مار و میمون و دلار

این نوشته ها را دیده اید که برمی دارند اتفاقی که همین دیروزها افتاده را با خورشی از نوستالژی چرب و چیلی اش می کنند و می گذارند روی وبلاگشان که: «شما یادتان نمی آید» مثلاً پاک کن های جوهری که یه طرفش قرمز بود برای پاک کردن نوشته های مدادی و یه طرفش آبی برای پاک کردن نوشته های خودکاری. ما هم که نه تنها این پاکنها رو یادمان میاید بلکه زمانی که با پنج ریال می شد تی تاپ خرید هم یادمان است احساس می کنیم عمر نوح نبی داریم بین این همه بچه مچه!

احتمالاً خواننده های این نوشته ها هم مثل ما هستند با عمری اگه نه مثل نوح نبی، لااقل مثل اثیرالدین اخسیکتی (یادش بخیر یعقوب علاقه ای داشت به این شاعر). بنابراین با خیال راحت می توانیم بگوییم حتماً یادتان می آید تلویزیون برنامه ای داشت به اسم راز بقا که در آن یک میمون می رفت یک سنگ را بر می گرداند می دید یک مار چمباتمه زده آن زیر و دارد با بی حوصلگی می گوید هیسسسس! جناب میمون زهره اش از ترس آب می شد و در می رفت. ولی به جای اینکه راهش را بکشد برود، یک چرخی می زد و برمی گشت دوباره همان سنگ را بلند می کرد تا ببیند جناب مار هنوز نشسته همانجا و با عصبانیت می گوید هیسسسس. و خوب البته میمون ماجرای ما دوباره زهره ترک می شد.

حالا ماجرای نرخ ارز ما همین است. البته بلا نسبت بانک مرکزی که شأنشان اجلّ است از این گونه حرفها.

سالها است بزرگان قوم اقتصاد دارند به بانک مرکزی هشدار می دهند که اینقدر اصرار بر ثابت نگه داشتن نرخ ارز نداشته باشید، به مشکل بر می خورید. این کار مثل داشتن مار زیر سنگ است. تقّی بخورد به توقی این مار بلند می شود. کو گوش شنوا. مشکل بروز کرد و ارز رفت تا بالای دو هزار تومان. بانک مرکزی نزدیک بود زهره ترک بشود که اگر این مار از جایش بلند شود چه جوری بنشانیمش.

با قسم به مقدسات که ما دلار داریم کرور کرور و به ضرب و زور تهدید آجان دلار برگشت به 1700 تومان. بانک مرکزی ذوق فرمود و امر کرد که قیمت باید بشود حدود 1200 تومان. غافل از اینکه این همان سنگ است و آن همان مار. اگر فکر کرده است که مار را می تواند زیر سنگ نگه دارد به خطا می رود. دلار به 1200 تومان برگشتنی نیست مگر اینکه کل بازار به هم بخورد که این هم به نفع هر کس باشد به نفع اقتصاد نیست.

4 Responses to مار و میمون و دلار

  1. علی says:

    حاج حسین، کو گوش شنوا!!!!!!

    • حسین says:

      بویش میآید که گوش شنوا را باید فراموش کنیم و گوشمان را بچسبیم که فرموده اند اختلال گران را گوش می برند. اختلال گر شدن هم که به دست ما نیست، به حکم زعما است.

  2. سروش says:

    حسین عزیز مسئولین عاشق آن سنگ ( صندلی )اند کاری به مار زیر سنگ ندارند خود را به ندیدن می زنند تصمیمات در جائی غیربانک مرکزی گرفته می شود . یعنی تصمیم گرفته شده سیاسی قازغی ( آجانی ) است تا اقتصادی .

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: