی کنیم، ابتدا باید اطلاعاتی در مورد آمارهای دقیق اشتغال و بیکاری داشته باشیم. این اطلاعات فراتر از دانستن نرخ بیکاری است و متغیرهای گستردهای در مورد مشخصات بازار کار و شاغلان و بیکاران را در بر میگیرد. برای تعیین هدف و نحوه رسیدن به آن هم بايد اطلاعاتی وسیع در مورد ساختار اقتصاد، چگونگی رشد اقتصادی و ایجاد اشتغال و نیز واکنش افراد شاغل و بیکار در مواجهه با سیاستهای اقتصادی بدانیم، تا بتوانیم سیاستی موثر طراحی کنیم و به نتیجه برسانیم.
این تمامی کارکرد آمار در فرآیند برنامهریزی نیست. در دهههای اخیر اجرا و بهخصوص امتداد بسیاری از برنامهها منوط به مثبت بودن پاسخ به پرسش «ارزیابی» است. در این کارکرد، برنامههای کلان مختلف اقتصادی به طور مستمر ارزیابی میشوند تا از نتیجهبخش بودنشان اطمینان حاصل شود. در مثال اشتغال، سیاست وامدهی به بیکاران برای ایجاد کار را در نظر بگیرید. این سیاست بر مبنای این نظریه طراحی میشود که مشکل ایجاد شغل، «کمبود سرمایه» است و اگر دولت این سرمایه را در اختیار بیکاران بگذارد، مشکل حل خواهد شد. هر چند میتوان بر مبنای نظریههای اقتصادی با این سیاست مخالفت کرد؛ ولی ارزیابی مستمر این سیاست که تنها در صورت وجود آمار دقیق و بهروز ممکن است، میتواند در تعیین میزان موفقیت طرح و در نتیجه ادامه یا توقف آن فصلالخطاب باشد.
در سالهای گذشته مشکلات انتشار آمار را همگی شاهد بودیم. اختلاف مراکز مختلف تولید و ارائه آمار و اختلاف ارقام ارائه شده از سوی مراکز مختلف موجب ایجاد سردر گمی در میان محققان و تصمیمگیران شد. آمار نرخ تورم از این جمله است. در مواردی مانند آمار بیکاری حتی تعریف متغیرهای آماری تغییر کرد و در نتیجه کاربری اطلاعات منتشره را خدشه دار کرد. تولید بسیاری از آمارها متوقف یا دچار وقفه شد. آمار تولید و رشد اقتصادی مدت زمان زیادی منتشر نشد و آماری هم که از زبان برخی مسوولان منتشر شد با واقعیات اقتصادی همخوانی نداشت و از سوی محققان اقتصادی، برخی مراکز تولید آمار و نیز سایر مسوولان با تردید مواجه شد. از انتشار بسیاری از جزئیات آماری خودداری شد و شفافیت در تعریف، اندازهگیری و انتشار آمار کاهش یافت.
امروزه استاندارد تولید انتشار آمار در بسیاری از کشورهای جهان بهبود یافته است. آمار بیکاری ماهانه یکی دو روز بعد از اتمام هر ماه منتشر میشود. شاخص قیمت تقریبا در هر کالا و گروه کالایی در دسترس است. آمار تولید در تمام بخشهای اقتصادی به صورت مرتب و بدون تاخیر به روز میشود. جزئیات رفتار اقتصادی مصرفکننده تولیدکننده، وارد و صادرکننده و خلاصه تمامی افرادی که اقتصاد را تشکیل میدهند، هر روزه اندازهگیری و منتشر میشود. آمار بازارها و سهام شرکتها تقریبا به صورت زنده قابل مشاهده است. در نتیجه حجم عظیمی از اطلاعات هر روز و هر ساعت و دقیقه منتشر میشود که هر گونه مطالعه و برنامهریزی را تسهیل میکند.
خلاصه اینکه انتشار منظم و شفاف آمار اقتصادی دقیق، نه کاري است از سر تفنن و نه مصداق افشای اسرار، بلکه فقط به منزله شفاف کردن فضای تصمیمگیری است برای اتخاذ تصمیمات بهتر و کارآتر؛ مسالهای که امیدواریم دولت آینده آن را جدی بگیرد.
ارادتمندیم!
محتوای این مقاله، تذکر خیلی مهمی بود نسبت به دولت بعد، که ما هم این افتخار رو داشتیم که در دنیای اقتصاد منتشرش کنیم و هم اینکه من این افتخار رو داشتم که در حد چهار کلمه (تیتر!) در این مقاله ارزشمند سهم داشته باشم:)
یک نکته هم بگم: یادم هست زمانی دکتر صالحی اصفهانی حرف جالبی میزد. میگفت: آمارهایی که دو سال بعد اعلام میشن، دیگه به درد «اقتصاددان» ها نمیخورن، به درد «تاریخ دان» ها میخورن!
اون چهار کلمه به اندازۀ کل نوشته مهم بود. ممنون.
دکتر صالحی حرف حکیمانه ای زده. دست مریزاد.
در همین راستا پیشنهاد میکنم در مورد عملکرد دولت آمریکا در استفاده از دیتا و آمار، اینجا رو بخونید
http://www.riskpersia.com/2013/07/blog-post.html