ائتلاف در انتخابات- مازیار میرحسینی

در آستانۀ انتخابات ریاست جمهوری ایران سؤالی که مکرر مطرح شده است این است که آیا بهتر نیست دو نامزد موسوم به اصلاح طلب (آقایان مهدی کروبی و میرحسین موسوی) با یکدیگر ائتلاف کنند؟ در این نوشته با در نظر گرفتن چند فرض ساده، اثر ائتلاف یا عدم ائتلاف دو نماینده بر امکان پیروزی یک نمایندۀ اصلاح طلب را بررسی می کنم.

فرض اول: رای دهندگان بالقوه ای که هر یک از دو نمایندۀ اصلاح طلب را برنامزدهای دیگر ترجیح می دهند، اکثریت جامعۀ رای دهنده را تشکیل می دهند. درصورتی که این فرض را برداریم، ائتلاف یا عدم ائتلاف دو نامزد اصلاح طلب اثری نخواهد داشت، زیرا در هر صورت هیچکدام شانس پیروزی نخواهند داشت.

فرض دوم: نتیجۀ دور اول انتخابات، چنانچه انتخابات به دور دوم کشیده شود، میزان مشارکت دور دوم را متاثر نخواهد کرد.

فرض سوم: نتیجۀ انتخابات بر مبنای آرای مردم تعیین می شود و دستگاههای اجرایی و ناظر بر انتخابات بر نتیجۀ آن اثر نخواهند گذاشت. علاوه بر آن، رای دهندگان به بی طرفی برگزار کنندگان اعتقاد دارند. برداشتن این فرض تمامی تحلیل را مختل می کند و من ترجیح می دهم آن را بر ندارم.

این سه فرض منجر به بی اهمیتی سؤال از ائتلاف می شود. اگر دو نامزد اصلاح طلب انتخابات با هم ائتلاف کنند، به دلیل فرض اول در دور نخست پیروز خواهند شد، و اگر ائتلاف نکنند یکی از دو نامزد در دور دوم به دلیل فرض دوم پیروز خواهد شد. در این میان مزیت ائتلاف در این خواهد بود که به پیروزی در دور اول منجر خواهد شد و هزینه کمتری برای جامعه دارد. همچنین اگر فرض دوم را صادق ندانیم، ائتلاف باعث می شود که خطر کاهش رای در مرحلۀ دوم از بین برود. مشکل ائتلاف این است که یکی از نامزدها باید به نفع دیگری کنار برود و تعیین این فرد مشکل زا است. عدم ائتلاف یک راه حل ساده برای این مشکل ارائه می کند: نامزدی که در مرحلۀ اول رای بیشتری بیاورد و به مرحلۀ دوم برود، نامزد اصلاح طلبان خواهد بود.

همانطور که قبلا نوشتم، تغییر فرض اول کمکی به پیشبرد تحلیل نمی کند. اما اگر فرض دوم را برداریم می توانیم بحث را بازتر کنیم.

از آنجا که انتخابات ریاست جمهوری فقط یک بار به مرحلۀ دوم کشیده شده است، دادۀ تجربی کافی برای تحلیل نحوۀ مشارکت رای دهندگان در مرحلۀ دوم وجود ندارد. لذا سعی می کنم از تئوریهای موجود و فروض اضافه این مسئله را تحلیل کنم.

بسیاری از محققین اقتصاد سیاسی بیش از آنکه به عوامل مؤثر بر رای دادن افراد بپردازند، به تحلیل عوامل بازدارندۀ مشارکت می پردازند. از جملۀ این عوامل، عدم اطمینان رای دهندگان به تاثیر مطلق آرا در نتیجۀ انتخابات، فاصله داشتن توقعات رای دهندگان از سیاستهای انتظاری نامزدها، و تشابه زیاد سیاستهای انتظاری نامزدها است.

میزان عدم مشارکت ناشی از بی اثری سیاستهای انتظاری در دور اول انتخابات، به احتمال زیاد از ائتلاف یا عدم ائتلاف متاثر نمی شود. همچنین این تاثیر منفی ائتلاف بر نرخ مشارکت در دور دوم حتی کمتر هم خواهد بود. چرا که رای دهندگان بالقوه ممکن است با مشاهدۀ نتایج دور اول احساس کنند که امکان پیروزی بر رقیب فراهم است.

از طرف دیگر، تنوع نامزدهای اصلاح طلب سبب می شود که تعداد بیشتری از رای دهندگان بالقوه، حداقلی از مطالبات خود را در این یا آن نامزد بیابند و در انتخابات شرکت کنند. به عبارت دیگر، عدم ائتلاف می تواند باعث افزایش مشارکت در دور اول شود. فاصله گرفتن برنامه های دو نامزد اصلاح طلب این اثر را تقویت می کند و رای دهندۀ بیشتری را جلب می کند.

در نتیجه، چنانچه نامزدهای اصلاح طلب پیروزی در دور اول را بسیار محتمل می دانند، ائتلاف توصیه پذیر است. درغیر این صورت، و نیز در صورتیکه به میزان مشارکت در دور اول اطمینان ندارند، بهتر است با عدم ائتلاف و حتی با فاصله گرفتن از هم باعث افزایش مشارکت شوند. در این صورت ائتلاف اجباری در دور دوم از مشارکت نخواهد کاست و عدم ائتلاف سودمند خواهد بود.

نکتۀ دیگری که قابل تامل است این است که رای دهندگان گاه استراتژیک عمل کرده و در صورت عدم ائتلاف نامزدها، رای خود را به نامزدی می دهند که شانس بیشتری برای پیروزی دارد. این پدیده در انتخابات داخلی احزاب آمریکا اتفاق افتاده است. شرایط دور اول انتخابات ایران مشابه این انتخابات است و می تواند نتایج را به شکل دیگری تغییر دهد.

11 Responses to ائتلاف در انتخابات- مازیار میرحسینی

  1. amir sepasi says:

    من دقیقا نفهمیدم چرا فرض اول تاثیری در پیروزی اصلاح طلبها ندارد. اگر آنها ۶۰% باشند و تقسیم به دو شوند شکست میخورند.

    • Maziar says:

      In that case they dont win in the first round, but the opponent wont win as well. In the second round all 60 % vote for the reformist.

  2. Hojat says:

    سلام به هر دو شما
    تند تند بنویسین ها

  3. علی says:

    سلام

    خوش آمدید آقا، حسین بساط چایی به راه هست یا نه؟

  4. سلام به همه
    در اين خصوص كه برداشتن فرض اول كمكي به پيشبرد تحليل نمي‌كند با حسين عباسي عزيز موافقم. اما تغيير آن فرض به اين صورت كه دو كانديداي مورد بحث بعلاوه يك كانديداي ديگر كه در يك طيف فرضي به آن دو كانديدا نزديكتر است به احتمال زياد اکثريت جامعه رای دهنده را به خود اختصاص خواهند داد، مي‌تواند تحليل را به واقعيت نزديكتر كند. جالب است كه تغيير فرض اول به اين صورت، حتي فرض سوم را نيز تقويت مي‌كند! در اين ارتباط، اظهارات اخير كانديداي تازه‌وارد به باشگاه دو كانديداي اول در خصوص تلاش در جهت تضمين هر چه بيشتر سلامت انتخابات درخور توجه است. در مجموع، وجود نوعي رفتار استراتژيك در اعلام برنامه‌ها و جهت‌گيري بيش از نيمي از كانديداها را حتي پيش از دور اول نامحتمل نمي‌دانم. چنانچه اين موضوع را بپذيريم، ائتلاف در دور اول توجيه نخواهد داشت و بعلاوه به دليل فضاي انتخاباتي موجود، با فرض منطقي بودن رفتار كانديداها، اساسا نامحتمل است. نكته ديگر در ارتباط با رفتار استراتژيكي است كه در پايان بحث به آن اشاره شده است. اين پديده بوضوح حتي در ميان برخي از روشنفكران نيز قابل مشاهده بوده و در حال تقويت است. گو اينكه راي دادن به كانديداي اصلح در عين حال كه مسئله‌اي شخصي است، بار ارزشي دارد اما پذيرش محافظه‌كارانه گزينه دوم كه در چارچوب فروض تحليل، احتمال شكست باشگاه را در دور اول كاهش مي‌دهد بواقع انتخابي بهينه (و نه بهترين انتخاب) بوده و اصطلاحا نگذاشتن تمامي تخم‌مرغ‌ها در يك سبد است. اين موضوع زيربناي تصميم استراتژيك افراد را تشكيل مي‌دهد.

  5. عليرضا جهان‌انديش says:

    با تشكر از مازيار مير حسيني به خاطر ارسال مطلب.

  6. amir sepasi says:

    I think I didnt know how the system works. So if no one gets the 51% vote it ends up to the second round, ya? in that case the argument is correct. My bad.

  7. سلام
    امیدوارم که همینطور بنویسید و کارتان ادامه داشته باشد ما هم یاد بگیریم.
    اما در مورد این مطلب:
    من نکته ای دارم که ناشی از شهود انتخابات پیشین و داده های آن است:
    این دو نامزد اصلاح طلب، لزوما نه به خاطر اصلاح طلب بودنشان بلکه به خاطر ویژگی های شخصی اشان، رای دارند که در صورتی که یکی از آنها کنار برود، این رای ها یا به صندوق ریخته نمی شوند و یا تعیین شیوه رای دهی اشان ممکن نیست.(یعنی فرض اول بلامورد است، چرا که ما یک جامعه رای دهنده نداریم. جامعه رای دهنده ما در صورت ورود یا خروج هریک از نامزدها در انتخابات فرق می کند) بنابراین نبود یکی از اینها می تواند منجر به برد رقیب در انتخاب شود(حتی در دور اول)

    من می خواهم نکته دیگری را هم اضافه کنم:
    مثلا آقای کروبی رای قومی-نژادی بالایی دارد.(حدود 4 ونیم میلیون طبق انتخابات پیشین) همچنین توانسته برخی تحریمی ها را جمع کند. این معنی دار است. این بدین معنی است که این رای ها حتی دور دوم احتمال نرفتنش به سمت موسوی زیاد است.
    اما آقای موسوی این ویژگی ها را ندارد و رایش به اصطلاح نرم است.و راحتتر می تواند به صندوق کروبی ریخته شود.
    بر این مبنا هرچند ائتلاف به نظرم مطلوب نیست. اما اگر هم قرار باشد ائئلافی شود باید برسر کسی باشد که رای سخت دارد(کسانی که اگر او نباشد مشارکت نکرده و نیز رای قومی نژادی). یعن اگر ائتلاف را بپذیریم شرط بهینه شدنش ائتلاف بر سر کروبی است.
    جالب می شودکه روی این موضوع هم به لحاظ بازی ذهنی نظر بدهند دوستان.

    • مازیار says:

      در مورد نکته اول در متن تا اندازه ای اشاره شده است. اما این که در صورت ائتلاف باید بر سر چه کسی باشد مسئله پیچیدگی های خود را دارد که شما به بخشی از آن اشاره کردید. هر چند لازم به ذکر است که رای دهندگان استراتژیک به سادگی به نامزدی که شانس بیشتری دارد رای میدهند.

  8. بسیار عالی!
    سپاسگزارم بابت زحماتی که میکشید و مطالبی که در سایت قرار میدید.

برای عليرضا جهان‌انديش پاسخی بگذارید لغو پاسخ

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: